آرشیو نشریه بشریت
فهرست مطالب نشریه بشریت شماره ۲۸۲
مدیر مسئول: منوچهر شفائی
مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند
سردبیر: مینا آقابیگی
صفحه آرا: نرگس مباشریفر, سپیده عشقی
طرح روی جلدوپشت جلد: پانیذ ترابنژاد
امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند
ویراستارها: نرگس مباشریفر، رضا شایگان، پوریا طالبزاده
چاپ و توزیع: مصطفی حاجی قادر مرحومی
آدرس:
VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V. Postfach: 52 42 ۳۰۰۵۲ Hannover – Germany Tel.: +49163 2611257 Email: mahnameh@bashariyat.org Website:www.bashariyat.org توضیحات ۱-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود. ۲- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد. ۳- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد. ۴- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمیباشد. ماهنامه بشریت |
منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
با توجه به نقض مستمر و برنامهریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،
ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن، با اعتقاد راسخ به:
۱- آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
۲- برابری حقوق زنان و مردان
۳-جدایی دین از دولت
۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی
و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.
۱- آگاهیرسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینهها
۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی به منظور آگاهیرسانی و افشاگری
۳-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر
۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )
۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی
ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت مینماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامهریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام میگردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
عکس جلد کتابها
۱-هری پاتر و قدیسان مرگبار
جیکی رولینگ نویسنده سری کتابهای داستان هری پاتر به زبان انگلیسی است. او با کتابهای هری پاتر شهرت جهانی پیدا کرد و جوایز بسیاری را به خود اختصاص داد.
۲-هزیان و رویا
نویسنده: زیگموند فروید، مترجم: محمود نوائی. این اثر هنری که نمونهای است از خاطرات سرکوب شده دوران کودکی تأیید میکند که غیر منطقیترین اعمال ما تحت تأثیر خاطرات و حتی خاطرات فراموش شده دوران کودکی است.
۳-پنج روز در پاریس
اثر دانیل استیل، ترجمه: مریم صنیعی. پیتر؛ مدیریت یک شرکت داروسازی را برعهده دارد که دارای مراکز مختلفی در کشورهای اروپایی است. سفر به پاریس و تبادل نظر با گروه محققان همواره برای وی جالب بوده است. او اینک به پاریس آمده تا آرزوی بزرگ حیاتش را برآورده سازد، زیرا او میتوانست در آیندهای نزدیک، دورنمای حیات تمام مبتلایان به سرطان را تغییر دهد و …
۴- متنهایی برای هیچ
نویسنده: ساموئل بکت، ترجمه: علیرضا طاهری عراقی. داستانها و متنهایی برای هیچ مجموعهای از داستانهای ساموئل بکت است. این مجموعه سه داستان کوتاه بکت و سیزده قطعه نثر کوتاه را که او متنهایی برای هیچ نامیده دربرمیگیرد.
۵- زمانی برای گریستن نیست
نویسنده: جوی فیلدینگ، ترجمه: شادان مهران مقدم. این کتاب درباره، مشکلات پنهان در جامعه، روابط ناصحیح عاطفی میان اعضای یک خانواده و در نهایت ناهنجاریهایی که در پی این معضلات برای تکتک افراد پیش میآید.
۶- وانمود کن او را نمیبینی
نویسنده: ماری هیگینز کلارس، ترجمه: نفیسه معتکف. زنی جوان، در زمانی نابهجا، در مکانی نابهجا، به طور ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل میشود… او ناگزیر است با هویتی دروغین به شهری دیگر برود تا راز قتل را آشکار کند ولی…
۷- عبارتهای تأکیدی
نویسنده: غلامرضا معصومی. در این کتاب مجموعه عبارات تأکیدی از این کتابها گردآوری شده است: قانون توانگری، قانون شفا، چشم دل بگشا، از دولت عشق و نوشتههایی از اسکاول شین.
۸- آدمهای بیشناسنامه
نویسنده: عزیز نسین، ترجمه: رضا همراه. کتاب آدمهای بیشناسنامه نوشته عزیز نسین درباره فردی به نام زنده هست که شناسنامه ندارد و زندگیش مختل شده و داستانهای جالبی برایش اتفاق میافتد…
۹- چطور با هر جور آدمی ارتباط برقرار کنیم؟
نویسنده: لیل لوندز، ترجمه: فرخ بافنده. این کتاب، ۹۲ ترفند ساده را به شما معرفی میکند تا با استفاده از آن بتوانید هم در زندگی، هم کار و هم در عشق یک گفتگو کنندهی برتر شوید و به خواستههایتان برسید.
۱۰- روانشناسی تنبلی
نویسنده: ادوین سی بلس، ترجمه: مهدی قراچه داغی. به نظر میرسد که تنبلی یکی از واقعیات بیچون و چرای زندگی است. انسانهای موفق کسانی هستند که تنبلی را بخشی از طبیعت انسان قلمداد کرده و در پی راههای رویارویی با آن هستند.
۱۱- شهر بیجغرافیا (گچساران)
مجموعهای به قلم سیاوش میرزاده، زندانی دو رژیم سلطنتی و اسلامی، شاعر و عضو کانون نویسندگان و در تبعید و نیز شاعر میباشد که با نثری روان داستانهای این کتاب را روایت میکند.
۱۲- مواجهه روشنفکران ایرانی با دین و تصوف در بوته نقد
نویسنده: زهیر باقری نوعپرست. نویسنده در این کتاب به آثار روشنفکران ایرانیای میپردازد که به صورت مستقیم نقدهایی به دین و تصوف وارد کردهاند. آثار فتحعلی آخوندزاده، علی دشتی، احمد کسروی و آرامش دوستدار در این کتاب مورد نقد و بررسی قرار میگیرند. کتاب مکتوبات کمالالدوله از آخوندزاده، کتابهای عقلا برخلاف عقل و تخت پولاد از علی دشتی، کتابهای صوفیگری و در پیرامون اسلام از احمد کسروی و کتاب ملاحظات فلسفی در دین، علم و تفکر از آرامش دوستدار مورد بررسی قرار میگیرند.
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، آذر ماه ۱۴۰۲
پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، رضا شایگان
آذر | آبان | عنوان | ردیف |
۲۱۳ | ۱۴۶ | اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بینالمللی، بیانیههای بینالمللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان | ۱ |
۴۹ | ۱۰۸ | بازداشتها | ۲ |
۱۱ | ۱۱ | احضار | ۳ |
۷۰ | ۴۳ | احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه | ۴ |
۳۹ | ۳۵ | زندان و زندانی شامل: ضربوشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری | ۵ |
۶۲ | ۹۰ | کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت | ۶ |
۶۱ | ۱۰۱ | تیراندازی به مردم | ۷ |
۷ | ۱۹ | موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتلهای ناموسی و انفجار مین | ۸ |
۵۱۲ | ۵۵۳ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۵۲ خبر که در طول ماه آذر ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، ههنگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیدهبان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانهها، ایران وایر، رسانک و جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی آذر ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزالهالسادات ابطحی، فرشاد اعرابی، عباس منفرد، نرگس مباشریفر، مرضیه علیکرمی، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، کریم ناصری، میلاد ترغیبی، علیرضا قادربیگی، محمد اسدی تشریق، رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری قتلهای قانونی، آذر ماه ۱۴۰۲
فرشاد اعرابی
ردیف | موضوع و نوع جرم | کودک | زنان | مردان | جمع | |
۱ | صدور حکم اعدام | قتل | ۰ | ۰ | ۷ | ۷ |
فروش الکل | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | ||
تجاوز | ۰ | ۰ | ۵ | ۵ | ||
۲ | اجرای حکم اعدام | قتل | ۳ | ۲ | ۳۱ | ۳۶ |
مواد مخدر | ۰ | ۰ | ۵۵ | ۵۵ | ||
تجاوز | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | ||
محاربه | ۰ | ۰ | ۴ | ۴ | ||
جاسوسی | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | ||
سیاسی | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ||
۳ | مرگ در اثر شکنجه | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | |
۴ | مرگ در زندان | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | |
۵ | رهایی از اعدام | قتل | ۰ | ۲ | ۴۳ | ۴۵ |
۶ | اخبار معترضین در خطر اعدام | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | |
جمع | ۳ | ۴ | ۱۵۴ | ۱۶۱ |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۸۵ خبر که در طول آذر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانهها، ههنگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آذرماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزالهالسادات ابطحی، فرشاد اعرابی، عباس منفرد، نرگس مباشریفر، مرضیه علیکرمی، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، کریم ناصری، میلاد ترغیبی، علیرضا قادربیگی، محمد اسدی تشریق، رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، آذر ماه ۱۴۰۲
مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی
آذر | آبان | موضوع | |
۳۲ | ۴۰ | آلودگی هوا | ۱ |
۲۶ | ۱۵ | آلایندههای زیستمحیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانهای) | ۲ |
۴ | ۴ | جنگل و اراضی ملی (آتشسوزی و از بین رفتن مراتع) | ۳ |
۷ | ۸ | بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه | ۴ |
۲ | ۱۰ | طرحها و پروژههای عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروشهای غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راهسازی و…) | ۵ |
۲ | ۱ | ضربوشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیطبانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست | ۶ |
۹ | ۶ | گونههای جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) | ۷ |
۴۲ | ۳۳ | صید و شکار، حیوانآزاری (بازداشت و احکام صادره) | ۸ |
۱ | ۱ | کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی | ۹ |
۳ | ۳ | قاچاق چوب، خاک و حیوانات | ۱۰ |
۱۲۸ | ۱۲۱ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۲۸ خبر که در طول ماه آذر تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیدهبان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست در آذر ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهانبین، رزا جهانبین، علی برومند، کاوه قزلباش، ندا فروغی، فرشته خیامالحسینی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، سعید طائف، محمودرضا صالحی، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، قندیل دادخواه، مرضیه علیکرمی، بهاره مسگری، سونیا سوارکوب، شیما یاحق، امیر ولیزاده میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.
https://mohitzist.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، آذر ماه ۱۴۰۲
بهنام شیرمحمدی، عبدالمجید بازداران، سعید بهشتی متین، محمد گلستانجو
آذر | آبان | موضوع | ردیف |
۲۲ | ۵۰ | اخبار عمومی | ۱ |
۳۵ | ۲۴ | تجمعات | ۲ |
۱۸ | ۱۲ | حوادث | ۳ |
۱۹ | ۳۶ | بازداشت و زندانیان | ۴ |
۳۲ | ۳۳ | کولبری و سوختبری | ۵ |
۲۲ | ۱۰ | معوقات مزدی | ۶ |
۱ | ۳ | اخراج و تعدیل نیرو | ۷ |
۱۴۹ | ۱۶۸ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۴۹ خبر در آذر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرقنیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو فردا، رادیو زمانه، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمعآوری گردیده می شود.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملا نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر در آذر ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: مهسا یاحق، احسان احمدیخواه، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، محمد گلستانجو، میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://kar-kargar.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق زنان، آذر ماه ۱۴۰۲
مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری ، شراره هادیزاده رئیسی
ردیف | موضوع | آبان | آذر |
۱ | اخبار عمومی | ۱۸ | ۱۲ |
۲ | احضار به دادگاه | ۹ | ۵ |
۳ | احکام صادره | ۱۶ | ۲۰ |
۴ | بازداشت | ۱۹ | ۷ |
۵ | اعدام | ۴ | ۱ |
۶ | زندان و زندانی | ۳۵ | ۴۰ |
۷ | اعتصابات | ۳ | ۱ |
۸ | خشونت علیه زنان | ۱۰ | ۷ |
۹ | قتل های ناموسی | ۷ | ۴ |
۱۰ | آسیب های اجتماعی | ۲ | ۱ |
جمع | ۱۲۳ | ۹۸ |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۱۵ خبر که در طول آذر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در آذر ماه همکاری کردند، خانمها : شراره هادی زاده رئیسی، سارا آسیابان، کیمیا قزلباش، پروین محمدی افقا، رژین سراجی، آیلار اسماعیلی، کوثر ولی زاده، لیلا رمضان، سونیا سوارکوب میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://zanan.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، آذر ۱۴۰۲
کوثر ولیزاده، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، پروین محمدی افقا
آذر | آبان | موضوع | ردیف |
۱۵ | ۱۷ | اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای بینالمللی، بیانیهها، نامهها، حمایت از کودکان | ۱ |
۱ | ۰ | احکام صادر شده | ۲ |
۱۹ | ۱۶ | خشونت علیه کودکان و نوجوانان: کودکآزاری، کودکهمسری | ۳ |
۲ | ۰ | خدمات درمانی وبهداشتی | |
۲۰ | ۱۸ | آسیبهای اجتماعی: کودکان فقر، آموزش و پرورش، اعتیاد کودکان، کودکان بیهویت، سقط جنین و نوزادان | ۴ |
۱۰ | ۳ | کودکان و نوجوانان بازداشت شده | ۵ |
۲ | ۰ | اعدام | ۶ |
۱۰ | ۱۵ | کودکان و نوجوانان کشته شده | ۷ |
۶ | ۵ | خودکشی کودکان | ۸ |
۸۵ | ۷۴ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۰۲ خبر که در طول آذر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرقنیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکاش، رادیو بیبیسی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان در آذر ماه همکاری کردند: کوثر ولیزاده، سونیا سوارکوب، مهناز ترابی، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، پروین محمدی افقا ،لیلا باستانی ،امیرپالوانه میباشند.
جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://koodak.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، آذر ماه ۱۴۰۲
پویا حسابی، امیررضا ولیزاده، مرجان شعباننژاد
آذر | آبان | موضوع | ردیف |
۸ | ۱۲ | احضار، صدور و اجرای احکام | ۱ |
۶ | ۹ | بازداشت | ۲ |
۶ | ۱۴ | هنرمندان زندانی | ۳ |
۵ | ۷ | رسانه و مطبوعات | ۴ |
۱ | ۰ | لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم | ۵ |
۱۹ | ۲۵ | انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع الکاری | ۶ |
۴۳ | ۴۰ | آثار باستانی و گردشگری | ۷ |
۸۸ | ۱۰۷ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۸۸ خبر در طول آذر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهریآنلاین و مهرنیوز جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در آذر ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: رژین سراجی، فرشته خیامالحسینی، سرور سامانی قلیپور، رزا جهانبین، منا احمدیپور، مرجان شعباننژاد، امیررضا ولیزاده، پویا حسابی، دریا باجلان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://honar.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، آذر ماه ۱۴۰۲
کریم ناصری، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی
جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان آذرماه ۱۴۰۲ | ||||
موارد نقض حقوق ادیان | اهل سنت | بهاییان | مسیحیان | سایر ادیان |
احضار و بازجویی | ۲ | ۷ | ۰ | ۱ |
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان | ۴۴ | ۴۱ | ۱ | ۲ |
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی | ۴۸ | ۶۳ | ۱ | ۳ |
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | ۲ | ۴ | ۴ | ۲ |
حبس | ۴۰ | ۷۹ | ۶ | ۳ |
آزادی و مرخصی زندانی | ۶ | ۱۷ | ۰ | ۰ |
تفتیش و ضبط و مصادره | ۰ | ۱۰ | ۴ | ۰ |
جمع کل | ۱۴۲ | ۲۲۱ | ۱۶ | ۱۱ |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۹۷ خبر که در طول آذر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، آباننیوز، سازمان ماده ۱۸، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، ههنگاو، بیبیسی فارسی، جمعآوری گردیده، تهیه شده است.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در آذر ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی، قندیل دادخواه، پوریا فرجی، پانیذ ترابنژاد،کیمیا قزلباش، سینا اشجعی، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، داود لطفی، محمدمهدی خسروپناه، عباس رهبری، مریم حبیبی، لیلا ابوطالبی، کوثر ولیزاده، امیر پالوانه، شراره هادیزاده رئیسی، میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۳
داوود لطفی
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۳ مصادف با ۳ آذر ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام برگزار گردید. در ابتدای نشست آقای کریم ناصری مسئول جلسه ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، مهمان جلسه آقای امیر پالوانه، فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه با مهمان برنامه جلسه در رابطه با اعتراضات آبان ماه ۹۸ به بحث و گفتگو پرداختند.
آقای ناصری در ابتدا گفتند: از همان زمان که انقلاب ۵۷ جمهوری اسلامی شکل گرفت، یکی از حقوقی که از همان ابتدا پایمال شد، حق اعتراض و آزادی بیان اندیشه بود. برطبق اصل ۲۷ قانون اساسی، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی بدون حمل سلاح و به شرط اینکه مخل با موازین اسلام نباشد، بلآمانع و آزاد است. اما تا به امروز در کدامیک از اعتراضات مردمی، شرکتکنندگان با خود سلاح حمل کردند؟ تا به امروز تمامی آنها مسالمتآمیز بوده تا زمانی که خود حکومت جمهوری اسلامی آن را به خشونت بکشاند. از آن جایی که واقعیت و ماهیت جمهوری اسلامی کلاً انتقادپذیر نیست، هیچ راهپیمایی و تظاهراتی را به رسمیت نمیشناسد و به صورت وحشیانهای آن را سرکوب میکند. ایشان در این رابطه از مهمان برنامه بابت اتفاقات و جریانات آبان ۹۸ و برخورد حاکمیت، نظرشان را جویا شدند. آقای پالوانه گفتند: نحوه به ثمر رسیدن انقلاب ۵۷ با همین روش اعتراضات بود پس آنها میدانند که به هر نحوی باید از آن جلوگیری شود. که در زمانهای مختلف با دولتهای مختلف نوع آن کمی متفاوت بود ولی تصمیمگیرنده و دستوردهنده یک نفر بود و دقیقاً در شرایط بسیار حساس از طریق یک سخنرانی یا فتوا یا دستوری از طرف رهبر جمهوری اسلامی، اعتراضات به کشتار و خاک و خون کشیده میشد. نمونههای بیشماری تا به امروز شاهد بودهایم. کوی دانشگاه و کشتار وحشیانهی دانشجویان از یادمان نرفته است که چگونه بعد از آن اتفاقات مسئولین آن کشتار به سمتهای بالای نظام رسیدند و در سفره انقلاب نشستند. هر چه به جلوتر میآییم، فاصله بین این اعتراضات کم شد از ۷۷ تا ۹۶ تشکلهایی شکل گرفت و رنگ و شکل اعتراضات هر بار نسبت به قبل متفاوتتر میشد. اما از ۸۸ به بعد قشر ضیف جامعه به خیابانها آمد. سیاستهای بد اقتصادی و وخامت زندگی مردم عوامل اصلی بودند. هزینههای جمهوری اسلامی در کشورهای سوریه و لبنان و یمن و غزه و … همه در نهایت بر دوش مردم بود و فقر به شدت در جامعه رشد پیدا کرده بود که در نهایت منجر به اتفاقات سال ۹۶ شد. میشود گفت مجموعه مادران دادخواه از این سال شکل گرفت. البته بعد از اعدامهای سال ۶۷ بودند مادران و خانوادههایی که دادخواه این بیعدالتیها بودند ولی متأسفانه به هیچ کجا نرسیدند. میشود گفت دلیل به نتیجه رسیدن و شنیده شدن صدای مادران دادخواه از این سال به بعد، آگاه شدن مردم به حقوق خودشان و به روز شدن مردم و ارتباط با یکدیگر و دنیا از طریق شبکههای اجتماعی و اینترنت و… بود. کشتار سال ۹۶ باعث کینهای عمیق از دولت در دل مردم شد که آن موقع شاید قوی نبود ولی آتشی بود زیر خاکستر که در ۲۴ ام آبان ۹۸ با گران شدن بنزین، این آتش زبانه کشید. با برداشته شدن یارانه بنزین قیمت آن به ۱۵۰۰ و ۳۰۰۰ تومان افزایش یافت و میشود گفت باعث بالا رفتن قیمت تمامی کالا و خدمات میشد مخصوصاً حمل و نقل که رکن اصلی جامعه بود. اتفاقی که بدون اطلاع قبلی و یک باره در نیمهشب ۲۴ ام آبان رخ داد و افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین و فرآوردههای نفتی باعث خشم مردم شد. سیاست خارجی ضعیف، تحریمها، اختلاسها، تورم بالا، بالا رفتن مالیات بردرآمد، فشار بر بنگاههای اقتصادی کوچک، کوچکشدن سفره مردم و … از یک طرف و بیخیالی مسئولین و رفاه خود و خانوادههایشان از طرف دیگر باعث نارضایتی اکثر جامعه ایران شود. بر طبق آمار جامعهشناسان از سال ۹۶ تا ۹۸ بیش از ۴۰ درصد مردم از وضعیت خود و کشور ناراضی عنوان بودند. به قدرت رسیدن اصولگراها و ضعیفشدن جناح اصلاحطلب، باعث درگیری درون نظام هم شده بود. کسری بودجه و معوقات کارمندان مخصوصاً پرسنل نظامی و انتظامی، همگی به وضعیت ملتهب جامعه منجر شده بود. در دیماه ۹۶ خود دولت نظرسنجی کرده بود و ۷۵ درصد مردم اعلام کرده بودند که اگر اعتراضاتی شکل بگیرد حتماً شرکت خواهند کرد. از این جهت بود که بعدها امثال علی مطهری اعتراف کردند که ما خودمان را برای اعتراضات ۹۸ آماده کرده بودیم. آنها حتی برای آتش زدن بیش از ۱۵۰ پمپبنزین توسط مردم در سرتاسر کشور در شب اول مهیا شده بودند. که این اتفاق نیفتاد و مردم در ابتدا بسیار نرم و آرام اعتراض خود را نشان دادند. در روزهای اول مردم با خاموش کردن خودروهایشان در خیابانها در شهرهای بزرگ مثل اصفهان، شیراز، مشهد و تهران شروع به نشان دادن اعتراض خود کردند. شعارهای مردم بیشتر حول وضعیت بد اقتصادی بود. پول ما گم شده، خرج فلسطین شده، مرگ بر گرانی و…. شعارهایی بود که در دو روز اول شنبده میشد. اما نیروی انتظامی و مسئولین مربوطه از نظر ذهنی آماده اعتراضات سنگینتری بودند و برای آن آماده شده بودند و با همان آمادگی ذهنی برای سرکوب مردم وارد عمل شدند و این حجم بالا و وحشیانه سرکوب باعث خشم مردم شد و اعتراضات به خشونت کشیده شد. اولین کشته آبان ۹۸ در سیرجان بود و اولین پمپبنزین هم در سیرجان آتش زده شد. اهواز مخصوصاً ماهشهر و کردستان مخصوصاً جوانرود از نمونههای کشتار فجیع مردم بود. و بخصوص در این مناطق بدلیل قومیتی بودن به یکباره حجم بالایی از مردم به خیابانها سراریز شدند و اینگونه شد که بزرگترین اعتراضات مردمی از ابتدای ۵۷ تا آنروز، گریبان مسئولین نظام و خامنهای را گرفت. حالا او بهعنوان رهبر احساس خطر کرده و باید وارد عمل میشد. آقای ناصری سؤالی را مطرح کردند بر این مبنا که، با توجه به رشد نارضایتی مردم بهدلایل مختلف مانند وضعیت بد اقتصادی، بیکاری، گرانی، تورم و… از نظام و از طرفی نحوه سرکوب وحشیانه مردم، چه شخص یا اشخاصی یا چه تفکری اطاق فکر این رژیم در ذهن خود داشت که تصمیم گرفت بنزین را گران کند و کشور را متشنج کند؟ چه سودی از این اتفاق تلخ برای رژیم حاصل میشد؟ نظامی که میدانست نارضایتی مردم به بیش از ۷۵ درصد رسیده و احتمال اعتراضات سنگین را میداد، چرا اینگونه عمل کرد؟ چرا ابتدا سعی نکرد کمی شرایط مردم و جامعه را آرام کند و سپس افزایش بنزین را اعمال کند؟! آقای پالوانه در جواب گفتند: فشار تحریمها و عدم فروش نفت با قیمت واقعی و عدم دریافت نقدینگی از همان فروش ناچیز نفت بهدلیل تحریمها، باعث کسی شدید بودجه شده بود و از طرفی ناتوانی از پرداخت حقوق پرسنل دولتی و نظامی و بازنشستگان، ناتوانی از پرداخت به موقع یارانهها، خزانه منفی شده توسط احمدینژاد و…، همگی دست به دست هم داده بودند که علیرغم واقف بودن به شرایط اسفبار جامعه، این گرانی اعمال شود. دولت روحانی با عقبهای امنیتی، مناسب برای این اتفاق بودند و مجبور بودند اینگونه عمل کنند چون هیچ راه چارهای نداشتند. آنها به مردم گفتند در نهایت این مقدار از حذف یارانه بنزین به جیب مردم برمیگردد ولی این اتفاق هرگز نیفتاد. روحانی خود را بیاطلاع جلوه داد، خامنهای هم در سخنرانی ۲۶ آبان گفت: علیرغم واقف نبودن بر نحوه قیمتگذاری بنزین، من از سران سه قوّه حمایت میکنم. پس با این جمله عملاً دستور سرکوب داده شد. این تصمیم گرفته شده بود ولی اجرای آن به صورت کاملاً یکباره و اتفاقی افتاد و مردم غافلگیر شدند و این غافلگیری باعث رقم خوردن آن اعتراضات شد. دلیل این حجم کشتار و بازداشتی حدود ۸۰۰۰ نفر در هفته اول و حتی از لحظات ابتدایی شروع اعتراضات، همگی نشان از آمادگی کامل رژیم برای سرکوب مردم بود. چیزی که در انقلاب مهسا امینی دیده نشد. سخنرانی خامنهای دقیقاً دو روز بعد از گران شدن خود گواه بر این مدعا است. خامنهای در قسمتی از صحبتهایش حتی مردم کف خیابان را ارازل و اوباش خواند و گفت باید جمع شوند. بعد از این موارد بود که کلاً رنگ و بوی اعتراضات به سمت دیگری برگشت و شعارها مستقیم او و نظام را، خطاب قرار میداد. شعارهایی مانند مرگ بر خامنهای، مرگ بر دیکتاتور، خامنهای به گوش باش ما مردمیم نه اوباش و… خامنهای طبق معمول در پایان سخنرانی، خود را علیل و ضعیف نمایان کرد و گفت: حتی اگر کسی در گوش من زد شما با آن کاری نداشته باشید. این جمله و اداها کافی بود تا آن بخش شیفته نظام بدتر از قبل به جان مردم بیافتند و سرکوب کنند. مردمی که هیچ چیزی برای از دست دادن نداشتند ولی یاد گرفته بودند حقطلب باشند، جوانانی که هیچ امیدی به آینده نداشتند، ترس را زیر پا گذاشتند و علیرغم تمام مشکلات پیش آمده از جمله قطعی اینترنت و نداشتن راه ارتباطی جهت هماهنگی بین مردم، آنها به خیابانها آمدند. لازم به ذکر است که در ۲۵ آبان بزرگترین قطعی اینترنت در کل جهان، در ایران اتفاق افتاد و تا ۱۰ روز کاملاً اینترنت قطع بود. در نهایت حکومت این کار را انجام داد و پای همه چیز آن ایستاد حتی به قیمت کشتن و سرکوب مردم چرا که واقعاً چارهای نداشت و نشانه آن، بازداشت بیش از ۱۱۸ خبرنگار، بیش از ۱۵۰۰ نفر کشته و بیشمار بازداشتی تنها در یک هفته بود. حمایتهای خامنهای از مزدوران و بسیجیان خود مزید علت بود برای بدتر شدن اوضاع. او در سخنرانی ۶ آذر که در حضور بسیجیان صورت گرفت، از آنها تشکر کرد و این عمل او باعث شد آنها به نحوی که دوست داشته باشند و بدون ترس سرکوب کنند. آقای ناصری سؤالی با این مضمون مطرح کردند که: با توجه به تجربه و حرفه شما و همینطور مشارکت شما در آن زمان، وضعیت سانسورهای خبری و مطبوعات چه خصوصی و چه دولتی چگونه بود؟ و چه اتفاقاتی برای آنها افتاد؟ مهمان برنامه پاسخ دادند: من تقریباً از سن ۱۸ سالگی وارد این رشته شدم و کار خودم را از باشگاه خبرنگاران جوان آغاز کردم. تا آن زمان چنین تجربهای نداشتم. بهدلیل قطعی اینترنت خبرها نمیرسید و از طرفی به تمام اصحاب رسانه و مجموعههای خبری که در مناطق آنها درگیری وجود داشت، پیامکهای تهدیدآمیز ارسال شده بود، دقیقاً از روز ۲۵ آبان این پیامها را دریافت کردیم. در ابتدا برای آن دسته از خبرنگاران و اصحاب رسانه که سابقه دستگیری و امنیتی داشتند و سپس باقی همکاران این پیامها را دریافت کردیم. این پیامکها و تماسها با سرکد ۱۱۳ که مربوط به امنیت ملی است، انجام شده بود و این مختص تنها رسانه نبود و در قدم بعدی تمام بازیگران و ورزشکاران و سلبریتی ها نیز این پیامها و تماسها را دریافت کرده بودند. اعمال فشار به حدی بود که حراست دفاتر روزنامهها که مسئول امور اداری بودند با دستور وزارت ارشاد، تمامی مقالات و اخبار مربوط به آبان بدون استثنا فیلتر میشد و اخباری منتشر میشد که نشان میداد تمامی اتفاقات را عوامل بیگانه به قصد ازببن بردن انقلاب، انجام دادند و باید مردم آرامش داشته باشند و با دولت همکاری کنند. اما واقعیت این نبود، اینبار اعتراضات از مردم بود و هیچ دخالتی از هیچ سمتی در آن وجود نداشت. سانسورها بیشتر بهشکل نرسیدن اخبار صورت گرفته بود. اصطلاحات ایران، کشتار پشت درهای بسته، تونل خشونت، توسط نشریات فرانسوی و انگلیسی و اروپایی با رنگهای قرمز و سیاه بر روی جلد نشریاتشان، برای آنروزها تیتر شد و مقاله چاپ کردند. رژیم جمهوری اسلامی که حیات خود را در سرکوب بیسروصدا میدانست، از قبل افراد خود را بر رأس نشریات دولتی گماشت و نشریات خصوصی هم بهدلیل ضعیف بودن و توانایی مالی محدود مجبور به اطاعت میشدند و در غیر اینصورت توقیف و در نهایت بسته میشدند. آن دسته هم که در فضای مجازی فعالیت داشتند، شناسایی و دستگیر شدند. تمام موارد در رصد حکومت بود و سریعاً برخورد میشد. در انتها باید اذعان کرد که حکومت در آبان ۹۸ به بدترین شکل ممکن اعتراضات مردم را سرکوب کرد و با بستن کامل اینترنت، هیچ خبری به بیرون درز نکرد و صدای مردم ایران در بیخبری کامل خفه شد. آبان ۹۸ داغ عظیمی بر دل تمام مردم ایران گذاشت.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران، منشی جلسه: آقای داوودلطفی و تمام عزیزانی که در جلسه ما را یاری کردند تشکر به عمل آوردند و در ساعت ۲۰:۰۰ بهوقت اروپای مرکزی جلسه به پایان رسید.
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳
کوثر ولیزاده
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳ برابر با ۵ آذر ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۱۵:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زوم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای سعید بهشتیمتین ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش۱: آقای مازیار پرویزی سخنرانی خود را با موضوع معرفی عملکرد۱۰ساله رادیو اینترنتی کانون ایراد کردند: نام و هویت: رادیو بشریت یکی از معدود رادیوهایی است که با یک سابقه طولانی حدود ۱۰سال در حال فعالیت است. این رادیو بیش ۴هزار برنامه تا به حال تولید کرده است و میانگین این عدد بیش از ۵۰۰۰ ساعت برنامه میشود. محتوا: ادبی: سرای سخن، گلبانگ، تالار آیینه، شعرخوانی، معرفی کتاب، معرفی فیلم، دلنوشتهها و دکلمههایی که نویسندههای آنها یا خود اعضای کانون بودند یا از زندانیان سیاسی و مدنی و یا از افراد گمنام. خبری: گزارش نقض حقوق بشر به صورت تخصصی در کمیتههای مختلف که هم خبر و هم موارد نقض آنها در بخش خبری اعلام میشود. پژوهشی: در خصوص برنامههای پژوهشی ما برنامههای بسیاری در این زمینه تولید کردهایم که بسیار مفید بودند از برنامههایی همچون صدای زنان، برنامه همه کودکان حق زندگی دارند، برنامه جوانانه، برنامه صدای کارگر، برنامه محیط زیست ایران، اقوام ایرانی، ادیان و شرایط پیروان آنها. در ایران برنامه صرفاً جهت آگاهی، برنامه نگرشی نو که یک برنامه کارشناسی در حوزه روانشناسی خانواده و حقوق شهروندی بوده است و خیلی از برنامههای دیگر تولید و منتشر شده که از حوصله برنامه خارج است و یا شاید اسم آنها فراموش شده باشد. من رادیو و پادکستهایی که امروزه در سوشال مدیا و رسانههای مختلف دارند فعالیت میکنند را بسیار رصد کردم اما چیزی که رادیو بشریت را از آنها متمایز میکند این است که رادیو بشریت تنها رادیویی است که در حوزه حقوق بشر به این گستردگی در حال فعالیت است و در تمام بخشهای مختلف فعال است تولید محتواهایی که دارد، در رادیو بشریت همگی توسط اعضای کانون در حال انتشار است و هیچ اسپانسر و حامی هم در این رادیو نبوده و نخواهد بود. در مقاطعی این رادیو بسیار مورد استقبال سازمانها و نهادهای حقوق بشری که برای ایران فعالیت میکردند قرار گرفت. حتی در چند مورد پیشنهاد همکاری با سازمانهای حقوق بشری دیگری برای راهاندازی رادیو خودشان از ما درخواست کمک کردند که ما خوشبختانه دو مورد کمک هم از لحاظ نیروی انسانی و هم راهنماییهای فکری در کارنامه رادیو بشریت داریم که الان یکی از آن رادیوها همچنان در حال فعالیت است.
بخش۲:خانم پروین محمدی آفقا گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در آبان ماه ۱۴۰۲ را ایراد کردند: خبر: رادیو زمانه در ۱۴ آبان ۱۴۰۲ خبری را انتشار میدهد بر مبنای مرگ ۱۰۷۷ کارگر در شش ماه، سازمان پزشکی قانونی در شش ماه نخست سال ۱۴۰۲، ۱۰۷۷ مرگ را بر اثر حوادث کار را ثبت کرده است، آمار ثبت شده در مدت مشابه سال ۱۴۰۱، ۹۳۱ تن گزارش شده است. سقوط از بلندی با ۴۹۸ مورد و برخورد با جسم سخت با ۲۴۶ مورد منجر به فوت بیشترین را در حوادث مرگبار کار داشتهاند. این دو حادثه عامل مرگ بسیاری از کارگران ساختمانی است که نزدیک به نیمی از حوادث منجر به مرگ در این بخش رخ میدهد. این گزارش گفته است ۱۰۶۶ تن از کارگران فوت شده مرد و ۱۱ تن زن بودند و استان تهران با ۲۱۷، اصفهان با ۸۱ و مازندران با ۷۰ کارگر فوت شده بیشترین را در حوادث مرگبار ثبت کردهاند. سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۱، ۱۹۰۰ مرگ ناشی از حوادث کار را ثبت کرده بود. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اما تنها ۷۱۱ مرگ بهدلیل حوادث کار را تأیید کرد. اختلاف آمار این دو نهاد حکومتی نشان میدهد بخش بزرگی از حوادث کار در کارگاههای خارج ازچهارچوب قانون کار و نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی رخ میدهد. این خبر نقص میکند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۸- حق امنیت کار، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل ۳۹- ارزش انسانی در همه جا. خبر: جامعه بینالمللی بهائیان در بیانیهای منتشر دادهاند، آمده است که در هفته گذشته حداقل ۱۹ شهروند بهائی در خانههایشان در شهرهای همدان و کرج دستگیر شدند، ۱۰ بهائی دیگر نیز ماه گذشته در شهر اصفهان دستگیر شدند که همه آنها زن بودند. جامعه بهائیان میگوید، از ابتدای مهر ماه سال جاری تاکنون دستکم ۴۰ شهروند بهائی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و منازل دستکم ۶۶ تن مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفته است. همچنین در مدت زمان مورد اشاره، ۳۸ شهروند بهائی توسط مراجع قضایی مجموعاً به بیش از ۱۳۳ سال حبس محکوم شدند. پنج زن ۷۰ تا ۹۰ ساله هستند که یکی از آنها دچار بیماری آلزایمر است. دو نفر دیگر از این زنان نیز همسرانشان در ماههای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی اعدام شدند. نام ۴۰ زن بهائی دستگیر شده به شرع زیر است. سحر محبپور، رکسانا وجدانی، ستاره طعامی و بهاره قادری در شیراز، ویدا احراری، مژگان بصیری، شکوفه بصیری، جمال قدیرزاده، ایمان رشیدی و احمد نعیمی در یزد، ندا بدخش، آرزو سبحانیان، یگانه روحبخش، مژگان شاهرضایی، پرستو حکیم، یگانه آگاهی، بهاره لطفی، شانا شوقیفر، نگین خادمی و ندا عمادی در اصفهان، علی باقرکاشی، صبا طائف، شروین شبرخ، نیکا اسماعیلپور، بابک زینالی زینلی، ایمان احسانی، ایرن رحمانی، فواد طائفی، رضا و فهیمه یزدی در کرج، نعیم اقدسی، ندا محبی، ژاله رضایی، ژینوس شادابی، عاطفه زاهدی، مسعود آذرنوش، زرین احدزاده، فریده ایوبی و نورا ایوبی در همدان و مسعود محمودی در شیروان توسط هرانا احراز شده است. جامعه بهائیان میگوید: آخرین دستگیریها و تفتیش خانهها، نگرانیهای فزاینده را درباره تشدید سرکوب جامعه تحت آزار از سوی دولت ایران، تأیید میکند. این خبر نقص میکند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۱۳- رسمیت سایر ادیان، اصل ۱۹- برابری قومی، اصل -۲۲ رعایت حقوق ذاتی و شهروندی امنیت زندگی، اصل ۲۳- منع تفتیش عقاید و همچنین نقض موادی از اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده ۷- همه در برابر قانون مساوی هستند، ماده ۱۸- حق ازادی عقیده. خبر: روزنامه شرق خبری بر مبنای مرگ موسیقیدان جوان بلوچستانی به خاطر ناتوانی در تهیه دارو فوت کرد را اعلام میکند. دلمراد شکلزهی یکی از آخرین بازماندگان مشهور دهلنواز موسیقی بلوچستان چند روز پیش در پی تنگدستی به خاطر ناتوانی در پرداخت هزینه داروی خویش که فقط چهارصد هزار تومان بیشتر قیمت نداشت در یکی از محلات فقیرنشین نیکشهر به نام سوچنکان غریبانه چشم از این جهان فرو بست. این خبر نقص میکند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۲۹- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه، همچنین اعلامیه جهانی حقوق بشر را ماده ۳- حق حیاط برای همه. خبر: خبرگزاری هرانا اعلام کرد سهشنبه شانزدهم آبان ۱۴۰۲، یک مرد در شیراز همسر و فرزند خود را به قتل رساند. فرمانده انتظامی شیراز در این خصوص عنوان کرد: ظهر امروز مردی ۴۶ ساله با یک تیغه سلاح سرد همسر سیوشش ساله و دختر هشت ساله خود را به قتل رساند. متهم در اطراف محل وقوع حادثه بازداشت و پس از تشکیل پرونده تحویل مرجع قضایی شد. فرج شجاعی در ادامه افزود: این مرد انگیزه خود از ارتکاب این عمل را مشکلات خانوادگی عنوان کرد. این خبر نقص میکند اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده ۲- عدم تبعیض، ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۵- شکنجه ممنوع، ماده ۶- ارزش انسانی در همه جا، ماده ۷- همه در برابر قانون مساوی هستند. خبر: خبرگزاری حالوش خبری درباره بازگشت حملات شیمیایی به مدارس منتشر کرد. بعدازظهر ۱۰ آبان چهارشنبه خبر داد شماری از دانشآموزان این دبستان در روستای رسولآباد دچار مسمومیت و به مراکز درمانی منتقل شدهاند. به نقل از یک منبع آگاه نوشت نیروهای نظامی از نزدیک شدن اهالی و اولیای دانشآموزان به این مدرسه جلوگیری کردند. موج جدید حملههای شیمیایی به مدارس در ایران به تازگی آغاز شده است. روز یکشنبه هفت آبان ۶۷ نفر در هنرستان دخترانه کوثر شهر زنجان مسموم و به مراکز درمانی منتقل شدند. رادیو فردا در ۱۴ آبان ۱۴۰۲ خبری منتشر کرد درباره بدحالی دانشآموزان در اهواز. بر اثر استنشاق گاز شماری را راهی بیمارستان کرد. روز شنبه ۱۳ آبان، در پی بدحال شدن شماری از دانشآموزان مدارس دخترانه در اهواز که باعث انتقال تعدادی از آنها و همچنین تعدادی از شهروندان دیگر به بیمارستان شد، معاون سیاسی، اجتماعی استانداری خوزستان شامگاه شنبه در این باره توضیحاتی داد. عبدالله افرازه شهاوند در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که تزریق گاز به شبکه شهری باعث شد که تعدادی از شهروندان و دانشآموزان بوی مایع را حس کنند و بیشتر ناشی از استرسی که به آنها وارد شده بود، احساس کردند که بدحال شدهاند. او این امر را یک اتفاق کاملاً طبیعی دانست که در یکی دو مدرسه در منطقه پردیس اهواز اتفاق افتاد. عبدالله افرازه شهاوند سپس موضوع مسمومیت دانشآموزان در اهواز را رد کرد و هرگونه اشاره به مسمومیت در رسانهها را به سوء استفاده ضدامنیتی و آنچه طراحی دشمن نامید، منسوب دانست. این خبر نقص میکند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۲۰- یکسانی زن و مرد طبق اسلام، اصل ۲۱- حقوق زنان و نیز اعلامیه جهانی حقوق بشر را ماده ۵- شکنجه ممنوع، ماده ۲۶- حق تحصیل رایگان برای همه. خبر: حوادث رکنا ۱۲ آبان ۱۴۰۲ خبر مرگ دختر کوچک ۶ ساله به نام بهار را منتشر کرد: زن معتاد که با همدستی دوست پنهانیاش دختر ۶ سالهاش را کشت و با دروغپردازی میخواست شوهرش را گناهکار نشان دهد پای میز محاکمه ایستاد. اواسط خرداد ماه سال گذشته زن و مرد جوانی پیکر نیمهجان دختر ۶ سالهای به نام بهار را به بیمارستان امام حسین منتقل کردند که آثار ضربه به سرش مشهود بود، بهار کوچولو تشنج کرده و حال خوبی نداشت. وی به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شد اما ساعتی بعد جان سپرد. آثار کبودیهای وسیع و سوختگیهای عمیق روی بدن دختر خردسال شک پزشکان را برانگیخت و پلیس در جریان مرگ مرموز بهار کوچولو قرار گرفت. مادر ۳۰ سال او به نام بهناز به مأموران گفت: من و شوهرم چند سال است که با هم اختلاف داریم و میخواهیم از هم جدا شویم. بههمین خاطر مدتی است جدا از هم زندگی میکنیم. دیروز شوهرم میخواست دخترمان را ببیند به همین خاطر بهار را به او سپردم. اما عصر که از محل کار به خانه برمیگشتم پیکر نیمهجان دخترم را مقابل سطل زباله در نزدیکی خانهمان یافتم. او برهنه و از سرش خون جاری شده بود. شک ندارم شوهرم دخترمان را کشته است. به همین خاطر از شوهرم به اتهام قتل و آزار دخترم شکایت دارم. این خبر نقص میکند اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده ۳- حق حیات، ماده ۵- شکنجه ممنوع.
بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق امنیت اجتماعی آغاز شد: در ابتدا مسئول جلسه به موضوع رفاه اجتماعی در ایران پرداختند. آقای عباس منفرد گفتند: با وجود آنکه همه اقشار جامعه در تکاپو هستند که کشور را ترک کنند به این معنا است نه امنیت مالی وجود دارند نه امنیت فرهنگی نه امنیت اجتماعی و در ادامه به قوانین پرداختند که وجود امنیت اجتماعی را در جامعه کمرنگتر میکند. خانم سمانه بیرجندی گفتند: متأسفانه به دلیل آنکه ما در ایران امنیت در جامعه نداریم نمیتوانیم برای یک ساله آینده برنامهریزی کنیم و به موضوع ترک تحصیل درایران اشاره کردند و گفتند: به این دلیل است امیدی در آینده و تحصیل نمیبینند و همچنین به آمارافزایش مهاجرت در ایران اشاره کردند. خانم کوثر ولیزاده گفتند: تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران روی کار است، امنیت اجتمای یک کلمه دور از دسترس است و تا زمانی که قانون و حکومتی وجود نداشته باشد که امنیت را به وجود آورد ما به امنیت اجتماعی نخواهیم رسید. با وجود روی کار بودن جمهوری اسلامی ایران و ادامه به روند کشتار مردم و غارت ایران، دسترسی به امنیت اجتماعی در ایران ناممکن است.
در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: خانم کوثر ولیزاده، ادمینها آقایان سپهر رضایی شایان، عباس رهبری، صدابرداران: آقایان صدرا مجیب یزدانی، احسان احمدیخواه و همکارانی که در جلسه حضور داشتند خانمها و آقایان طیبه نجاتیان، مریم حبیبی، بهاره مسکری، مینا آقابیگی، شراره هادیزاده رئیسی، نرگس مباشریفر، فهیمه آمینیون، شبنم رضاوند، لیدا اشجعی، امیررضا ولیزاده فرشید اعرابی، امیر کوثری، حمیدرضا تقیزاده، عباس منفرد، محمدمهدی خسروپناه، اسفندیار سنگری، منوچهر شفائی ساعت ۱۷:۰۰ به وقت اروپای مرکزی جلسه به پایان رسید.
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست، ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳
سونیا سوارکوب
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق محیط زیست در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۳، برابر با ۶ آذر ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام برگزار گردید. در ابتدای نشست آقای کاوه قزلباش مسئول جلسه ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، مهمان جلسه خانم مرضیه علیکرمی، فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه مهمان برنامه جلسه در رابطه با وضعیت دریاچه خزر به بحث و گفتگو پرداختند.
خانم مرضیه علیکرمی چنین بیان کردند که: بحران دریاچه خزر، بزرگترین دریاچه جهان در مسیر خشکی؟ مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر مؤسسه تحقیقات آب گزارش داده است که سطح آب دریای خزر در سال ۲۰۱۹ میلادی، در ادامه روند کاهشی خود از سال ۱۹۹۵، به کمترین میزان طی ۳۰ سال اخیر رسیده است. ۵.۵ میلیون سال، ازتولد خزر در شمال ایران میگذرد. دریایی که در این مدت بارها به دلایل طبیعی تا مرز خشکی رفته، حالا برخی محققان نسبت به حضور دوباره کاسپین درمسیر خشکی هشدار میدهند. اتفاقی که این بار به جای طبیعت، انسان مقصر اصلی آن است. مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر مؤسسه تحقیقات آب گزارش داده است که سطح آب دریای خزر در سال ۲۰۱۹ میلادی، در ادامه روند کاهشی خود از سال ۱۹۹۵، به کمترین میزان طی ۳۰ سال اخیر رسیده است و میانگین تراز آب در این سال با کاهش ۱۳ سانتیمتری نسبت به سال ۲۰۱۸، برابر با ۱۸٫۲۷- متر شده است. در واقع این کاهش تراز دریای شمالی ایران، فقط مربوط به یک سال اخیر نیست، در ۲۵ ساله گذشته تراز خزر روندی نزولی داشته است. احمدرضا لاهیجانزاده، معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، در این رابطه میگوید کمترین تراز خزر در صدها سال اخیر مربوط به سال ۱۹۷۹ بالاترین آن هم برای ۱۹۹۵ است. پس از آن، از ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ تقریبا روند مشاهده شده برای این دریاچه ثابت و بعد از ۲۰۱۰ شاهد روندی کاهشی هستیم. البته بر اساس تحقیقی که تابستان ۲۰۱۷ در مجله جغرافیایی در آمریکا منتشر شد سطح آب دریای خزر از ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ به سرعت کاهش پیدا کرده، پیش از این روند، پائین رفتن سطح خزر افزایشی است. این اتفاقاتی که در سالهای گذشته رخ دادهاند، پیامدهای هم برای محیط زیست به همراه داشتهاند، تا پیش از این تصور میشد که در نتیجه این اتفاق نور بیشتری به اعماق دریا میرسد و وضعیت اکولوژیکی آن بهبود مییابد. اما معاون سازمان محیط زیست خبرهای بدی در این رابطه دارد، او در این رابطه میگوید آخرین نتایج به دست آمده توسط مطالعات محققین روسی و دانشگاههای داخلی نشان میدهند که در این مدت روند بهبود اوضاع اکولوژیکی کمتر شده است چرا که مصرف اکسیژن بالا میرود. همچنین با عقبنشینی دریای خزر ما برخی از تالابهای داخلی خود را از دست میدهیم موضوعی که شواهد آن را در تالابهای انزلی، گیمشان، میانکاله و… مشاهده کردهایم اما اینها تنها پیامدهای کاهش تراز بزرگترین دریاچه جهان نیست، برخی محققان هشدار دادهاند که با ادامه این روند امکان خشکی خزر در آینده دور وجود دارد. در تحقیقی که سال ۲۰۱۸ توسط گروهی از محققین ناسا در مجله نیچر منتشر شد، درباره شرایط دریای خزر آمده است. بهعلت برداشت آب مستقیم از رودخانههای تأمین کننده آب خزر، این دریا شرایطی مشابه با دریاچه آرال دریاچهای بین ازبکستان و قزاقستان که بخاطر فعالیتهای انسانی خشک شده است، دارد، دریای خزر، ۷۸هزار گیگاتن آب دارد و با ادامه این روند تا سه هزار سال دیگر زنده میماند، البته هنوز خطر عقبنشینی دریا وجود دارد. این تیم تحقیقاتی در گفتوگویی با نشریه ساینس آلرت هم هشدار داده بودند که با ادامه این روند تا ۷۵ سال دیگر بخش شمالی خزر خشک میشود. اگرچه آقای لاهیجانزاده با این پیشبینیهای قطعی مخالف است، البته در این رابطه میگوید: خزرشناسها قادرنیستند وضعیت تراز خزر را برای بیشتر از یک سال پیشبینی کنند، چراکه ممکن است در یک سال بهطور ناگهانی بارشها دوبرار شود. بله، بهطور ساده و عامیانه میتوانیم بگوییم با ادامه این روند خزر خشک میشود اما برای طبیعت نمیشود از این پیشبینیها و استدلالها استفاده کرد. محققین دانشگاه وریج، آمستردام سناریوهای مختلف تراز دریای خزر را تا سال ۲۱۰۰ منتشر کردند که پیشبینی شده است در شرایط میانگین تا پایان قرن تراز خزر تا ۹ متر کاهش پیدا میکند. بر این اساس در صورت وقوع این پیشبینی باید یک اتفاق تاریخی در دریا خزر رخ میداد چراکه در تاریخ هزار ساله گذشته تاکنون هیچوقت سطح خزر کمتر از منفی ۳۵ متر نرسیده است. البته برخی کارشناسان این روند را نگران کننده نمیبینند، عباسقلی جهانی عضو سابق شورای جهانی آب در این رابطه به ایلنا گفته است: اتفاق آنچنانی به شکل ارومیه برای خزر نمیافتد، ولی عقبنشینی رخ خواهد داد که جزء نوسانات طبیعی است. کشاورزی در روسیه؛ مقصر اصلی بحران خزردر واقع برخلاف روند افزایش و کاهش طبیعی تراز خزر در میلیونها سال گذشته، اینبار عوامل انسانی در این موضوع نقش دارند و همین موضوع وضعیت خزر را بحرانی میکند. لاهیجانزاده در این رابطه میگوید: تراز دریای خزر تابع عوامل مختلفی است، اولین و مهمترین آنها به بحث رژیم هیدرولیکی آن برمیگردد که مهمترین آن رودخانه ولگا است، این رودخانه از شمال مدیترانه با برداشت ۲۴۰ تا ۲۶۰میلیارد متر مکعب آب، آب با خود میآورد. معاون سازمان محیط زیست افزود: افزایش میزان برداشت آب از رودخانه ولگا برای مصارفی مثل کشاورزی یکی از دلایل کاهش دبی خزر است. رودخانه ولگا تأمین کننده ۸۰درصد آب خزر است و حالا برداشت آب بیش از حد از آن تاثیری مستقیمی در کاهش تراز خزر داشته است. ولگا که بزرگترین رودخانه اروپا هم هست، از ۲۰شهر بزرگ روسیه شامل مسکو عبور میکند و ۱۱ سدی که در طول این مسیر قرار دارند، بههمین منظور میزان برداشت آب آن از اواخر قرن پیش تاکنون سالبهسال افزایش پیدا کرده و این باعث شده سطح دریای خزر هم کاهش پیدا کند. در تحقیق منتشر شده در مجله نیچر گفته شده است که ۶۰درصد دلیل کاهش تراز خزر، همین موضوع است. در تحقیقی در این رابطه آمده است: در پاسخ به اینکه چه عواملی منجر به رسیدن آب کمتری از رودخانه ولگا به دریای خزر وجود دارد، میتوان گفت ۲عامل مختلف در این موضوع تأثیرگذارند، یکی کاهش میزان بارندگی و دیگری برداشت بیرویه آب از رودخانه برای مصارف کشاورزی. همچنین در این مطالعه تبخیر و افزایش دما را با سهمی ۱۸درصدی دومین عامل کاهش تراز خزر اعلام شده است. میانگین دمای سطح آب خزر در سال ۲۰۱۹میلادی در مقایسه با سال ۲۰۱۸، به میگزان ۰.۲ درجه سانتیگراد و نسبت به میانگین بلندمدت، یک درجه افزایش یافته است. این موضوع اگرچه عامل اصلی کاهش تراز خزر نیست، اما میتواند در آینده نقش پررنگتری داشته باشد. لاهیجانزاده در این رابطه میگوید: یکی از عوامل کاهش تراز، مربوط به تبخیر از دریا است، افزایش دمایی در دنیا اتفاق افتاده باعث شده است میانگین دما در خزر بین ۷دهم تا ۱ درجه سلسیوس زیاد شده و در نتیجه تبخیر افزایش پیدا کند. کاهش آب دریای خزر و احتمال خشک شدن نواحی ساحلی دریای خزر، حقیقتی هولناک است که در آینده نه چندان دور میتواند به یک واقعیت تبدیل شود. طی ماههای گذشته گزارشهای گستردهای از سد سازیهای روسیه بر روی رودخانه ولگا به عنوان سرچشمه اصلی تأمین آب دریای خزر منتشر شده که حالا این امر صدای تهران را بلند کرده است. البته این تنها ایران نیست که نسبت به این مساله ابراز نگرانی کرده، بلکه دیگر کشورهای مجاور دریای خزر نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دادهاند. به گزارش تجارت، اخیرا علی سلاجقه رئیس سازمان محیط زیست درباره کاهش آب در دریای خزر، اظهار کرد: ورودیهای دریای خرز از سوی کشورهای همسایه بسته شده است مخصوصا ورودی رود ولگا بسته شده است. از طرفی میزان بارش در کل حوزه آبخیز دریای خزر کاهش یافته است. ورودی دریای خزر کاهش یافته و تراز آب دریا در حال پایین رفتن است و در برخی آمار و اطلاعات اعلام شده که قریب یک متر در ۴-۵ سال اخیر دریا عقب نشینی داشته است. در سال به طور میانگین دریای خزر ۲۰ سانتی متر عقبنشینی میکند. البته رئیس سازمان محیط زیست با بیان اینکه امیدواریم در قالب کنوانسیون تهران بتوانیم هم حقآبهها و هم آلایندگی را حل کنیم تصریح میکند: کشورهای همسایه دریای خزر در زمینه اجرای پروژههای مشترک مشکلی ندارند ولی در زمینه استقرار دبیرخانه کنوانسیون مشکل وجود دارد که اگر این مشکل حل شود، پروژهها قابل استفاده است. امیدواریم کشورهای همسایه به توافق برسند و حقآبهها رها شود و آب به خزر برسد. احتمال اینکه بارشها در پاییز امسال وضعیت بهتری داشته باشد هم وجود دارد. در همین زمینه قبلتر عبدالجلال ایری، نماینده مردم گلستان و عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، نیز از اقدام ایران برای دریافت حقآبه رود ولگا از روسیه در پی مسدود کردن این رود که منجر به عقبنشینی آب دریای خزر و وارد شدن خسارت به سواحل کشورمان شده خبر داد. وی با تأکید بر اینکه باید وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نسبت به این موضوع ورود و اقدام کند، افزود: پاسخ مثبت وزارت خارجه کشورمان در خصوص پیگیری موضوع مذکور را دریافت کردهایم و اسناد و مکاتبات مرتبط با این موضوع نیز موجود است. مسدود کردن ولگا و مرگ خاموش خزر بیش از ۱۳۰ رودخانه به دریای خزر میریزند و رود ولگا به تنهائی نزدیک به ۸۵ درصد آب دریای خزر را تأمین میکند که احداث سدهای جدید توسط روسیه ۴۰ سد ساخته شده و ۱۸ سد دیگر در دست مطالعه و ساخت بر روی رودخانه قابل کشتیرانی ولگا موجب کاهش دبی آب ورودی به دریای خزر و آغاز روند عقب نشینی آب در ساحل جنوبی آن شده است. کارشناسان بر این باور هستند که آب دریای خزر هر ۲۵ سال عقب نشینی و سپس پیشروی میکند. اما طی پنج سال گذشته که وارد دوره پیشروی آب دریا شدهایم، آب دریا همچنان پسروی میکند درضمن بر اساس گزارش ناسا در ابتدای سال هفتم پروسه خشکی و گرمای ۳۷ ساله بسر میبریم با توجه به این امر این نگرانی بهوجود میآید که چند سال دیگر با عقبنشینی آب دریا و با توجه به شیب رو به شمال منطقه لایروبی کانال آشوراده همین اندک آب خلیج گرگان نیز توسط دریای خزر مکیده شده و روند خشکی خلیج تسریع شود. از نگاه فعلان محیط زیست این وضعیت خطر خشک شدن خلیج گرگان را سریعتر کرده و ممکن است این خلیج را به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار کند. مساله خزر تنها قطع آب از سوی روسیه و مسدود کردن ولگا نیست. محمد درویش، پژوهشگر، کویرشناس و عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع ایران در گفتوگو با تجارت در ارتباط با مساله بستن ولگا توسط روسیه بر روی دریای خزر، گفت: مهمترین رودخانهای که میتواند حیات دریای خزر را تثبیت بکند، رودخانه ولگا است. رودخانهای که ۱۶۹۲ کیلومتر طول دارد. اگر طول این رودخانه را با زاینده رو ایران که طول ۴۰۰ کیلومتر است، مقایسه کنیم متوجه عظمت آن خواهیم شد. ولگا ۹۰۰ میلیارد متر مکعب آورد دارد. کل آب ایران در سال معادل ۱۰۵ میلیارد مترمکعب است؛ این آمار بدین معنا است که این رودخانه به تنهایی قریب به ۹ برابر کل ایران آب تولید میکند. مابقی کشورهای حاشیه خزر شامل قزاقستان، ترکمنستان، ایران و جمهوری آذربایجان، در رویاییترین شرایط ۱۰ میلیارد مترمکعب آب به سمت خزر رها نمیکردند. یعنی رودخانههایی که در دیگر کشورها هستند و به سوی خزر سرازیر میشوند، اکثریت آب خود را در داخل نگه میدارند. بعد از ولگا رودخانه ارس بزرگترین سرچشمه آب دریاچه خزر است که آنهم ۱۰ میلیاردمتر مکعب آب نمیشد. دیگر رودخانههای ایران همچون سفید رود، اترک، گرگان رود نیز بودند که حالا خشک شدهاند. ایران در حوزه این رودخانهها سدسازیهای زیادی داشته است. تصاویر ماهوارهای جدید نشان میدهد دریای خزر، بزرگترین دریاچه جهان به سرعت در حال کوچک شدن است. کشورهای ایران، قزاقستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه در حاشیه دریای خزر واقع شدهاند و کوچک شدن این دریاچه باعث نگرانی شدید در قزاقستان شده است. رسانههای این کشور هشدار دادهاند که دریای خزر هم ممکن است به سرنوشت فاجعهبار دریاچه آرال دچار شود. آرال در مرز قزاقستان و ازبکستان که زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود، در یکی از بدترین فجایع محیط زیستی دوران معاصر، تقریبا بهطور کامل خشک شده است. بر اساس گزارش رسانهها کوچک شدن دریای خزر به شدت روی اکوسیستم، اقتصاد و تجارت دریایی در مناطق اطراف این دریاچه در قزاقستان تاثیر گذاشته است. تغییرات اقلیمی و ساخت سدهای جدید در بستر رودخانههایی که به دریاچه میریزد -از جمله در خاک روسیه- بهعنوان دلایل اصلی کاهش سطح آب عنوان شده است. رئیس جمهور قزاقستان سال گذشته میلادی خواهان تاسیس یک مؤسسه دولتی برای مطالعه علمی وضعیت دریاچه شد، اما چنین مؤسسهای هنوز تاسیس نشده است. وچه اتفاقی افتاده؟ تصاویری که باعث نگرانیهای تازه درباره سرنوشت دریای خزر شده، روز ۱۱ ژوئیه در سایت شرکت ملی فناوری فضایی قزاقستان منتشر شد و بهصورت گسترده در رسانهها از جمله خبرگزاری رسمی این کشور منعکس شد. این عکسها نشان میداد که خط ساحلی دریای خزر در قزاقستان عقب رفته و بخش بزرگی از بستر آن در شمال دریاچه نمایان شده است. خبرگزاری دولتی قزاقستان نوشته است رصد فضایی دریای خزر را متخصصان قزاق بر اساس آرشیو تصاویری انجام دادهاند که در ۱۵ سال گذشته گرفته شده است. دادههای سنجش از دور نشان میدهد که بستر دریای خزر در این دوره زمانی به میزان قابل توجه هفت و یک دهم درصد کوچکتر شده است. سال ۲۰۰۸ حجم آب دریای خزر در قزاقستان حدود ۱۱۴ هزار کیلومتر مکعب بود در حالی که این میزان در سال ۲۰۲۳ به کمتر از ۱۰۶ هزار کیلومتر مکعب رسیده است. در گزارشهای دیگری گفته شده که دریای خزر در کرانههای شمالی کم عمقتر شده است. روز هفت ژوئن مقامهای شهر آقتاو در غرب قزاقستان به دلیل کمعمق شدن آب وضعیت فوقالعاده اعلام کردند و بعدا این وضعیت را تا ماه اوت تمدید کردند. روز ۱۳ ژوئیه یک سایت خبری به نام تایم قزاقستان گزارش داد فعالیت نیروگاهی در شهر آقتاو که آب ورودی از دریای خزر را شیرین میکند، به دلیل پایین آمدن سطح آب در کانال ورودی، متوقف شده است. بنا بر گزارشها در منطقه بندری شهر، پروژههایی برای عمیقتر کردن بخشهایی از بستر دریا آغاز شده تا امکان تردد نفتکشها فراهم شود. یک سایت خبری دیگر روز ۱۴ ژوئیه به نقل از فعالان محیط زیست گزارش داد که تاثیر منفی کاهش سطح آب دریای خزر روی اکوسیستم و صنایع دریایی آغاز شده است. به نوشته سایت لادا ماهیگیران منطقه منگیستاو از کاهش ذخایر ماهی شکایت میکنند و جمعیت فکها هم به دلیل آلودگی آب و افزایش تردد دریایی رو به کاهش است. به گزارش این سایت محل نشو و نمای حیوانات در حال کوچک شدن و مناطق صحرایی در حال افزایش است. چرا این اتفاق افتاد؟ اورینباسار توگجانوف، بوم قزاق معتقد است که عمق دریای خزر به این دلیل در حال کاهش است که بعد از ساختن آببندهای جدید در خاک روسیه، ورودی آب از رودخانههای ولگا و اورال به دریای خزر کاهش یافته است. آقای توگجانف میگوید: بومشناسان قزاق و روس جلسات و بحثهای متعددی درباره این مسئله داشتهاند. ما گفتیم که سطح آب رودخانه پایین آمده، آنها پاسخ دادند که جمعیت اطراف رودخانه در ۵۰ سال گذشته شش برابر شده و همه این آدمها از آب رودخانه استفاده میکنند. این را هم گفتند که دیگر امکان برنامهریزی مانند دوره اتحاد جماهیر شوروی وجود ندارد. گالینا چرنووا، رئیس مؤسسه گلوبوس مرکز ابتکارات بومشناسی و حقوقی به سایت خبری اینفورم بورو گفت: دادههای تأیید نشده نشان میدهد که کاهش سطح آب دریا ادامه خواهد داشت چون علاوه بر چرخه طبیعی آن، در حال حاضر با مشکل تغییرات اقلیمی، کاهش حجم آب رودخانهها، خشکسالی و افزایش تبخیر آبراهها روبرو هستیم. عامل انسانی هم مشکل را تشدید کرده چون ساخت نیروگاههای آبی در بخش فوقانی رودخانههای اورال و ولگا در روسیه ادامه دارد. در خاک قزاقستان هم نیروگاههای آبی زیادی روی رودخانه اورال ساخته شده و ۴۷ واحد تنها در غرب قزاقستان بنا شده است. بهعبارت دیگر ما باید مشکل را در کشور خودمان حل کنیم. حجم آب در این رودخانهها که ۸۵ درصد آب خزر را تأمین میکنند کاهش یافته است. نمیتوان با قطعیت گفت که چه اتفاقی برای رودخانهها میافتد. ولی اگر یک سناریوی آخرالزمانی را در نظر بگیریم، هیچ اتفاق خوبی نخواهد افتاد. آقزان شیرانف، ریئس اداره توسعه پایدار و سیاستگذاری بومشناسی قزاقستان میگوید سطح آب دریای خزر همیشه در معرض نوسانهای طولانی مدت بوده است. او گفت در ۱۲۰ سال گذشته سطح آب بر اساس تراز نقشهبرداری دریای بالتیک، از منفی ۲۵ متر به منفی ۲۸ و شش دهم متر رسیده است. حتی زمانهای بوده که از این میزان هم پایینتر رفته است. بالا آمدن سطح آب از سال ۱۹۷۸ شروع شد و از سال ۲۰۰۶ هم سطح آب شروع به پایین رفتن کرد. واکنشها چیست؟ وزیر محیط زیست قزاقستان میگوید تراز سطح آب دریای خزر در نقطه بحران قرار گرفته است. زلفیه سلیمانووا گفت: با در نظر گرفتن تاریخچه دریای خزر، کاهش سطح آب دریا به منفی ۲۸/۵ متر، نقطهای بحرانی محسوب میشود. هم برای اکوسیستم و هم برای اقتصاد و تجارت دریایی. به گفته این مقام، قزاقستان و روسیه بر سر نقشه راهی برای تحقیقات مشترک درباره بستررودهای اورال و ایرتیش توافق کردهاند. خانم سلیمانووا همچنین گفته است که وضعیت رودخانههای اورال و ولگا در کنار تغییرات اقلیمی عوامل اصلی کاهش سطح آب خزر هستند. او در مجمعی در آستانه، پایتخت قزاقستان گفت: من نمیتوانم وضعیت را خوشایند جلوه دهم. متأسفانه اکوسیستم دریای خزر واقعا در وضعیت بغرنجی قرار گرفته است. او نجات دریای خزر در شرایط فعلی را نبردی دشوار توصیف کرد که برای تحقق آن باید کشورهای حاشیه خزر همگی دست به دست هم دهند و از حرف به عمل رو بیاورند. بخش قزاق رادیو آزاد اروپا هم در مصاحبه با ساکنان محلی و فعالان محیط زیست در شهر آقتاو، نگرانی آنها را از کوچک شدن سطح دریای خزر بازتاب داده است. عظمت سارسنبایوف، فعال محیط زیست گفته است:: ده سال پیش ما باید ۲۰۰ متر شنا میکردیم تا به این سنگهایی که الان روی آن ایستادهایم برسیم. همانطور که میبینید الان میتوانیم تا آنجا قدم بزنیم. او میگوید قزاقستان هیچ نهادی ندارد که بهصورت تخصصی به مشکلات دریای خزر رسیدگی کند و دادههای مربوط به وضعیت فعلی این دریاچه هم تنها بر اساس تحقیقاتی به دست آمده که در روسیه انجام شده است. کاسبان و تاجران محلی میگویند کاهش سطح آب بر کسب و کارهای مختلف در ساحل دریای خزر تاثیر مشهودی گذاشته است. گزارش بخش قزاق رادیو آزاد اروپا آمده: فاجعهای بزرگ در انتظار این منطقه است، مگر آنکه اقدامی فوری صورت بگیرد. بخش کمعمق دریای خزر ممکن است به سرنوشت دریاچه آرال دچار شود، چون میانگین عمق آب در این بخش تنها به چهار متر رسیده است. تلویزیون خصوصی KTK یکی از اولین رسانههایی بود که زنگ خطر را درباره کوچک شدن سطح دریای خزر به صدا درآورد. این شبکه اواخر سال ۲۰۲۲ در گزارشی از منطقه منگیستاو و مرکز آن، شهر آقتاو، درباره وضعیت دریاچه و تاثیر آن بر محلیها هشدار داد. در این گزارش تصاویری از بخشهایی از منطقه کالامکاس پخش شد که زمانی زیر آب بوده و الان به صحرایی خشک تبدیل شده، حتی خط ساحلی آن در دوردست هم دیده نمیشود، در این گزارش گفته شد برای ساکنان آقتاو، ترس از تکرار آنچه برای دریاچه آرال رخ داد، تنها نگرانی از دست دادن مناطق تفریحی و ساحلی نیست. برای مردم منگیستاو، وضعیت دریای خزر مسئله مرگ و زندگی است. آنها از آب دریا برای تهیه آب آشامیدنی و همینطور گرمایش استفاده میکنند. هیچگونه رودخانه، آبگیر یا منابع زیرزمینی برای تأمین آب آشامیدنی وجود ندارد. بههمین دلیل است که مردم منطقه از صحبتهای رئیس جمهور درباره تاسیس مؤسسهای برای بررسی وضعیت دریاچه خوشحال شدند. اما چندین ماه از آن زمان گذشته، آب دریا به تدریج در حال خشک شدن است و هیچ مقامی نیست که سؤال کند چه اتفاقی دارد میافتد؟ در بین پنج کشور ساحلی دریای خزر، قزاقستان از کوچک و کم عمق شدن سال به سال خزر بیشتر نگران است، کوچک شدن دریای خزر توسط ساکنان آکتائو قزاقستان در سال ۲۰۱۶ مشاهده شده است. تا آن زمان همه میدانستند که دریا عقبنشینی کرده است. اما آنچه اکنون اتفاق افتاده است، قبلاً دیده نشده بود. در حال حاضر در برخی نقاط، دریا صدها متر پسروی داشته است. دریای خزر مرزهای جمهوری اسلامی ایران، قزاقستان، روسیه، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان را میدهد، اما بلندترین خط ساحلی در قزاقستان است. شهرهای آکتائو و آتیراو در قسمت غربی قزاقستان در ساحل دریای خزر واقع شدهاند. خزر بزرگترین توده آبی محصور روی زمین است که بهدلیل بزرگی و همچنین بهدلیل وجود بستر آن توسط پوسته اقیانوسی ساخته شده است، میتوان آن را بهعنوان بزرگترین دریاچه بسته یا دریا طبقهبندی کرد. تحقیقات جدید حاکی است که میزان آب و سطح دریای خزر بهدلیل گرمایش زمین و افزایش تبخیر آب با شتاب بیشتر کاهش خواهد یافت و این مسئله به معنی بحران آب برای حداقل پنج کشور همسایه خزر است. این بحران بیشتر از همه برای قزاقستان در حال رخ دادن است.
آقای قزلباش در ادامه گفتند: در دریای خزر مناطقی است که عمق آن بیش از ۱۸۴ متر است این در حالی است که نقاط عمیق خلیج فارس ۱۰۰ متر است و این یکی از خاصیتهای دریاچه خزر است، خزر سومین دریاچه عمیق جهان است. همچنین اشاره کردند به اینکه آب دریاچه خزر نیمهشور است که باعث به وجود آمدن یک اکوسیستم خاص شده است مثل ماهی خاویار که درصد بزرگی از خاویار دنیا را تأمین میکند و در پایان اظهار امیدواری کردند که وضعیت دریاچه با همکاری کشورهای مجاور رو به بهبود برود.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران: منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب و مهمانان حاضر در جلسه خانمها و آقایان اصغر خدابنده سامانی، علی برومند، اسفندیار سنگری و مینا آقابیگی و تمام عزیزانی که در جلسه ما را یاری کردند تشکر به عمل آوردند و در ساعت ۲۰:۰۰ بهوقت اروپای مرکزی جلسه به پایان رسید.
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳
کوثر ولیزاده
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۳ برابر با ۷ آذر ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۲۰:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست خانم کوثر ولیزاده مسئول جلسه ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، مهمان جلسه خانم مهناز غزللو، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه مهمان برنامه جلسه در رابطه با وضعیت کودک در ایران (مسومیت سریالی دانشاموزان) به بحث و گفتگو پرداختند.
خانم غزللو گفتند: از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران سعی کردند که زنان را ایزوله کنند و به مراتب شرایط را برای زنان دشوارتر میکنند. همچنین بحث تحصیل، ابتدا زنان تحصیل میکنند و به مراتبی میرسند که طالب شغلها میشوند ایشان به نحوه مشکلات خانمها در زمان شرکت در کنکور اشاره کردند و گفتند: سهمیه دانشگاهها را برای خانمها کسر میکنند یا برخی از رشتهها خانمها را منع میکنند. مسمومیتها از قم شروع شد. در مدارس دخترانه آغاز شد. سال گذشته ما شاهد اوج جنبش زن، زندگی، آزادی بودهایم که نقش اصلی آن را نسل جوان برعهده داشتهاند به ویژه کودکان و زنان بودند که دست به اعتراضات زندند که از ناآگاهی و کپی کردن از دیگران نبوده است و کاملاً آگاهانه شکل گرفتهاند براثر بستر تاریخی صورت گرفته است واز نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا کرده است. این آگاهی و این نسل نمیخواهد دیگر زیر بار هجمههای ایدئولوژیک هزاران ساله پیش برود و این نسل ایستاده است در برابر تمام آن مناسباتی که این دولت در سیر آن ۴۴سال تلاش داشته است که القا کند به جامعه و تحمیل کند و جامعه را به نحوی که خود میخواهد تبدیل کند. خوشبختانه به خاطر نوع فرهنگی که میان مردم ایران وجود دارد زنان به شکل شاخص به آن تن ندادهاند و کماکان مبارزه کرده و میکنند من میتوانم به جرئت درباره مسمومیتهای زنجیرهای بگویم این مسمومیتهای زنجیرهای در حقیقت مسمومیت سمی ایدهئولوژی مذهبی نظام است و ایشان به نمونههایی از مسمومیتهای زنجیرهای اشاره کردند و افزودند ضرر این مشکلات چند بعدی شد تا جایی که پدر و مادرها تصمیم گرفتهاند که فرزندان خودشان را به مدارس نفرستند در آن زمانها بحث عقبافتادگی تحصیلی و امتحانات بود اما مسئله این است که اصلاً برای حکومت این موارد اهمیت ندارد. آنچه برای حکومت اهمیت داشته و دارد این است که شعلههای عصیان جنبش زن، زندگی، آزادی را خاموش کند و ایشان به سخنرانی سید علی خامنهای اشاره کردند که در سخنرانیشان دانشآموزان را تهدید کردند و سعی داشتند با این کار دانشآموزان را تنبیه کوچکی کنند که بعد از آن سخنرانی موج مسمومیتها در مدارس آغاز شد.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران: منشی جلسه: خانم کوثر ولیزاده و مهمانان حاضر در جلسه و تمام عزیزانی که در جلسه ما را یاری کردند تشکر به عمل آوردند و در ساعت ۲۱:۰۰ بهوقت اروپای مرکزی جلسه به پایان رسید.
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، ۳۰ نوامبر ۲۰۲۳
نرگس مباشریفر
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۳، برابر با ۹ آذر ۱۴۰۲ در ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه خانم پانیذ ترابنژاد ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، مهمان جلسه خانم دکتر رها ثابت سروستانی، فعال اجتماعی را معرفی کردند و در ادامه همراه مهمان برنامه جلسه در رابطه با زنکشی در ایران به بحث و گفتگو پرداختند.
در ابتدا خانم پانیذ ترابنژاد در مورد موضوع جلسه گفتند: قتلهای ناموسی واژه آشنای این روزهای مردم ایران است که خبرهای بسیاری بهخصوص در مهر ماه و آبان ماه ۱۴۰۲ در مورد آن شنیده شده و همچنان شنیده خواهد شد. ناگفته نماند که دولت جمهوری اسلامی ایران در این رابطه کاملاً خنثی عمل کرده و میکند و قوانین هم طبق معمول آنقدر ضد و نقیض و مردسالارانه است که از وقوع این قتلها جلوگیری نمیکند. طبق آمار به دست آمده در کمتر از ۴۰ روز بیش از ۱۶ زن توسط خانواده پدری و یا همسر و یا برادر خود به قتل رسیدهاند، البته این آمار فقط در مورد کسانی است که رسانهای شدهاند و قطعاً آمار بیشتر از اینهاست، برای اینکه فردی قربانی قتلهای ناموسی شود کافی است مردان به اصطلاح غیرتی گمان کنند که او آبروی خانواده را بر باد داده است. اینجاست که تمام بزرگان فامیل و حتی در برخی موارد خانمها که خود قربانی مردسالارانه بودن جامعه هستند، دست به قتل فرد میزنند. ناگفته نماند که در قوانین مجازات اسلامی به صراحت نوشته شده است که جد پدری میتواند فرزند خود را بکشد بدون اینکه قصاص شود.
خانم رها ثابت در خصوص قتلهای ناموسی چنین بیان کردن که: من میدانم که محققین، جامعهشناسان، فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق زنان مخصوصاً در چند ماه اخیر به این موضوع پرداختهاند و مسائل متفاوتی را در مورد نقد و بررسی قرار دادند. همچنین به گفتمانی که در حال حاضر در خصوص قتلهای ناموسی در ایران و در جاهای مختلف مثل افغانستان و کشورهای دیگ وجود دارد پراداختند. ایشان گفتند: هدف من این است که با دادن یک تصویر بزرگتری از مسئله قتلهای ناموسی در واقع به موضوع برسیم که همه ما باید به این موضوع فکر کنیم که ما در جامعه نقشی داریم و در ترویج آن و بهطور ناخودآگاه در واقع تأیید میکنیم به نوعی خشونت علیه زنان و در واقع زنکشی یا ستمی که بر این قشر جامعه وارد میشود و مطالعات جامعهشناختی که وجود دارد را بررسی کنیم. زنکشی طیف وسیعی از خشونت علیه زنان است و موضوع اینکه زنان را فقط برای ناموس به قتل میرسانند چنین نیست. ما تصور میکنیم که فقط کشتن زنان مسئله قتلهای ناموسی یا قتلهای جنسیتی است اما اگر درست به جامعه نگاه کنیم متوجه میشویم که فقط قتلهایی که تا به حال رخ داده است را بهطور واضح میبینیم. اما در برخی نقاط خصوصا در یک قبیله آنقدر زنان تحت فشار قرار میگیرند که وادار به خودکشی میشوند که این خود یک نوع قتل ناموسی است که تنها نام آن تغییر کرده است. سبب کشتن آنها که هست؟ میتوان گفت مردسالاران همان جامعه. مثلاً اتفاق میافتد زمانی که ان زن باردار است تنها بهخاطر به دنیا آوردن دختر مورد آزار و خشونت واقع میگردد و یا گاهی در این میان جانش را از دست میدهد. یا آنکه به دلایلی نمیخواهد باردار شود مثلاً به دلیل داشتن یک بیماری خاصی و این موجب از دست دادن جان وی میگردد و یا در جوامع دیگری که زنان را مجبور به جراحیهایی میکنند که به نوعی در واقع سرانجام او را به کام مرگ میکشد. در این میان ناقص کردن زنان به دلایل مختلف هم خیلی دیده میشود که باز هم خبرهای مختلفی از اسیدپاشی روی صورت زنان، ختنه کردن زنان، عملهای جراحی برای بچهدار نشدن زنان و خیلی موارد دیگر را میشود نام برد. وقتی نام قتلهای ناموسی پیش میآید ابتدا پیشفرضهایی برا خودمان را درباره یک انسان توصیف کنیم و اولین فکری که در ذهنمان میآید این است که به جای اینکه قضاوت کنیم بفهمیم که اصل واقعه چیست و چرا جان یک انسان گرفته شده است. اما وقتی درست فکر کنیم متوجه میشویم که در واقع باورهای سیاسی و دینی اشتباه است که به این درجه از خشونت رسیدهایم و اینجاست که میفهمیم تا چه اندازه از خودم سؤال میکنم آیا من متعصبانه درباره موضوعات قضاوت نمیکنم یعنی نگاهها بهصورت مردسالارانه یا تعصبات دینی یا تفکراتی است که از کودکی در ذهن ما گنجانده شده است. حتی وقتی یکی از این فکرها را میکنم تفکر انتقادی دارم یا خیر؟ اما میتوان از ظلم و ستمی که بر زنان واقع میشود جلوگیری کرد و این امکانپذیر است اما در طولانی مدت و نه در آیندهای نزدیک و بهترین روش اقداماتی است که با گذاشتن سمینارهای مختلفی که به وسیله محققین و دانشجویان انجام میشود و همچنین شما فعالان حقوق بشر که جلساتی را انجام میدهید. در واقع این جلسات به معنای این است که ما میخواهیم که الگوهای فکری جدید را بشنویم و بیاموزیم و آموزش بدهیم. وقتی اسم آموزش به میان میآید در ابتدا نام آموزش و پرورش به چشم میخورد و وقتی از آموزش و پرورش صحبت میکنم اهمیت بیشتر آن در پرورش زنان است که بتوانند از حقوق اولیه خود دفاع کنند و نکته دیگر اینکه شاید وقتی از آموزش و پرورش صحبت میکنیم فکر میکنیم که این موقعیت همیشگی نیست در صورتی که باید این را بدانیم ما در جامعهای که زندگی میکنیم باید همیشه آموزش ببینیم. در زمانی که دور هم جمع میشویم، زمانی که در مهمانی هستیم و در هر زمان و هر مکان به دنبال آموزش و پرورش خود و اطرافیان خود باشیم و تفکراتی سالمتر و شفافتری داشته باشیم و هر چه سریعتر تفکرات و عقاید افراد بهتر شود و به راه درستتری قدم بردارد تا زمانی که این رفتارها بهبود پیدا کند و این قتلهاها کاهش پیدا کند.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران، منشی جلسه: خانم نرگس مباشریفر و مهمانان حاضر در جلسه آقایان میلاد ترغیبی، رضا شایگان و حسن حمزهزاده و تمام عزیزانی که در جلسه ما را یاری کردند تشکر به عمل آوردند و جلسه را در ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی خاتمه دادند.
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۰ دسامبر ۲۰۲۳
سپیده عشقی
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۲۳ برابر با ۱۹ آذر ۱۴۰۲ در ساعت ۱۵:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم مونا احمدیپور ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش۱: خانم پانیذ ترابنژاد سخنرانی خود را با موضوع محیط زیست ایران، ایراد کردند: در ایران جنایت علیه بشریت پیوسته در سرکوب و شکنجه و تیرباران مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک و مذهبی و ناباور معنا مییابد. کشتار هزاران نفر به خاطر سیاست و افکارشان جز تمایل رژیم برای نابودی انسانها و جنایت علیه بشریت معنای دیگری ندارد. حال حکومتی که پیوسته ناقض حقوق بشر بوده و خواست قلع و قمع مخالفان را داشته است، در زمینه ویرانگری زیستبومی نیز رفتار غیرمسئولانه داشته و طبق قوانین بینالمللی پیوسته به اقدامهای جنایتکارانه اکولوژیکی دست زده است. جنایت حکومتی هم حقوق بشری است و هم علیه محیط زیست ایران است. در ایران آنچه بیش از ٣۵ سال در عرصه محیط زیست اتفاق افتاده جز تخریب و نابودی پیاپی زیستمحیطی چیز دیگری نبوده است. این حکومت به هیچ وجه منابع طبیعی را مورد حفاظت قرار نداده و به لحاظ حرص خود برای مالاندوزی مافیائی، بهخاطر فساد دستگاه اداریاش، به دلیل روشهای ناهنجار و بیقانونیاش، به خاطر فقدان بودجه لازم، زمینه ویرانگری زیستمحیطی را در ابعاد بیسابقه گسترش داده و شرایط زیست انسانی را به مخاطره افکنده است. موارد خطاکاری جنایتکارانه زیست محیطی رژیم کدامند؟ یکم: جمهوری اسلامی تمام پیمانهای بینالمللی مانند کنوانسیون رامسر که ایران امضاکننده آن است را، پیوسته خوار شمرده و هیچ تلاشی برای رعایت آنها ننموده است. رفتار دروغ و تبهکارانه حاکمان در عرصه زیستمحیطی، دستگاه سیاسی ایران را به یکی از فاسدترین و مخربترین دولتها در جهان تبدیل کرده است. از میان ۱٣٣ کشور، ایران در جایگاه ۱۱۴ قرار میگیرد یعنی جزو بدترین و خرابکارترین کشورهای جهان قرار میگیرد. دوم: میزان بیش از ٨۰ درصد خاک ایران خشک یا نیمهخشک است و با توجه به میزان مصرف بیرویه کنونی آب، بحران آب در ایران تشدید شده، تا پنجاه سال دیگر اغلب شهرهای بزرگ از آب آشامیدنی محروم خواهند بود. یک سوم آب در لولهکشیهای شهری و پنجاه درصد آب در شیوه نامناسب آبیاری کشاورزی به هدر میرود. سالانه ۴ میلیارد مترمکعب از آبهای زیرزمینی غیرقابل بازگشت به سطح زمین پمپاژ میشود، امری که به تخریب و پائین رفتن سطح آبهای زیرزمینی و خشکی دریاچه و ویرانی کشاورزی کشور منجرشده است. سوم: در بستر اقدامهای بوروکراتیک و اشکالتراشیها و بیتفاوتیها، سیاست خشکسازی دریاچههای ایران مانند هامون و بختگان و ارومیه وغیره ادامه یافت و توفان نمک و گرد و غبار و بیابانزائی افزایش پیدا کرد. آلودگی شدید دریای خزر و خلیج فارس منجر به مسمومیت و کشتار انبوه آبزیان شده است. چهارم: تالابهای ایران مانند انزلی و هورالعظیم و گاوخونی در بحراناند یا خشک شدهاند و اغلب رودهای ایران مانند رود کارون، زایندهرود، کشفرود، سفیدرود وغیره، یا کاملاً خشک شدهاند یا آنچنان آلوده و متعفن میباشند که شادابی خود را از دست دادهاند. پنجم: با ویرانی اکوسیستمها دنیای وحش ایران، بارها آسیبهای جدی دیده است و آهوان وپلنگان و شیران ایران خسارات فراوانی دیدهاند. زیر فشار تراکتورها و تخریبها و هجوم زمینخواران، تنوع زیستمحیطی آسیب قطعی دیده و حیوانات و پرندگان ایران پراکنده شده و پناهگاه خود را دیگر نمییابند. ششم: ایجاد بیش از ۵۰۰ سد متوسط و بزرگ که با مدیریت مافیائی انجام گرفته، روستاها و مناطق طبیعی و مرطوب وجایگاه جانوران بیشماری را ویران نموده، انسانهای بسیاری را از فعالیت شغلی و کاشانهشان محروم وآواره ساخته، آثار باستانی متعددی را زیر آب برده و بحران بیابانزائی و کمآبی را افزایش داده است. هفتم: بخش مهمی از جنگلهای ایران نابوده شده و باغها و مرغزارها و درختان به لحاظ جادهکشی و ساختمانسازی آسیبهای سنگینی متحمل شدهاند. در طول حکومت اسلامی به خاطر برداشت بیرویه و غیرقانونی دولتی و تخریب و تصرف زمینخواران، میزان مساحت جنگلهای ایران از ۱٨ میلیون به ۱۴ میلیون هکتار کاهش یافته است. هشتم: تخریب محیط زیست و بیمسئولیتی حکومت و نظام اداری منجر به افزایش هولناک ریزگردهای مسموم شده، آلودگی به مواد آلی و اتمی در هوا به طور بیسابقه افزایش یافته و سلامت انسان با بیماریهای گوناگون و از جمله سونامی سرطان کاملاً به خطر افتاده است. سه شهر از پنج شهر نخست در فهرست آلودهترین شهرهای جهان -اهواز، کرمانشاه، سنندج- در ایران قراردارند و ایران به سبب شدت آلودگی از میان ۹۱ کشور در جایگاه ٨۶ قرارگرفته است. نهم: اغلب بنگاههای صنعتی و تولیدی خصوصی و دولتی مانند ذوب آهن و توانیر، پسابهای شیمیائی و مسموم خود را در طبیعت و آبها رها کرده و با رفتار جنایتکارانه خود، با بیاعتنائی به قوانین و با حمایت مسئولان دولتی زیانهای بیشماری به محیط زیست ایران وارد نمودهاند. دهم: در شرایط سخت و فرساینده محیط زیست ایران، حکومت اسلامی هیچگاه هیچ بودجه جدی و کار آموزشی و تربیتی برای حفظ و نگهداری طبیعت و آب و هوای ایران در نظر نگرفته است. این امر در شرایطی است که میزان عظیم ثروت و منابع مالی کشوری، در فساد و برنامه نظامی و اتمی و سدسازی و تبلیغات سیاسی مذهبی و خرافهپرستی نابود میشود. یازدهم: برنامه اتمی حکومت که در فقدان شفافیت کامل پیش رفته است، تاکنون صدها میلیارد دلار هزینه در برداشته، عامل بحران برای کشور و افزایش خطر برای مردم و محیط زیست ایران بوده است. این برنامه که از نظر اقتصادی اشتباه کامل بوده و از جهت سیاسی یک خطای فاحش است با بلعیدن امکان و ثروت عظیم به زیان حفظ محیط زیست بوده است. نیروگاه اتمی بوشهر با خطر زلزله روبرو است و انفجار آن به کشتار انسانها و تخریب محیط زیست ایران و منطقه میانجامد. برنامه اتمی اقتصادی سیاسی نظامی حکومتی به ناگزیر به تولید و انباشت زائدههای اتمی منجر شده که هزاران سال خاصیت رادیواکتیو خود را حفظ کرده و یک خطر مهلک دائمی به شمار میآید. دوازدهم، میزان خسارت مالی ناشی از بحران آب، بیابانزائی وآلودگی برای ایران طبق برآورد بانک جهانی بسیار بالا بوده و به میزان ۵ تا ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. ایران فقط ۶۶ درصد مواد غذائی خود را تولید میکند و برای ٣۷ درصد باقیمانده باید هزینه سنگینی برای واردات کشاوزری بپردازد. تخریب سلامتی انسانها، آلودگی هوا و خاک، کاهش سفرههای آبی، گسترش بیابانزائی و شورهزاری، از بین رفتن جنگلها وغیره، منجر به هزینههای بسیار سنگین برای مردم ایران شده است. سیزدهم: سازمانهای دولتی مانند وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان آب، و نیز نمایندگان مجلس و سپاه پاسداران و سرانجام رؤسای جمهور و ولایت فقیه، مجرم بوده زیرا با اقدامها و تصمیمهای زیان آور و بیلیاقتیهای خود در ویرانگری زیستمحیطی شرکت فعال داشته، آرامش زندگی و شادمانی زیستمحیطی و سلامتی انسانها را ازبین برده و بسیاری از منابع طبیعی مردم ایران را نابود ساختهاند. این هیات حاکمه اسلامی جنایت علیه زیستبوم ایران را سازماندهی کرده و به شیوه مافیائی و در جهت منافع خصوصی حاکمان، علیه منافع عمومی مردم و نسلهای آینده اقدام ورزیده است. در سالهای اخیر حکومت جمهوری اسلامی، حتی به فعالان محیط زیستی نیز رحم نکرده و آنان را به شکل دستهجمعی بازداشت و زندانی کرده است. مراجع قضائی حکومت، اتهام بیشتر آنها را جاسوسی برای دولت بیگانه اعلام کردند. بیش از یک دهه پیش و با شدت گرفتن روند خشک شدن دریاچه ارومیه اعتراضات علیه واکنش ضعیف حکومت در قبال این مشکل، شکل گرفت و فعالیت شهروندان و دغدغهمندان محیط زیست ایران نیز افزایش یافت. در نتیجه افزایش این دغدغهها بود که فقط در سال ۱۳۹۰ صدها تن به خاطر اعتراض به این موضوع توسط نهادهای امنیتی حکومت بازداشت شدند. سازمان دیدهبان حقوق بشر در واکنش به این بازداشتها گفته بود که در شهریور این سال، حکومت ایران به بازداشت و ارعاب فعالان و اعضای سازمانهای حمایت از محیط زیست ادامه داده است. این فعالان اعتقاد داشتند که طرحهای سدسازی و ساختوسازهای اطراف دریاچه ارومیه باعث کاهش ورود آب به این دریاچه شده و در نتیجه، روند خشک شدن آن را شدت بخشیده است. به گفته این فعالان محیط زیست، کاهش سطح آب و افزایش غلظت نمک دریاچه ارومیه، که بزرگترین دریاچه درون سرزمینی ایران و سومین دریاچه بزرگ آب شور جهان است، به حیات گیاهی و جانوری منطقه نیز صدمه زده و میتواند آسیبهای دیگری از جمله بروز توفانهای نمک را در پی داشته باشد. جو استورک، مدیر وقت بخش خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر، در خصوص این بازداشتها گفته بود: دور جدید بازداشتها در ایران نشان دهنده تحملناپذیری مقامات ایران در برابر هر نوع انتقادی است روند برخورد با فعالین محیط زیست ایران در حقیقت از سال ۱۳۹۰ و همزمان با افزایش دغدغههای محیط زیستی افزایش یافت و در نهایت در سال های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ به اوج رسید. از جمله بازداشت بیش از ۵۵ نفر از فعالان محیط زیست در شهرهای مختلف ایران در بهمن و اسفند ماه ۱۳۹۶، نخست با بازداشت هفت نفر از فعالان محیط زیست، کلید خورد. هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز، کاووس سیدامامی، و عبدالرضا کوهپایه از جمله بازداشتشدگان بهمن ماه و اسفند ماه سال ۹۶ بهشمار میروند. هم چنین شماری از بازداشتشدگان زمستان ۱۳۹۶، از مسئولان و همکاران مؤسسه حیات وحش پارسیان بودند و شماری دیگر از آنها با مؤسسه حافظان طبیعت لاوردین همکاری داشتند. عیسی کلانتری ریاست وقت سازمان محیط زیست ایران در خرداد ۱۳۹۷ ضمن این که اعلام کرد شواهدی علیه این افراد وجود نداشته، خواستار آزادی فوری آنها شد. از جمله مشهورترین فعالان محیط زیست در این روند بازداشت ها میتوان از کاوه مدنی، کاووس سیدامامی و فرشید هکی و همچنین برخی کارشناسان محیط زیستی مانند محسن اسلامی نام برد. اما ماجرا از زمستان ۹۶ آغاز شد. زمانی که نیروهای امنیتی به سراغ تعدادی از فعالان محیط زیستی رفته و افرادی چون هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز و کاووس سیدامامی را بازداشت کردند. پس از آن هم عبدالرضا کوهپایه و علی فرهادزاده به همراه چند نفر از افراد محلی در هرمزگان دستگیر شدند که البته کوهپایه در پی ابتلا به کرونا و در شرایطی که با حکم کمتر از ۵ سال در حبس بود، مشمول عفو عمومی قرار گرفت و چندی بعد آزاد شد. به جز این اما باقی بازداشتشدگان که شماری از آنها از مسئولان و همکاران مؤسسه حیات وحش پارسیان بوده و بعضی با مؤسسه حافظان طبیعت لاوردین همکاری داشتند و این در شرایطی بود که بجز دو نفر آخر این فهرست – که اولی جان باخته و دومی چندی بعد آزاد شد – بقیه همچنان دور از محل زندگی و حوزه کاریشان، پشت میلههای زندان روزگار میگذرانند.
بخش۲: بحث آزاد با موضوع حق رفاه اجتماعی آغاز گردید: در ابتدا خانم مونا احمدیپور گفتند: رفاه اجتماعی تعبیری است که بیشتر به یک وضعیت چند جانبه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی معطوف است و حفظ شأن انسانها و مسئولیتپذیری جامعه در قبال آن و ارتقای توانمندی کلیت جامعه در عرصههای فردی و جمعی از اهداف اساسی آن است. سیاست اجتماعی، گرچه از جنبههای مختلف با رفاه اجتماعی همسو است؛ به نوعی که گاه مترادف یکدیگر به کار میروند، اما از نظر نوع رویکرد به مسأله و نیز نحوه کارکرد، با رفاه اجتماعی مرزبندی دارد. سیاست اجتماعی از یک سو معطوف به تدبیر و اجرا است و بهنوعی ابزار پیوند برنامههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محسوب میشود و از سوی دیگر به عنوان پوششی عام برای برنامههای مختلف دولت در عرصههای سیاستگذاری گوناگون به شمار میرود. تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی، زیر مجموعهای از رفاه اجتماعی و ابزاری در سیاست اجتماعی محسوب میشود. اختلاف مهم بین تأمین اجتماعی و حمایت اجتماعی در نحوه تأمین منابع مالی آنها و نیز منطق توزیع آن منابع است. از لحاظ مفهومی و کارکردی، تأمین و حمایت اجتماعی در مقابل مفاهیم چند بعدی رفاه اجتماعی و سیاست اجتماعی عمدتا بعد قویتری دارند. و با این سؤال از حاضرین مشارکت خواستند که رفاه اجتماعی را در چه مواردی میبینند و چه عاملی باعث شده که بگوییم در ایران رفاه اجتماعی وجود ندارد. خانم پروین محمدی بیان کردند که در ایران هیچگونه رفاه اجتماعی وجود ندارد و به موضوع دارو و درمان اشاره کردند و این که اشخاصی که بیمه خدمات درمانی ندارند شدیداً با مشکل روبرو هستند و مردم به خاطر فقر مالی مجبور هستند اعضای حیاتی بدنشان را بفروشند تا بتوانند از خانوادههایشان حمایت کنند. خانم بهاره مسگری بیان کردند که مردم در ایران برای حیات و زنده بودن میجنگند و مردم حتی در ضروریات اولیه مثل آب و هوا هم بسیارمشکل دارند. آقای منوچهر شفایی بیان کردند که در اعلامیه جهانی حقوق بشر در چندین ماده به رفاه اجتماعی پرداخته شده است و آگاهی مردم ازحق و حقوقشان تنها راه رهایی میباشد.
در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: خانم سپیده عشقی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای محمدرضا صالحی، خانم فهیمه تیموری، ادمینها: آقای سینا اشجعی و خانم مرجان شعباننژاد و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند: بانوان و آقایان: بهاره مسگری، مینا آقابیگی، رامین احمدزاده، حمیدرضا تقیزاده، صادق فرخی قصرعاصمی، امیر کوثری، محمدمهدی خسروپناه، پروین محمدی، طیبه نجاتیان، فهیمه امینیون، ناصر نوروزی، امیر کوثری، ناصر خواجوی، محسن شاهسوند، میلاد ترغیبی، فرشاد اعرابی، احسان احمدیخواه، وحید کاظمزاده، مرضیه علیکرمی، سمانه بیرجندی، منوچهر شفایی و اسفندیارسنگری، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۲۴ اعلام نمودند.
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر، ۱۶ دسامبر ۲۰۲۳
سیاوش نوروزی
جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۳ ساعت ۱۷:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول جلسه، اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر، در فضای مجازی اسپیس ایکس ( توئیتر) کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه جناب بهنام شیرمحمدی ضمن خوشامدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.
بخش۱: آقای سعید بهشتی متین گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق کار و کارگر آبان ماه ۱۴۰۲ را بیان کردند: خبر: به دلیل عدم رعایت حجاب؛ کافه دوپامین در رشت پلمب شد. کافه دوپامین، در رشت به دلیل عدم رعایت عفاف و حجاب توسط پلیس نظارت بر اماکن عمومی این شهر پلمب شد. نهادهای قانونگذار و اجرایی حکومت، در راستای اجرای حجاب اجباری در جامعه، فشارهای مضاعفی را بر شهروندان اعمال کرده اند. پلمب محل کسب افراد، اعمال محرومیت های اجتماعی، اخراج شهروندان از محل کار، بازداشت و تشکیل پرونده قضایی برای مخالفان حجاب اجباری، از جمله اقدامات صورت گرفته در این خصوص هستند. به دلیل عدم رعایت حجاب؛ کافه مانجای در تهران پلمب شد. کافه مانجای، در تهران به دلیل عدم رعایت عفاف و حجاب توسط پلیس نظارت بر اماکن عمومی این شهر پلمب شد. به دلیل عدم رعایت شئونات اسلامی؛ یک کشتی تفریحی در قشم توقیف شد. دادستان عمومی و انقلاب قشم از توقیف یک کشتی تفریحی به دلیل آنچه عدم رعایت شئونات اسلامی عنوان کرده است، خبر داد. این کشتی هم اکنون به شرط ارائه خدمات به خانوادههای عضو کمیته امداد و بهزیستی، رفع توقیف است. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان قشم در این خصوص گفت: این کشتی به دلیل عدم رعایت حجاب و برخی مسائل و بیاخلاقیها توقیف شد. این خبر نقض میکند اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۸- حق امنیت کار، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، ماده ۲۳- حق امنیت کار از اعلامیه جهانی حقوق بشر. خبر: زهرا احمدینژاد، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران از تدریس تعلیق شد. استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، با شکایت حراست دانشگاه از تدریس تعلیق شد. خانم احمدینژاد طی حکمی که توسط رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران صادر شده، از این دانشگاه تعلیق شده است. این حکم به دنبال ارسال نامه هیأت بدوی دانشگاه و با شکایت حراست از این استاد مبنی بر تشویش اذهان با انتشار بیانیههایی با عناوین مختلف صادر شده است. زهرا احمدینژاد استاد تمام وقت گروه بیماریهای عفونی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. علی احمدی، استاد دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی، از تدریس منع شد. لازم به یادآوری است موج تصفیه اساتید دانشگاهی به خصوص در رشتههای علوم انسانی و هنر، تاریخچه طولانی در حکومت فعلی ایران دارد که در طی سرفصلهای سیاسی مختلف در کشور بیشتر یا کمتر میشود. این خبر نقض میکند اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۸- حق امنیت کار، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، ماده ۲۳- حق امنیت کار، ماده ۲۹- حق مسئولیت نسبت به جامعه از اعلامیه جهانی حقوق بشر. خبر: تجمع اعتراضی جمعی از کارکنان سازمان همیاری شهرداریهای استان کهگیلویه و بویراحمد، جمعی از کارکنان سازمان همیاری شهرداریهای استان کهگیلویه و بویراحمد در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالبات خود در مقابل ساختمان این سازمان تجمع اعتراضی برگزار کردند. دستکم شش تجمع اعتراضی برگزار شد. اعتصاب کارگران کارخانه شونیز. گروهی از کارگران خدماتی شهرداری ایلام مقابل ساختمان دادسرای عمومی و انقلاب این شهر، جمعی از شهروندان ساکن محله درویشان مقابل ساختمان استانداری ایلام و شماری از خانواده و دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان (سمپاد)، مقابل ساختمانهای دیوان عدالت اداری در شهرهای تهران، اصفهان، شیراز و مشهد با برگزاری تجمعات اعتراضی، خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. همچنین کارگران یک کارخانه در تبریز دست به اعتصاب زدند. همچنین نیز گروهی از کارگران خدماتی شهرداری ایلام، در مقابل ساختمان دادسرای عمومی و انقلاب این شهر دست به تجمع زدند. تجمع این کارگران در اعتراض به چهار ماه مطالبات مزدی آنها صورت گرفته است. دستکم سی و دو تجمع اعتراضی برگزار شد. اعتصاب کارگران مجتمع پتروشیمی آبادان، شماری از بازنشستگان مخابرات در مقابل ساختمانهای این شرکت در شهرهای اهواز، رشت، زاهدان، خرمآباد، کرمانشاه، سنندج، اصفهان، ارومیه، زنجان، تبریز، ساری، اندیمشک، اراک، شیراز، قزوین، ایلام، اردبیل، همدان، کرمان، تهران و بندرعباس، جمعی از کارگران اخراجی شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران در مقابل ساختمان این شرکت، گروهی از کشاورزان در مقابل ساختمان شرکت سهامی آب منطقهای اصفهان، تعدادی از بیماران مبتلا به اسامای، برای دومین روز متوالی در مقابل ساختمان وزارت بهداشت در تهران و شماری از شهروندان دارای معلولیت در مقابل ساختمان بهزیستی کرمانشاه با برگزاری تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. همچنین جمعی از کارگران مجتمع پتروشیمی آبادان دست به اعتصاب زدند. از سوی دیگر، گروهی از کارکنان رسمی وزارت نفت شاغل در منطقه عملیاتی جزیره سیری متعلق به شرکت نفت فلات قاره ایران واقع در استان هرمزگان و شماری از شهروندان داری معلولیت در مقابل ساختمانهای بهزیستی در شهرهای رشت، سنندج، یاسوج، ارومیه، کرمانشاه و چابهار دست به تجمع زدند. همچنین شماری از کارگران اخراجی شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران در مقابل ساختمان این شرکت دست به تجمع زدند. این تجمع در اعتراض به اخراج بیست و هفت تن از کارگران این شرکت و عدم رسیدگی به مطالبات آنها پس از هفت سال برگزار شد. این خبر نقض میکند اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۸- حق امنیت کار، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، ماده ۲۳- حق امنیت کار از اعلامیه جهانی حقوق بشر.
بخش۲: آقای محمد گلستانجو سخنرانی خود را با موضوع قتلهای حکومتی، ایراد کردند: ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشربیان کرده است: هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد و همچنین در ماده یکم این اعلامیه گفته شده: تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند. پس از بیان این حقوق میخواهم نگاهی به آغاز برقراری حکومت جمهوری اسلامی بیاندازم. حکومتی که از ابتدا با نیرنگ و فریب کارش را آغاز کرد. حکومتی که در همان ابتدا با نقض حقوق ابتدایی شروع به کار کرد. از کنار گذاشتن احزاب تا زندانی و سرکوب کردن و کشتن افرادی که تنها طرز تفکری متفاوت با ایدئولوژی رهبر جمهوری اسلامی داشتند که البته شامل تعداد زیادی از خودیها هم بود. حکومتی که با فریب دادن مردم مبنی بر اینکه قصد برقراری آزادی، امنیت، رفاه و ایجاد فضای متعالی را دارد، جای خودش را باز کرد ولی تنها دستاوردی را که به مردم نداد همین وعدههای زیبا بود. جملاتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر در همین رابطه عنوان شده جملات عجیبی نیست که فهم ان برای همگان قابل درک نباشد و البته تازگی هم ندارد اینکه به همدیگر احترام بگذاریم و حقوق همدیگر را رعایت کنیم. به نظر شما این اصول غیرقابل فهم هستند؟ در اصطلاحات این مورد اشاره شده که هر چه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند اگر به این جمله دقت کنیم و به این فکر کنیم که همه ما یکی هستیم و خودخواهی و تفرقه عامل تمام فجایع ضد هستی، هست و باید که از اعمال آن خودداری شود دیگر شاهد جنایاتی که در جهان هستیم نخواهیم بود. در سال ۵۷ پس از پیروزی انقلاب رسماً اداره امور کشور بدست انقلابیون افتاد و مردم هم با خوشحالی تمام که دیگر رنج و بدبختی جای خود را به یک دنیای سراسر زیبایی داده است با شور و اشتیاق فراوان رهبر و ایدئولوژی او را حمایت میکردند غافل از آنکه بدست گرفتن قدرت آنچنان شیرین است که میتواند بلافاصله پس از کسب ان همه چیز را به فراموشی بکشاند اگر مردم هوشیار، آگاه و از همان ابتدا مطالبهگر نباشند. هر حکومتی در نطفه برای به قدرت رسیدن تلاشهای فوقالعادهای میکند و دستاوردهای شگفتانگیزی را برای آینده نوید میدهد فرقی ندارد چه نوع حکومتی باشد دینی یا غیردینی همگی برای به قدرت رسیدن انگیزههای خود را دارند و تنها راه موفق شدن، همراه کردن مردم با خود است و اینجاست که مردمی که هوشیار و آگاه هستند میتوانند از آسیبهای آینده خود و جامعهشان را نجات دهند. جمهوری اسلامی هم استثنا نبود پس از روی کار آمدن و جاگیر شدن شروع به خذف مخالفان کرد از احزاب مخالف شروع شد و کمکم به هر فردی که نظری متفاوت با رهبر داشت ادامه پیدا کرد تا به همین امروز. پس از سقوط شاه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، رهبران انقلاب اسلامی شروع به اعدام اعضای رژیم سابق از جمله ژنرالهای ارتش کردند. رژیم جمهوری اسلامی برای این مسئله در تمام استانها کمیتههایی را ایجاد کرد. از میان افراد غیرنظامی حکومت شاه، تنها در چند ماه اول انقلاب بیشتر از ۲۰۰ نفر با اتهام تلاش برای کودتا کشته شدند. در بهمن ۵۷، دادگاه انقلاب تهران چهار نفر از ژنرالهای شاه را به اعدام محکوم کرد که این نخستین تلفات بود. این چهار ژنرال منوچهر خسروداد، نعمتالله نصیری، رضا ناجی و مهدی رحیمی بودند که هر چهار نفرشان با جوخه آتش بر روی پشت بام محل اقامت خمینی کشته شدند. صادق خلخالی، نخستین حاکم شرع پس از انقلاب در کتاب خاطراتش با عنوان ایام انزوا درباره این چهار اعدام نوشته است: در آن شب، من تعداد ۲۶ تن را محکوم کرده بودم که به دلیل دخالتها، فقط دستور اعدام چهار نفر یاد شده را صادر کردم. البته، من با خوردن خون دل، سرانجام توانستم همان ۲۵ نفر را به تدریج اعدام کنم. در فروردین ۱۳۵۸، امیرعباس هویدا نخستوزیر شاه اعدام شد. دو روز بعد، ده نفر از ژنرالهای ارشد ارتش شاهنشاهی در تهران اعدام شدند. امیرحسین ربیعی فرمانده نیرو هوایی یکی از کشتهشدگان بود. دو روز پس از آن، وزیر امور خارجه پیشین، عباسعلی خلعتبری و ۱۰ نفر دیگر از مقامات سیاسی اعدام شدند. حدود یک ماه بعد، ۲۱ نفر از سیاستمداران سابق، از جمله سه سیاست مدار بلندپایه یعنی جواد سعید سخنگوی مجلس، غلامرضا کیانپور وزیر اطلاعات و محمدرضا آملی تهرانی وزیر آموزش، توسط اسلام گرایان کشته شدند. روز پس از آن، هشت نفر دیگر، از جمله حبیب القانیان رئیس انجمن کلیمیان تهران، کارآفرین و سرمایهدار بزرگ ایرانی بود. او نخستین بنیانگذار شرکتهای پلاستیکسازی پلاسکو و صنایع پروفیل آلومینیم در ایران بود و وزیر اطلاعات سابق، عبدالحسن سعادتمند اعدام گردیدند که تعداد مقامات برجسته رژیم پهلوی که از بهمن ۵۷ کشته شده بودند را به ۱۱۹ نفر رساند. حکومت اسلامی مدعی است که دلیل تعداد بالای کشتهشدگان در دادگاههای اسلامی، نفوذ مجاهدین خلق در این دادگاهها بوده است. در تیر ۵۸، پنج نفر دیگر در خوزستان اعدام شدند که تعداد اعدام شدگان توسط اسلامگراها را به ۳۶۳ نفر رساند. تا پایان سال تعداد اعدام شدگان حداقل به ۵۸۲ نفر رسیده بود. بسیاری از این انتقاد کردهاند که دادگاههای اسلامی بسیار کوتاه انجام میشده است و به متهمان اجازه دفاع از خودشان را نمیداده است. از آنجایی که دادگاهها بر اساس شرع اسلام برگزار میشدهاند، هیئت ژوری تشکیل نمیشده و حاکم شرع شخصاً حکم را صادر میکرد. کسانی که از ایران خارج شدند هم در امان نبودند. اسلام گرایان شاپور بختیار را در پاریس ترور کردند. او یکی از ۶۳ ایرانی خارج از ایران بود که پس از انقلاب ترور شد. در ادامه قتل عام سال ۶۷ را داریم. همگی در رابطه با قتل عام سال ۶۷ شنیده اید شاید کسانی هم باشند که آن وقایع را به خاطر داشته باشند، کشتاری که تنها طی دو ماه در زندانهای اوین و گوهردشت در تهران و زندانهای مشهد، شیراز، اهواز و برخی دیگر از شهرهای ایران بیش از چهار هزار نفر را شامل میشد و اکثر این افراد کسانی بودند که چه بسا گول وعدههای گروههای دیگر همچون مجاهدین را خورده بودند نوجوان و جوانانی که جرمشان تنها داشتن یک اعلامیه بود همان جرمی که خیلی از همین انقلابیون بدلیلش در زندان پهلوی زندانی بودند با این تفاوت که همگی این افراد بدون برگزاری یک دادگاه عادلانه از حق زندگی محروم شدند مشابه همان جنایتی که هیتلر انجام داد. اجازه بدهید مروری بر اجرای این جنایت داشته باشم برای کسانی که شاید هنوز از این فاجعه آگاه نشدهاند. این کشتار در حالی اجرا شد که بازداشت شدگان در زندان های جمهوری اسلامی در تابستان ۶۷ در حال گذراندن محکومیت خود بودند یا حتی محکومیتشان تمام شده بود. فرایند اعدامها در بیخبری مطلق زندانیان صورت میگرفت و هیئت اعدام در تهران به زندانیان اطمینان میدادند که چند سؤال برای اعطای عفو عمومی میپرسند. در صورت عدم رضایت از پاسخها، هیئت اعدام فوراً دستور انتقال به اتاقی برای نوشتن وصیتنامه میدادند و سپس زندانیان در دستههای شش نفری و با چشمان بسته به دار آویخته میشدند. در نهایت، اعدام شدگان بدون اطلاع به خانوادهها، در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده شدند. چنین جنایتی روی اقوام تاتارو بربر را هم سفید می کند. بیشتر خانوادهها پس از چند ماه خبردار شدند که فرزندانشان اعدام شدهاند. حسینعلی منتظری بلندپایهترین مقام پس از رهبر در آن تاریخ، مخالف اعدامها بود که پس از اعتراضهای کتبی، در یک جلسه حضوری به تاریخ مرداد ۱۳۶۷ با حضور هیئت اعدام، یعنی حسینعلی نیری حاکم شرع وقت، مرتضی اشراقی دادستان وقت، ابراهیم رئیسی معاون وقت دادستان و مصطفی پورمحمدی نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین به آنها گفته بود که نام شما را در آینده جزء جنایتکاران درتاریخ مینویسند. این موضع و اعتراضهای منتظری به قیمت برکناریاش از جانشینی خمینی برای رهبری ایران و به حبس خانگی طولانی مدت وی انجامید که البته سیدمهدی هاشمی برادر داماد ایشان هم یکی از قربانیان حکومتی بود. حال فرض را بر این بگذاریم که همه این افراد کسانی بودند که خواسته یا ناخواسته قصد دشمنی با مردم را داشتند و خوب مجازات هر دشمنی میتواند نابودی باشد. هر چند که این دیدگاه هم جای تأمل دارد اما در بین این افراد بودند کسانیکه از نظر عقیدتی اساساً اسلام ناباور بودند و یعنی اعتقادشان متفاوت بود ولی دشمن مردم نبودند ولی اعدام این افراد هم در دستور کار قرار گرفت. به گواهی یکی از جان به دربردگان قتلعام ۱۳۶۷، یکی از زندانیان (عقیدتی-سیاسی) به نام حسین طالقانی به دلیل اینکه به پرسش آیا مسلمان هستی؟ پاسخ منفی داد اعدام شد. از اعدام دسته دوم که بگذریم میخواهم با این فرضیه که اعدام شدگان همگی دشمن مردم بودند نه دشمن ایدئولوژی جمهوری اسلامی به ادامه عملکرد نظام بپردازم. پس از پشت سر گذاشتن جنگ ایران و عراق عملاً کشور درگیر مسائل بسیار برای پر کردن چالشهای پس از جنگ شد و تازه کمکم مردم با عدم کارایی حکومت مواجه میشدند ولی خوب با چربزبانی ملاها و سوء استفاده از اعتقادات عوام خود، خود را آرام میکردند ولی در این بین روشنفکرانی که بعضاض خود از مخالفان رژیم شاهنشاهی هم بودند که به سادگی گول نمیخوردند و اعتراضات خود را بیان میکردند. وقتی حکومت با این افراد مواجه شد آن روی خود را هویدا کرد آن رویی که نشان میداد کشتار گذشته بدلیل حذف دشمنان مردم نبود بلکه حذف مخالفان عدهای بود که دعوی قدرت را داشتند و با حربه دین قصد تسلط بر امور کشور را داشتند. خوب حالا وقت حذف روشنفکران بود افرادی همچون علیاکبر سعیدی سیرجانی، ادیب، پژوهشگر، نویسنده و فعال سیاسی اهل ایران و از منتقدان جمهوری اسلامی پس از انقلاب بود. وی در پی نگارش نامههایی انتقادی به خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در ۲۳ اسفند ۱۳۷۲، خارج از منزلش توسط مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت شد و پس از نه ماه، بدون هیچ ملاقات یا خبری از محل زندانی بودن او، در ۴ آذرماه ۱۳۷۳ و با استعمال شیاف پتاسیم توسط سعید امامی در زندان به قتل رسید که البته خود سعید امامی که از مأموران بلندپایه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود و عامل اصلی قتلهای زنجیرهای شناخته شد در تاریخ ۳۰ خرداد ۷۸، وقتی که دیگر مهره مناسبی برای دولت نبود بطور مشکوکی در بیمارستان لقمان تهران کشته شد. او را متهم به ارتباط با بیگانگان کردند و قتلش را خودکشی با خوردن داروی نظافت بیان کردند هر چند اگر این اتفاق نمیافتاد بنا بر رأی دادستان وقت مجتمع قضایی نیروهای مسلح محمد نیازی سعید امامی محکوم به اعدام بود. مورد بعد احمد میرعلایی مترجم، روزنامهنگار و مدرس دانشگاه که در آبان ۱۳۷۴ به قتل رسید. در سال ۱۳۷۵ شبکه یک تلویزیون ایران مجموعه برنامه هویت را پخش کرد. این برنامه شامل حملاتی شدید علیه منتقدان جمهوری اسلامی و روشنفکران، و اعترافات آنان علیه خود بود و در آن چهرههایی چون هوشنگ گلشیری خائن و عامل بیگانه معرفی شدند و البته از جمله کشته شدگان قرار گرفت. سعید امامی و حسین شریعتمداری سازندگان برنامه هویت بودهاند. غفار حسینی شاعر، مترجم، استاد دانشگاه و از فعالان کانون نویسندگان ایران و یکی دیگر از قربانیان قتلهای زنجیرهای است که در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ در منزل مسکونی خود در تهران به قتل رسید. احمد تفضلی زبانشناس، ایرانشناس و استاد دانشگاه تهران بود. او بعدازظهر ۲۴ دی ماه ۱۳۷۵ دفتر کارش در دانشگاه تهران را ترک کرد و چند ساعت بعد جنازه او را در ماشینش پیدا کردند. ابراهیم زالزاده روزنامهنگار و ناشر بود. او در ۵ اسفند ۱۳۷۵ گم شد و حدود یک ماه بعد جنازه او را پیدا کردند. ابراهیم زالزاده با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. او پیش از مرگش از فشارها و تهدیدهای مأموران امنیتی خبر داده بود. تصور میشود که نامه سرگشاده انتقادی او خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی از دلایل قتل او بوده است. حمید حاجیزاده نویسنده و شاعر اهل کرمان بود. او شب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ با ضربات متعدد چاقو در خانهاش به قتل رسید. علاوه بر حمید حاجیزاده پسر ۹ ساله او، کارون نیز با ضربات متعدد چاقو کشته شد. مجید شریف، مترجم و نویسنده با گرایش ملی-مذهبی بود. در ۲۸ آبان ۱۳۷۷ از خانه خارج میشود و بعدتر جنازهاش در خیابان پیدا شد. داریوش فروهر و پروانه اسکندری با ضربات متعدد چاقو در خانه خود به قتل رسیدند. قتل فروهرها اولین مورد از قتلهایی بود که وزارت اطلاعات به دست داشتن مأمورانش در آن اذعان کرد. طاطاوس میکائیلیان رئیس شورای کشیشان پروتستان، پس از ترک خانه در تهران ناپدید شد. جسد وی در ۱۱ تیرماه ۱۳۷۳ در حالی که با اصابت چند گلوله به سرش کشته شده بود پیدا شد. اسقف هایک هوْسپیان مِهر سه روز پس از به نتیجه رسیدن تلاشهایش برای آزادی مهدی دیباج در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۷۲ و در حالی که به فرودگاه مهرآباد میرفت در بین راه ربوده شد. چند روز پس از آن پلیس خبر از پیدا شدن جسد وی داد و چهار سال بعد مشخص شد که وی توسط مأمورین وزارت اطلاعات کشته شده است. مهدی دیباج د ر ۱۴ سالگی به مسیحیت گروید وی اوایل سال ۱۳۶۵ دستگیر و به جرم ارتداد روانه زندان گردید. پس از گذراندن ۹ سال و ۲۷ روز در زندان به سبب فشارهای بینالمللی و بدون کوچکترین توضیحی در ۲۶ دیماه ۱۳۷۲ از زندان آزاد شد. پنج ماه پس از آزادی در ۱۳ تیر ۱۳۷۳ توسط عدهای ربوده شد و چند روز پس از آن مأمورین وزارت اطلاعات خبر پیدا شدن جسد بیجان وی را منتشر کردند. قاتلان روی جنازه طاطاوس میکائیلیان بر تکه کاغذی نشانی جسد مهدی دیباج را قرار داده بودند. چهار سال بعد یک منبع آگاه اعلام کرد که مهدی دیباج توسط مأمورین وزارت اطلاعات کشته شده است. اعدام ده زن بهایی در شیراز و قتل حکومتی کشیش حسین سودمند در مشهد، از جمله موارد حذف حکومتی افراد متعلق به جوامع پیروان دینی و مذهبی بود. حسین سودمند اولین کشیش ایرانی است که در دوران معاصر رسماً به خاطر باورهای دینی در ۱۲ آذر ۱۳۶۹ اعدام شد. احمد تفضلی زبانشناس، ایرانشناس، پژوهشگر، مترجم و متخصص زبان پارسیگ، پارتی و استاد زبانهای باستانی در دانشگاه تهران بود. وی عضو شورای علمی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی از سال ۱۳۶۶ و معاون علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۷۰ بود. او در روز ۲۴ دی ۱۳۷۵ هنگامی که با خودروی خود از دانشگاه به خانهاش میرفت، ناپدید و چند ساعت بعد جنازه او پیدا شد. این قتل همزمان با کشتارِ شماری از پژوهشگران و روشنفکران رخ داد. از او به عنوان قربانی قتلهای زنجیرهای نام برده میشود. محمد مختاری شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد چپگرای ایرانی و از فعالان کانون نویسندگان ایران بود. عصر ۱۲ آذر ۱۳۷۷ برای خرید از خانه خارج شد و بازنگشت. پسرش جنازه او را، که یک روز پس از گم شدنش پشت کارخانه سیمان شهر ری پیدا شده بود، در ۱۸ آذر شناسایی کرد. محمد مختاری را خفه کرده بودند. او سومین چهرهای بود که وزارت اطلاعات به دست داشتن مأمورانش در قتل او اذعان کرد. محمدجعفر پوینده مترجم، نویسنده و جامعهشناس ایرانی بود که در جریان ترورهای موسوم به قتلهای زنجیرهای به دست عواملی از وزارت اطلاعات ایران کشته شد. پوینده از فعالترین اعضای کانون نویسندگان ایران بود. در ۱۸ آذر ۱۳۷۷ در راه دفتر اتحادیه ناشران و کتابفروشان گم شد. جنازه او در حوالی شهریار پیدا شد. قتل او آخرین موردی بود که وزارت اطلاعات ایران مسئولیت مأمورانش در آن را پذیرفت. روزنامه سلام در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپ نامه محرمانه سعید امامی به قربانعلی دری نجفآبادی وزیر اطلاعات توقیف شد و این شد آغاز یک سرکوبی دیگر در ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ حمله به کوی دانشگاه تهران یکی از خونینترین سرکوبها در کارنامه جمهوری اسلامی ایران. دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن روزنامهی سلام تجمع کردند. پلیس، مأموران امنیتی و نیروهای لباس شخصی شبانه به کوی دانشگاه تهران ریختند و دانشجویان را کتک زدند. درجریان هجوم نیروهای حکومتی، دستکم ۶ تن از دانشجویان ازجمله نعیمی، یاوری و سهرابی جان خود را از دست میدهند. یکی از آنها بهدلیل اینکه توسط مأموران پاسدار از طبقههای فوقانی ساختمان به پایین پرتاب شده و دیگری به دلیل ضربههای شدید باتوم به سرش، کشته شدند. خاتمی بعدها گفت حمله به کوی دانشگاه تاوان پیگیری پرونده قتلهای زنجیرهای بود. امیرحسین حشمت ساران دبیرکل جبهه اتحاد ملی ایران بود. وی در سال ۱۳۸۲ به اتهام تشکیل این حزب دستگیر و به هشت سال حبس محکوم شد، وی در دوران حبس مجدداً محاکمه و به هشت سال حبس دیگر محکوم گردید. وی به دلیل شدت ضربات وارده در بازداشت به سر و تزریق داروهای مشکوک، پس از ۴۸ ساعت کما، در ۱۶ اسفند ۱۳۸۷ در بیمارستان رجایی کرج درگذشت. امیدرضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگنویس ایرانی بود که توسط دادگاه انقلاب ایران به اتهام توهین به روحالله خمینی و علی خامنهای به دو سال حبس محکوم گردید. وی در آبان ۱۳۸۷ بازداشت و در ۲۸ اسفند همان سال (در سن ۲۸ سالگی) در زندان گوهر دشت درگذشت. در پی اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ۱۳۸۸ و اعلام پیروزی دوباره محمود احمدینژاد، نتیجه انتخابات مورد اعتراض گسترده مردم قرار گرفت .در پی اعتراضات مردمی، با دخالت عدهای از نیروهای شبهنظامی، تعدادی از مردم کشته و زخمی شدند. روی هم رفته، ۷۸ تن در جریان اعتراضات خیابانی ۱۳۸۸ جان خود را از دست دادهاند.از جمله ندا آقاسلطان دانشجوی ۲۶ ساله که فیلمی که از لحظه مرگش در فضای مجازی منتشر شد عمق فاجعه را جهانی کرد و بسیاری از قتلها از جمله قتل محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر، احمد نجاتی کارگر، رامین قهرمانی و ترانه موسوی، که به گفته رسانههای جنبش سبز در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران دستگیر شده، مورد تجاوز جنسی و شکنجه قرار گرفته و سپس به قتل رسیده و جسدش سوزانده شده بود و همچنین رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک که مسئولان در رابطه با نحوه درگذشت او، ادعاهای متناقضی داشتهاند. آنها در ابتدا علت مرگ وی را سکته قلبی هنگام خواب، تصادف رانندگی، خودکشی و در نهایت، مسمومیت دارویی عنوان نمودند. اما چرا؟ این خشونت برای چه بود؟ آیا همه این افراد دشمنان داخلی مردم ایران بودند؟ یا نه تنها به دلیل اعتراض به نحوه انتخابات ریاست جمهوری که برگذاری صادقانه آن حق مسلم شهروندان یک کشور است. در ادامه اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹در تهران. اعتراضات در بهمن ۱۳۹۰ در خوزستان. اعتراضات بازاریان در مهر ۱۳۹۱. اعتراضات ۱۳۹۵ آرامگاه کوروش بزرگ. اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶. اعتراضات دیگر تمام شدنی نبود در مرداد ماه ۹۷مجدداً اعتراضات شروع شد این اعتراضات وسیعترین اعتراضات پس از تظاهرات دی ۱۳۹۶ و تا پیش از اعتراضات سراسری ۱۳۹۸ در تاریخ رژیم جمهوری اسلامی ایران بود در همه این اعتراضات بسیاری بازداشت و تعدادی کشته و البته تعدادی هم اعدام شدند از جمله این اعدامیها نوید افکاری بود جوان ورزشکاری که در نامهای که منتشر کرد، نوشته بود که همه اعترافات وی تحت شکنجه روحی و جسمی بوده، از جمله اینکه روی صورتش پلاستیک کشیده بودند و او تا مرز خفگی و مرگ پیش رفته و در این شرایط مجبور به اقرار به مطالب ساختگی شده بود و یا اعدام زانیار و لقمان مرادی در ۱۷ شهریور ۱۳۹۷. وکیلشان اظهار داشت بیگناه بودند. من پرونده آنان را از اول تا آخر خوانده بودم به دلیل اینکه جریان قتلی که به آنها نسبت داده بودند نامشخص بود و بایستی این ایرادات رفع شوند اما حکم اجرا شد بدون اینکه اثبات شود جالب هست بدانید امروز خبری را خواندم مبنی بر آزادی فردی در ایلینویز آمریکا بنام برایان بیلز ۳۵ سال پیش، در سال ۱۹۸۸، برایان بیلز، پسر دانشجو و ورزشکار که برای ورود به اداره پلیس تحصیل میکرد، مورد تهدید فروشنده مواد مخدر قرار میگیرد. در روز حادثه وسیله نقلیه در حال فرار، شروع به شلیک به طرف برایان میکند که گلولهها به کودکی ۶ ساله و مادرش اصابت میکند. در آن روز مادر کودک مدعیمی شود برایان عامل قتل فرزندش بوده و دادگاه نیز بدون مستندات کافی، وی را به قتل کودک ۶ ساله محکوم میکند. ۳۵ سال از آن حادثه گذشت ومشخص شد برایان به اشتباه محکوم به قتل شده بود و روز ۲۳ آذر آزاد شد. در آبان سال ۱۳۹۸، در پی سهمیهبندی سوخت و افزایش قیمت بنزین، اعتراضات مردمی و ضد حکومتی در بیشتر نقاط ایران آغاز شد.در این اعتراضات بنا به گزارشات بدست آمده، تعداد کشتهها ۱۵۰۰ نفر که در این بین ۱۸ کودک زیر ۱۸ سال وجود داشت. روحاله زم روزنامهنگار و فعال سیاسی یکی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران بود که اسناد فساد حکومتی را در وبگاه و کانال تلگرامی خبری-تحلیلی آمدنیوز انتشار میداد که با یک حرکت تروریستی در مهر ۱۳۹۸ در سفر به عراق بازداشت و به ایران منتقل شد و پس از گذراندن یک دادگاه کاملاً ناعادلانه در آذر ۱۳۹۹ با طناب دار اعدام شد. در ۳۰ شهریور ۱۴۰۰، خبر مرگ مشکوک شاهین ناصری در سلول انفرادی زندان تهران بزرگ تأیید شد. وی کارشناس بازرگانی بود. در ۳ مهر ۱۴۰۰، یک شهروند ایلامی به نام امیرحسین حاتمی بر اثر ضربوشتم مأموران نیروی انتظامی در زندان تهران بزرگ جان باخته است. در ۱۲ آبان ۱۴۰۰، خسرو جمالیفر؛ بر پایه گزارش برخی از رسانههای حقوق بشری، وی بر اثر ضربوشتم مأموران زندان و ضرباتی که به سر او وارد شده در زندان سنندج، کشته شده است. در دی ۱۴۰۰، مهدی کاظمی با نام هنری بکتاش آبتین نویسنده، شاعر و فیلمساز. گروهی از زندانیان سیاسی، مرگ بکتاش آبتین را مصداقی از قتل سیستماتیک زندانیان سیاسی در ایران اعلام کردند. در ۱۱ شهریور ۱۴۰۰، هادی عطارزاده، پس از اجرای حکم شلاق به شدت، بدحال شد؛ ولی زندانبانها دست و پایش را بستند و به قرنطینه بردند و سپس درگذشت و سرانجام به زمان خیزش مردمی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ رسیدیم و یک قتل عام دیگر در کارنامه جمهوری اسلامی قرار گرفت اولین جنایت رژیم در این واقعه کشتن دختر ایران زمین مهسا امینی بود که موجب خروش مردم بر علیه دولت شد و آغاز یک اعتراض گسترده در سراسر کشور و در ادامه بازداشت هزاران نفر و بجا ماندن بسیاری زخمی و کشته چه در سطح خیابانها و چه در بازداشتگاهها و زندانهای رژیم جمهوری اسلامی که دیگر فجایع این خیزش بر هیچ کس پنهان نیست. محسن شکاری، نخستین زندانی بود که به جرم شرکت در جنبش اعتراضی ۱۴۰۱، به طور علنی به مرگ محکوم شد. همه اینها بخش کوچکی از پرونده سیاه حکومت جمهوری اسلامی است که نشان دهنده هویت این نظام است برای کسانی که شاید هنوز به اصلاح امور امیدوارند ویا هنوز به این رژیم پایبند هستند.
بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق امنیت کار و رفاه اجتماعی آغاز گردید: آقای بهنام شیرمحمدی بیان داشتند: در ابتدا اشارهای به گزارشاتی میکنم که در یک سال اخیر آمار کشته شدن کولبران و سوختبران یا تیراندازی به شهروندان، به اوج خود رسیده است. در ماه اخیر نیز حدود ۵۰-۶۰ اعتراضات و تجمعات را داشتیم که تمام اینها برمیگردد به نبود امنیت و رفاه اجتماعی. کشور ما به طوری است که تنها با یک اعتراض کوچک کارگر، وی اخراج میشود. در دورانی هستیم که کسادی و رکود اقتصاد و کسب و کار در کشور ما به اوج خود رسیده است و در طرفی دیگر افرادی که در راستای رسیدن به امنیت شغلی و اجتماعی زیر بار فشار و وضعیت وخیم معیشتی، جان خود را از دست میدهند. هر هفته چه تعداد کارگر از شدت فشار کاری و نبود کمترین امنیت در کار، جان خود را از دست میدهند؟ از طرفی بخش آموزش: اعتراضات معلمان بسیار افزایش پیدا کرده است. درصد عظیمی از استادان دانشگاه اخراج شدهاند یا مهاجرت کردهاند. آیندهی کشور ما با مهاجرت کردن این افراد به کجا کشیده میشود؟ رفاه اجتماعی نیز در همین حوزه قرار میگیرد. آقای محمد گلستانجو بیان کردند: حکومت جمهوری اسلامی ایران با وعدههایی از جمله، برقرارکردن آزادی، امنیت و رفاه اجتماعی و اقتصادی، خود را به حکومت رساند. همچنین قانون اساسی که میبایست دولت بر اساس آن پیشروی کند، تنها برای ظاهرسازی بوده و میباشد. اگر دولتمردان ما، کوچکترین احساس مسئولیتی در قبال این جامعه داشتند کشور ما به این مرحله از نابسامانی نمیرسید. تحقق امنیت و رفاه اجتماعی برای یک جامعه نیازمند مسئولینی است که حداقل برای گفتهها و وعدههای خودشان ارزش قائل باشند. ولی هنگامی که یک حکومت با دروغ سرکار آید و با دروغ چهل و چند سال ملتی را فریب دهد، از این حکومت نتیجهی مفیدی حاصل نمیشود. چطور میشود یک ملت به این گونه آسیب ببینند که تمام اقشار جامعه، تماماً معترض باشند؟ آقای احسان احمدیخواه بیان داشتند: چیزی که بدتر از اینها میباشد خطری است که آیندهی ایران را تهدید میکند. با این ریشهی فاسدی که این حکومت دارد و با بیثباتیای که در حال حاضر گریبانگیر این جامعه شده، ما نیروهای متخصص را از دست میدهیم. این نیروهای متخصص که میتوانستند جوانان ما را برای آیندهی بهتر ایران تعلیم دهند میروند و نیروهای بدون شایستگی نسل جوانان ما را آموزش میدهند و به عبارت بهتر نابود میکنند. ایرانی که میتواند آیندهای پر از پیشرفت و رشد تکنولوژی داشته باشد، به بدترین شکل ممکن در حال سقوط است و این نبود امنیت و رفاه اجتماعی که ریشه در این نظام دارد، آیندهی ایران و جوانان و غیرجوانان را تباه میکند و همانطور که میبینیم افراد ناشایست، مافیاها در تمام زمینهها و اختلاس و همه و همه در جایگاههایی که نباید برای امنیت و رفاه اجتماعی افراد باشند، در حال تصمیمگیری هستند.
در پایان جلسه مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: آقای سیاوش نوروزی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان احسان احمدیخواه و عباس منفرد و تمامی فعالین حقوق بشر از جمله رضا حاتمی، مهرناز جلالوند که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۲۵ اعلام نمودند.
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان، ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳
رزا جهانبین
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳ در ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه خانم منا احمدیپور ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و مهمان جلسه خانم رژین سراجی نشست را با طرح سؤال حقوق پدیدآورنده به چه معناست؟ و آیا قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان اجازه استفاده از اثرها را در موارد خاصی میدهد؟ به صورت رسمی آغاز نمودند که مهمان برنامه پاسخ دادند: حقوق پدیدآورنده به معنای حق انحصاری بر روی انتشار، پخش، عرضه، اجرا و بهرهبرداری از اثر، همچنین حق انحصاری بر روی نام و اثر او میباشد. این حقوق برای پدیدآورنده غیرقابل انتقال و به مدت زمان نامحدود محفوظ میمانند و ماده پنج این قانون (ماده ۵) اجازه میدهد که پدیدآورنده بدون واگذاری حقوق مادی، از اثرهای مورد حمایت، در زمینههای گوناگون مانند تهیه فیلمهای سینمایی، نمایش صحنهای، ضبط تصویر و صوت، پخش از رادیو و تلویزیون، ترجمه، نشر، تکثیر، و بکاربردن اثر در فراهم کردن اثرهای دیگر، استفاده کند. سپس مسئول جلسه پرسیدند آیا استفاده از اثرها برای مقاصد ادبی، علمی و آموزشی هم مجاز است؟ و چه اجازهای به وزارت اطلاعات اعطا شده است؟ و در جواب مهمان برنامه گفتند: ماده ۷ و ۸ این قانون اجازه استفاده از اثرهای انتشاریافته برای مقاصد ادبی، علمی، فنی، آموزشی و تربیتی، انتقاد و تقریظ را با شرط ذکر منابع به صورت متعارف میدهد. حتی جزوههای تدریسی معلمان در مؤسسات آموزشی نیز از این حق مستثنی خواهند بود و وزارت اطلاعات مجاز است از آثاری که قبل از تصویب این قانون پخش کرده و منتشر داده است، پس از تصویب این قانون نیز استفاده نماید. جلسه در ادامه با طرح سؤالات چه اجازههایی به وزارت آموزش و پرورش داده شده است؟ و چه محدودیتهایی برای نسخهبرداری از اثرها و ضبط برنامههای رادیویی و تلویزیونی وجود دارد؟ و چه مدتی حقوق مادی پدیدآورنده حفظ میشود؟ و پاسخ وزارت آموزش و پرورش مجاز است از کتابهای درسی و برنامههای آموزشی خود که قبل از تصویب این قانون چاپ و منتشر کرده است، پس از تصویب این قانون نیز بهرهبرداری کند، نسخهبرداری از اثرهای مورد حمایت و ضبط برنامههای رادیویی و تلویزیونی تنها برای مصرف شخصی و بدون انتفاع مجاز است و بر اساس ماده ۳، حقوق مادی پدیدآورنده پنجاه سال از تاریخ مرگ او است و در صورت عدم وجود وارث، برای استفاده عمومی به منظور استفاده از حاکم اسلامی ولی فقیه وارد میشود توسط مهمان ادامه پیدا کرد. سپس مسئول جلسه در خصوص بندهای ۱۴ تا ۲۲ این قانون که بر موارد مهمی تأکید دارد سؤال پرسیدند و مهمان جلسه گفتند ماده ۱۴ تا ۱۹ به مسائل مرتبط با انتقال حقوق، استفاده پس از انتقال، تغییرات در اثرها، حمایت از عناصر مختلف اثر، و ممنوعیت تحریف در اثرهای حمایت شده پرداخته و الزامات و محدودیتهایی را تعیین کردهاند و ماده ۲۱ تأکید دارد که نام، عنوان، و نشانه ویژه اثر از تاریخ نشر یا عرضه برای مدت سی سال مورد حمایت این قانون خواهد بود و ماده ۲۲ مشخص میکند که حقوق مادی پدیدآورنده تنها در صورتی حفظ میشود که اثر برای نخستین بار در ایران چاپ، پخش یا نشر یا اجرا شده باشد و قبلاً در هیچ کشوری چنین اتفاقی نیافتاده باشد. در ادامه نشست مهمان برنامه در خصوص تخلفات و مجازاتهای در نظر گرفته شده درقانون به اینگونه صحبت نمودند: نقل و اقتباس، تغییر یا تحریف اثرها بدون اجازه و استفاده از اطلاعات یا محتوا بدون اجازه رسمی از صاحب اثر یا پدیدآورنده و عدم اعلام نام پدیدآورنده یا صاحب اثر به صورت معین و قانونی از جمله تخلفات مطرح شده در این قانون است که حبس تادیبی و جبران خسارات به شاکی را در پی دارد. در ادامه مهمان برنامه با طرح اینکه مجازاتها ممکن است بر اساس شرایط خاص هر پرونده و قانون مربوطه تغییر کنند. همچنین، در صورتی که شخص حقوقی (مثل یک شرکت) کپیرایت را رعایت نکند، علاوه بر تعقیب جزایی شخص حقیقی مسئول، خسارت شاکی خصوصی از اموال شخص حقوقی نیز جبران میشود. در نهایت، رعایت حقوق کپیرایت نه تنها به حفظ حقوق مالکیت معنوی کمک میکند بلکه به ارتقاء سطح فرهنگ و هنر در جامعه نیز اساسی میشود، سخنرانی خود را به پایان رساندند.
در پایان مسئول جلسه از مهمان و منشی جلسه خانم رزا جهان بین و تمام عزیزانی که در جلسه ما را یاری کردند تشکر به عمل آوردند و جلسه را در ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی خاتمه دادند.
زندان بهبهان کجاست؟
مینا آقابیگی
وضعیت نابهنجار زندان بهبهان، در این زندان، مصرف مواد مخدر و درگیریهای باندی که با هدایت مسئولان زندان انجام میشود، بسیار بالا است. به همین زندانیان به دلیل فشارهای روحی اقدام به خودزنی میکنند. موقعیت زندان بهبهان: زندان بهبهان در بلوار یعقوب بهبهانی، خیابان ژاندارمری، و جنب بخشداری واقع شده است. ریاست کنونی زندان با مهدی دهداری میباشد. وی از اوایل مردادماه ۱۴۰۲ به این سمت گمارده شده است. پیش از وی داود بیاتی اشکفتکی، به مدت ۶سال ریاست این زندان را به عهده داشت. زندان بهبهان دارای ۵بند و ۲اتاق کوچک است. یکی از اتاقها، بهعنوان کارگاه استفاده میشود. اتاق دیگر مربوط به قرنطینه است که بسیار محدود و کوچک است. بندهای این زندان عبارتند از: بند ۱- این بند به بند بازداشتیها شناخته میشود. بند ۲- این بند به بند پاک معروف است و مربوط به زندانیانی با جرائم مالی است. بند ۳- این بند مربوط به زندانیان با اتهام مواد مخدر است. این بند ۵ اتاق دارد و در هر اتاق ۱۲ تخت موجود است. یکی از اتاقهای این بند به زندانیان با جرائم سیاسی اختصاص دارد. بند ۴- این بند به بند سبز معروف است و مربوط به زندانیانی است که به جرم سرقت بازداشت شدهاند. بند ۵- این بند یا بند عادی مربوط به زندانی با جرائم مختلف و مختلط است. بین بند سبز و عادی کارگاه قرار دارد. پشت این ۲ بند هواخوری کوچکی واقع شده که ۵حمام و ۵توالت در آن قرار دارد. بین این دو هم یک اتاق برای شستشوی ظروف تعیین شده است. آشپزخانه هم کنار بند۳ (بند پاک) قرار دارد که ۵ اجاق گاز در آن وجود دارد. تراکم زندانیان بیش از ظرفیت بندها: بند یک و ۲ اتاقهای بزرگی هستند. در بند یک که به بازداشتیها اختصاص یافته، نزدیک به ۶۰ تخت وجود دارد اما این تعداد کمتر از آمار زندانیان است و معمولاً عدهای از زندانیان کفخواب هستند. در بند۲ نیز ۴۰تخت دارد اما برای تعداد بالای زندانیان این میزان تخت کم است. در بند ۳ نزدیک به ۶۰ تخت دارد. بند ۴ معروف به بند سبز هم ۴۰ تخت دارد. بند ۵ یا بند عادی هم نزدیک به ۵۰ تخت دارد. این بندها همیشه پر هستند و در بیشتر اوقات کف این بندها نیز پر از زندانیانی است که با پتو روی زمین میخوابند. بازجویی و شکنجه زندانیان: شلاق و شکنجه در زندان رایج است. در صورتی که زندانی اعتراض کند، گماشتگان رئیس زندان به صورت گروهی روی او ریخته و وحشیانه وی را ضربوشتم میکنند. در زندان بهبهان وقتی زندانی جهت بازجویی و اطلاعاتگیری به آگاهی برده میشود، در زمان بازگرداندن و تحویل به زندان، برغم اینکه در بازجویی بشدت شکنجه شده، در مقابل او یک برگه میگذارند و او را مبجور میکنند امضا کند که کاملاً سالم است و شکنجه نشده است! زندانی، پس از بازگشت به زندان به شدت تهدید میشود که حق هیچگونه شکایت در رابطه با شکنجههای اعمال شده در بازجویی و حتی حق رفتن به پزشکی قانونی را ندارد. این مورد نه تنها در زندان بهبهان بلکه یکی از روشهای شناخته شده در بسیاری از زندانهای جمهوری اسلامی است. زندانیان جرائم عمومی به شدت شکنجه میشوند، آنها را با کابل می زنند طوری که جای آن تا چندین روز بر بدن زندانی باقی میماند. زندانیان سیاسی را طوری شکنجه میکنند که جای شکنجه باقی نماند. زندانیان سیاسی را مجبور میکنند بعد از شکنجه روی آب راه بروند یا آب روی بدنشان میریزند که جای کبودی پاک شود. یکی از شکنجه های رایج در زندان، زنجیر کردن زندانی با دستبند و پابند به میله آهنی و شکنجه اوست. به این شکل که زندانی را در وسط حیاط به میلهای زنجیر میکنند، سپس چند نفره او را ضربوشتم کرده و ساعتها وی را به همین وضعیت در سرما و گرما نگه میدارند و شکنجه میکنند. در تابستان سال ۱۴۰۰ یک زندانی به نام رضا چکارهای ۲۵ ساله، متهم به درگیری در خیابان را در زندان به میله زنجیر کردند. پس از چند ساعت کتک زدن، او را تا صبح در حیاط با وضعیت زنجیر شده به میله نگه داشتند. مسئولان زندان، بندها را با زندانیان دست نشانده و فرمانبر رئیس زندان، کنترل و اداره می کنند. این زندانیان که از شرورترین زندانیان از متهمان جرائم خطرناک و مواد مخدر هستند، برای رئیس زندان جاسوسی کرده و خبر می برند. آنها ما بازاء فراهم بودن شرایط خرید و فروش مواد مخدر و تشکیل باندهای مواد مخدر، نظم زندان را به نفع رئیس زندان برقرار می کنند. وضعیت وخیم بهداشتی در زندان: معمولاً آبگرمکنها خراب است و آبگرم برای استحمام وجود ندارد. تعداد سرویسهای بهداشتی نسبت به تعداد زندانیان، بسیار کم است. حیاط و هواخوری زندان کوچک و محیط آن بسیار کثیف است. بدلیل استعمال دخانیات هوای آن همواره پر از دود سیگار است. پتوهای زندان کم و بسیار کثیف هستند. در آرایشگاه ماشین اصلاح سر کم و غیربهداشتی است. وضعیت نابسامان بهداری: در بهداری زندان بهبهان پزشک تنها به مدت یک ساعت حضور دارد. پزشک از ساعت ۱۲ تا یک ظهر به شرط داشتن نوبت، نفرات را معاینه میکند. در غیر اینصورت هرچقدر هم که وضعیت زندانی وخیم باشد اجازه معاینه زندانی، توسط مسئولین بهداری به زندانی داده نمیشود. کادر درمان هم روزانه در بهداری حضور دارند، اما علم چندانی نداشته و در بسیاری از موارد هیچ مشکلی از بیماری زندانیان حل نمیکنند. فروشگاه زندان بهبهان: در فروشگاه زندان بهبهان قیمتها بسیار بالا است. برای نمونه یک کیلو تخممرغ تا ۹۰هزار تومان هم به فروش میرسد. کالباس و سوسیس تا ۱۲۰ هزار تومان، نوشیدنی از ۳۰هزار تومان تا ۴۰هزار تومان به زندانیان فروخته میشود. در این زندان بخصوص قیمت آبمیوهها گران است. میوه در این فروشگاه بهشدت گران فروخته میشود. برای نمونه، یک کیلو نارنگی ۲۸ هزار تومان و یک کیلو انار تا ۴۰هزار تومان به فروش میرسد. قیمت سبزیجات هم بسیار گرانتر از بیرون از زندان میباشد. کیفیت مواد هم نسبت به بیرون از زندان بسیار پایین است. غذای زندان بهبهان: صبحانه زندان هر روز شامل یکی از مواد زیر است: یک روز کره مربا در حد یک لقمه، یک روز پنیر در حد یک لقمه، یک روز یک تخممرغ آبپز، یک روز هم یک عدد حلوا ارده، ناهار هم ۳روز در هفته برنج همراه با ماست، یک روز خورشت قیمه، یک روز خورشت سبزی و یک روز هم ماکارونی است. کیفیت غذا بسیار پایین است و در پخت آن دقتی نمیشود. به همین دلیل زندانیان عموما دچار مشکلات گوارشی هستند. به هر نفر هم روزانه ۳.۵ قرص نان داده میشود. وضعیت روحی و اخلاقی در زندان: تعرض به زندانیان کم سن و سال از طرف زندانیانی که با مسئولین زندان در ارتباط هستند امری عادی است. مصرف مواد مخدر و میزان درگیریهای باندی که با هدایت عوامل زندان انجام میشود، بسیار زیاد است. شمار زندانیانی که به دلیل فشارهای روحی اقدام به خودزنی میکنند بالا است. عدهای از زندانیان از چشم تا لب و رگ گردن، دست یا شکم خود را میزنند تا شاید بتوانند از زندان و شرایط آن، نجات پیدا کنند. در یک کلام محیط زندان محیطی دلگیر و وحشتناک است.
۱۷آذر ـ اعدام جوان معترض محسن شکاری ـ سرخم قدغن
نرگس مباشریفر
قوه قضاییه حکومت آدمکش حاکم در سال ۱۴۰۱ در چنین روزی محسن شکاری را اعدام کرد. محسن شکاری جوان معترضی بود که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در روز ۵ مهر، در خیابان ستارخان تهران بازداشت شد. مأموران خامنهای بدنبال گردنی برای طناب دارشان، به سرعت وی را در دادگاههای غیرقانونی خود محاکمه و در ۲۹ آبان ۱۴۰۱ حکم اعدام وی را صادر کردند. محسن شکاری جوان ۲۳ ساله ساکن ستارخان تهران بود. او در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ شرکت فعال داشت. وی روز ۵ مهر ۱۴۰۱ به اتهام زخمی کردن یک بسیجی که به مردم حمله کرده بود، بازداشت شد. او پیش از بازداشت در یک کافه کار میکرد و به گفته دوستانش از برندگان تورنمنتهای گیم محسوب میشد. گفته میشود محسن در روز ۵مهر ۱۴۰۱، با تهاجم خود مزدوران بسیجی را به عقب رانده و مردم را به حضور در قیام و پیوستن به معترضین دعوت کرده است. مأموران امنیتی پس از بازداشت محسن شکاری، وی را به زیر شدیدترین شکنجهها بردند تا بتوانند او را مجبور به اعترافات اجباری کنند. در هنگام پخش اعترافات اجباری وی، صورت زخمیاش نشان دهنده شکنجههای وحشیانه ای بود که بر وی اعمال شده بود. قوه قضاییه جرم او را بستن خیابان ستارخان، اغتشاش، محاربه از طریق کشیدن سلاح به قصد جان و ایجاد رعب و وحشت و سلب آزادی و امنیت مردم و همچنین جرح عمدی با سلاح سرد به مأمور بسیج حین انجام وظیفه عنوان کرده بود. اتهام اصلی وی فراخواندن مردم به اعتراض بود. واژهای که دیکتاتوری ولایت فقیه آن را برنمیتابد. تا پیش از این اتهام محاربه تنها به مخالفان سیاسی نظام که اقدام مسلحانه کرده بودند اطلاق میشد. اما سران حکومت در تنگنای اعتراضات بایستی از سلاح اعدام به منظور ایجاد رعب و وحشت استفاده میکردند. خون محسن شکاری قهرمان درکوتاهترین زمان زمینهساز برانگیختگی داخلی و بینالمللی گردید. هشتگ محسن شکاری در شبکه ایکس ترند شد. این اعدام توسط جامعه جهانی و سازمانهای حقوق بشر نیز بهشدت محکوم شد. اعدام محسن شکاری خشم و درد مردم را به همراه داشت. مردم ناباورانه شاهد اعدام جوانی بودند که تنها جرمش دعوت مردم به حضور در اعتراضات بود. هنگام خاکسپاری وی در روز ۱۸ آذرماه یکی از دوستانش بر بالای مزارش پیامی به مردم ایران داد که چراغی فرا روی جوانان ایرانی شد. وی در بالای مزار محسن شکاری فریاد کرد: بجنگید، خسته نشوید، مقاومت کنید و سرتونو بالا بگیرید. اینها همشون رفتنی هستند حتی اگر دونه دونهمون هم تو این راه کشته شدیم سر خم قدغن، مردم: سرخم قدغن، نترسید اینا همشون میرن سرتونو بالا بگیرین این جوون نمیخواست که سر مردمش پایین باشه که تو خیابون کشته شد سرتونو بالا بگیرید.
خشونت علیه کودکان در ایران
پانیذ ترابنژاد
در ایران فقدان اندیشه کودک محوری در قانون، نزد مقامات و در فرهنگ عامه، امکان رشد درخور کودکان را از آنان سلب کرده است. هر چند که ماده ۲ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱ در ایران هر گونه تربیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب صدمه جسمی، روحی یا اخلاقی به آنان شود و سلامت جسم و روانشان را به مخاطره اندازد، ممنوع کرده است اما سهلانگاری در مراقبت از کودکان، تحقیر و خشونت روانی آنان با مجازات قانونی روبرو نیست. خشونتهای فیزیکی والدین علیه کودکان نیز تحت نام تنبیه، بنا بر قانون مدنی ۱۱۷۹ به شرطی که از حد متعارف خارج نشود، مجاز است. همچنین هیچ نشانهای از کاهش جدی تنبیه بدنی کودکان در مدارس به رغم غیرقانونی بودن آن در دست نیست. تعداد انگشتشمار پروندههای کودکآزاری در مدارس یا در خانواده، در دادگاهها بیش از هر چیز نشانگر فقدان حمایتهای قانونی و عملی از کودکان مورد خشونت قرار گرفته است. در زمینه آزار و تجاوز جنسی پدران و خویشاوندان مرد علیه کودکان به دلیل تابو بودن آن کمتر کسی درباره آن سخن میگوید. احساس شرم، گناه، ترس، وابستگی یا علاقه کودکان نیز میتواند باعث پنهان نگه داشتن این مسئله از سوی کودکان و حتی مادران شود. در مورد قتل اهورا گویا مقامات نیز درباره احتمال تجاوز جنسی به او به رغم بازتاب رسانهای آن سکوت کردند. در حالیکه در برخورد به پدیده بچهبازی نکوهش اخلاقی بسیار سنگینی در جامعه وجود دارد. اما آزارهای جنسی کودکان توسط والدین معمولاً انکار میشود. همچنین نه تنها معمولاً خشونت والدین و مدارس و اجتماع علیه کودکان مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه گاه از پشتیبانی قانونی نیز برخوردار است. پایین بودن سن ازدواج به ویژه برای دختران به معنای قانونی بودن تجاوز جنسی به آن دسته از دختران خردسالی است که از نظر شرعی به بلوغ جنسی رسیدهاند و به عقد مردان در آمدهاند. در نظامی که کوچکترین جرائم مدنی و حتی بسیاری از پهنههای زندگی خصوصی و حقوق جنسی و حوزههایی از دگراندیشی میتواند با مجازات سنگین شود و مجازات در ملاء عام همچون قصاص و به دار آویختن در ملاء عام در آن رایج است، جامعه از آن الهام میگیرد و خشونت در آن نهادینه میشود. استفاده نظام از روشهای سادومازوخیستی برای کنترل شهروندان نه تنها بازدارنده خشونت نیست، بلکه جنون خشونت و قساوت را در جامعه افزایش میدهد. خشونتهایی که از جمله در قالب اسید پاشی به زنان، قتلهای زنجیرهای زنان، نزاعهای فجیع خیابانی و بیاعتنایی ناظران و گسترش تجاوز و همچنین قتل کودکان بازتاب مییابد. خشونت علیه زنان و کودکان نه مختص به گروه خاص اجتماعی است و نه به مذهب یا باور معینی گره خورده است، بلکه عموماً ابراز اقتدار و نمایش مردانگی و گاه معیار سنجنش آن در نظام جنسیتی نابرابر قدرت است. هر چند دشواریهای اجتماعی، ناهنجاریهای روانی و خرده فرهنگهای برخاسته از فقر، بستر ساز گسترش آنند. در ایران گسترش فقر، ناهنجاری، اعتیاد، بیخانمانی، محرومیتهای جنسی، فحشا و بزهکاری زمینههای بروز خشونتها از جمله علیه کودکان را افزایش داده است. کاهش سن فحشا و اعتیاد و وجود بیش از یک میلیون کودک کار نشان از ابعاد گستردهتر کودک آزاری در ایران دارد. همچنین دختران فقیر و محروم تحت ستم سهگانه طبقاتی، جنسیتی و سنی از بیشترین خطر قربانی شدن این خشونتها برخوردارند. علاوه بر آن برچیدن فقر و شکافهای طبقاتی به ویژه در مناطق محروم در کاهش این خشونتها نقش کلیدی دارد. اما با توجه به اینکه جامعه ایران روزبهروز بیشتر در فقر و شکاف و ناهنجاری اجتماعی فرو میرود خطر افزایش این خشونتها بسیار است. با این همه روشنگری و براه انداختن کمپین خشونت موقوف نقش مؤثری در به عقب راندن اقتدار مردانگی خشونتگرا و دفاع از زنان و کودکان قربانی آن دارد.
اقدامات پلیس پیرامون پوشش و روابط مردم (قسمت ۱)
شیما یاحق
سردار علیرضا اکبرشاهی فرمانده انتظامی استان تهران (نیمه خرداد۱۳۸۷): دستگیری ۱۰۹۸ زن به دلیل پوشش و ارسال ۱۱۴ نفر به دادگاه و دستگیری ۸۳ نفر به دلیل برگزاری مراسم جشن و میهمانی. همچنین اداره ارشاد کرمان نیز استفاده از رنگهای سفید و زرد و قرمز را برای زنان در ادارت تابعه ممنوع و آنها را جلف نامید. کنترل ظاهر مردم در فرودگاهها: فرمانده پلیس فرودگاهها از جلوگیری از سفر ۱۲۸ نفر، اخذ تعهد کتبی از ۶۷۹۹ نفر و تذکر به ۱۷۱هزار و ۱۵۱ نفر به دلیل آنچه بدحجابی خواند در ۵ ماه اول سال ۱۳۸۷ خبر داد. بازجویی از مردم پیرامون محل خرید لباس سال ۸۷ از سوی پلیس به عنوان سال تثبیت طرح ارتقای امنیت اجتماعی نام برده شد. در فاز جدید اقدامات پلیس برای کنترل پوشش مردم، نیروی انتظامی به جز بازداشت افراد به دلیل نوع پوشش، از آنان پیرامون محل خرید لباس تحقیق و سپس نسبت به پلمب فروشگاهها اقدام میکرد. این طرح از میدان ونک تهران آغاز شد. کنترل خریدهای مردم نیروهای پلیس در ادامه طرح ارشادی خود به کنترل خریدهای زنان در پاساژها پرداخته و آنان را وادار به باز کردن کیف و روئیت لباسهای خریداری شده میکردند. به دلیل کمبود نیروی زن، نیروهای مرد پلیس نیز در کنترل لباسهای خریداری شده مداخله داشتند. کنترل روابط افراد و بدحجابی در شرکتها و کافیشاپها فرمانده انتظامی تهران بزرگ طرح برخورد با بدحجابی در مراکز و شرکتهای خصوصی در سال ۱۳۸۷ را بیان کرد: در راستای اجرای طرح ارتقای طرح امنیت اجتماعی، پلیس پایتخت به زودی طرح برخورد با بدحجابی در شرکتهای خصوصی و مراکزی نظیر کافیشاپها، کافینتها، تالارها و رستورانها را از سر میگیرد و با اختلال کنندگان امنیت و قانونشکنان به شدت برخورد میکند. پلمپ عکاسیها در ادامه اجرای طرح، پلیس ضمن بازرسی از عکاسیها دهها واحد صنفی را پلمب و به تعدادی اخطار داد. دادگاه سیار و پروندهسازی: عباس پوریانی دادستان عمومی و انقلاب گرگان راهاندازی دادگاه سیار برای محاکمه زنان را اعلام کرد. سردار رادان گفت که در تهران برای افراد به گفته وی بدحجاب پروندهسازی خواهد شد و به دادسرا اعزام میشود اما امکان استفاده از قاضی سیار در تهران وجود ندارد. کنترل موبایلها: علیرغم انکارهای پلیس، روزنامهها گزارشهای متعددی از کنترل موبایلها توسط نیرویهای انتظامی منتشر کرد. اقدامات علیه افراد موسوم به اراذل و اوباش: افرادی تحت عنوان اراذل و اوباش دستگیر شدند و به ادعای برخی خانوادههای آنها بدون طی کردن کامل مراحل قانونی دادرسی، زندانی و شکنجه شدند. ارسال پیامک به رانندگان: برابر ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی کشف حجاب، جرم مشهود شناخته است. جدا از موازین شرعی که کشف حجاب باعث ناراحتی مردم شده است، عمل غیرقانونی در ملأ عام و منظر عمومی تلقی میشود. به همین دلیل پلیس با افرادی که کشف حجاب کنند، برخورد میکند و به دستگاه قضایی معرفی خواهند شد. طرح ناظر پلیس نیز در همین راستاست. مهدی حاجیان سخنگوی فراجا از جانب پلیس امنیت اخلاقی برای کسانی که در در خودرو آنان سرنشین بیحجاب دیده شود پیامکی تهدیدآمیز ارسال میشود. در این پیامکها که به شماره همراه ثبت شده برای پلاک خودرو ارسال میشود، از آنها میخواهد که به ساختمان پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا برای بررسی موضوع مراجعه کنند. از کسانی که در این زمینه پیامک دریافت کردند، ابتدا تعهد عدم تکرار گرفته میشود و برای افرادی که چندینبار پیامک دریافت کنند پرونده قضایی تشکیل میشود یا وسیله نقلیه آنها توقیف خواهد شد. در صورت عدم مراجعه در هنگام تغییر مالکیت خودرو گفته میشود که خودرو شما دارای شکایت است و باید برای رفع آن به این مرکز مراجعه کنید. پوشش خبری و واکنش گروهها و افراد: افراد و نهادهای حامی حقوق بشر، اخبار فراوانی از طرح مذکور ارائه دادهاند که بسیاری از این خبرها هیچگاه مورد تأیید رسمی حکومت ایران قرار نگرفته است. از جمله خبرهای منتشره، انتقال افراد بازداشت شده به بازداشتگاه کهریزک و شکنجه دادن آنان بوده است. برخی از این افراد بلافاصله و بدون محاکمه قانونی اعدام شدند. پلیس که در ابتدا همه این افراد را مجرمان سابقهدار و اوباش معرفی کرده بود، پس از چند ماه شکنجه عدهای را بی سر و صدا آزاد کرد. این افراد پس از آزادی در مصاحبه با رسانهها اعلام کردند در حالی پلیس به بیگناهی آنان اعتراف و آنان را آزاد کرد که مدتها در بازداشتگاه کهریزک تحت شکنجه بودهاند. نهادهای حقوق بشری در گزارشهای متعددی به شرح اتفاقات دردناک صورت گرفته در زندان کهریزک پرداختند. هم چنین این نهادها اعلام کردند که در مرحله اول طرح، نیروهای نقابدار لبنانی بودهاند. بنا به این گزارشها، ۶ نفر از بازداشتشدگان در زندان کهریزک جان باختهاند. در حالی که بنا به اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی، شکنجه به هر شکل ممنوع و اعتراف تحت شکنجه فاقد اعتبار است، آزادشدگان تأکید داشتند که پلیس با شکنجههای مختلف از جمله کشیدن ناخنها آنان را وادار میکرده است تا به جرایمی که مرتکب نشده بودند اعتراف کنند. دو زندانی سیاسی از ایل قشقایی که هشت سال قبل به دلیل درگیری با سپاه زندانی شده بودند، در میان اراذل و اوباش اعدام شدند. همچنین میثم لطفی که سابقه دستگیری در اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر را داشته است، در حالی که ابتدا به اعدام محکوم شده بود و تا پای چوبه دار هم رفت نهایتاً آزاد گردید.
مداخله ایران در جنگ داخلی و نقص حقوق بشر
لیلا باستانی نوشهر
فیلم اعتراضات صدها هزار نفر از مردم حمات علیه بشار اسد در ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۱ با شعار الشعب یرید اسقاط النظام که منجر به محاصره ۲۰۱۱ حمات شد. مرگ کودکان بر اثر حملات نیروهای بشار اسد: قربانیان حمله با سلاحهای شیمیایی در غوط برخی کارشناسان و رسانههای مخالف جمهوری اسلامی معتقدند که جمهوری اسلامی ایران به دلیل پشتیبانی از دولت بشار اسد برای سرکوب اعتراضات ۲۰۱۱ سوریه سبب آغاز جنگ داخلی سوریه شده است. در جنگ داخلی سوریه بیش از ۵۱۱٫۰۰۰ (پانصد و یازده هزار) نفر فقط کشتهاند و نیز میلیونها تن زخمی و زندانی و بیش از دوازده میلیون نفر هم، آواره شدهاند.اتحادیه اروپا طی تصمیم مورخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ (۱۳ آوریل ۲۰۱۱)، ۳۲ مقام ایرانی از جمله حسین همدانی را به دلیل نقض حقوق شهروندان ایرانی و همچنین به دلیل همکاری با بشار اسد از ورود به کشورهای این اتحادیه محروم کرد. کلیه داراییهای حسین همدانی نیز در اروپا توقیف شد. پس از مرگ او روزنامه گاردین در مقالهای عنوان کرد که کشته شدن حسین همدانی، نقش فزاینده حکومت ایران در حمایت از دولت بشار اسد در سوریه را روشن میکند. مه ۲۰۱۱ برابر با اردیبهشت ۱۳۹۰ مقامات وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را متهم به همکاری با نیروهای امنیتی سوریه در جریان اعتراضات در این کشور و سرکوب مخالفان بشار اسد کردند. در پی این اتهام وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا، قاسم سلیمانی را تحریم کرد.در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۱ (۳ تیر ۱۳۹۰)، روزنامه رسمی اتحادیه اروپا گزارش کرد که کشورهای عضو اتحادیه، سه تن از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یعنی محمدعلی جعفری، قاسم سلیمانی، حسین طائب و نیز چند شهروند و مؤسسه اقتصادی سوریه را در واکنش به ادامه سرکوب خشونتآمیز معترضان سوری توسط حکومت سوریه و سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران، تحریم کردهاند. اما ایران این ادعا را تکذیب کرده است.عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی در گفتگوی تلویزیونی با شبکه العربیه میگوید: ایران باید آخرین کشوری باشد که درباره ثبات در سوریه سخن میگوید، زیرا همه میدانند که عامل ویرانی و بدبختی مردم سوریه، ایران است. اتحادیه اروپا روز چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۰ سپاه قدس، واحد برون مرزی سپاه پاسداران ایران را به اتهام ارائه کمک و پشتیبانی به حکومت بشار اسد برای سرکوب معترضان سوری مورد تحریم قرار داد و نام قاسم سلیمانی و حسن چیذری در فهرست تحریم قرار گرفت. تحریم دو عضو نیروی قدس وزارت خزانهداری آمریکا روز سهشنبه اول آبان ۱۳۹۷ (۲۳ اکتبر ۲۰۱۸) دو عضو نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را در لیست تحریمهای تروریستی خود قرار داد. این دو نفر محمدابراهیم اوحدی و اسماعیل رضوی نام دارند و گفته شده است که از طرف نیروی قدس سپاه پاسداران امکانات مالی و تکنولوژیک در اختیار نیروهای طالبان افغانستان قرار میدادند. محمد ابراهیم اوحدی، یک افسر نیروی قدس سپاه پاسداران است که در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) طی دیداری در شهر بیرجند با عبدالله صمد فاروقی، معاون حاکم در سایه ولایت هرات و چهره شاخص طالبان، به توافق رسیدند که نیروهای طالبان حملاتی را علیه حکومت افغانستان در استان هرات انجام دهند و پشتیبانی مالی و پول آن را نیروی قدس تأمین کند. در بیانیه وزرات خزانهداری آمریکا گفته شده است که آمریکا با همکاری شش کشور عربستان سعودی، بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی این تحریمها را علیه ۶ چهره کلیدی طالبان و دو نفر نیروی قدس وضع کرده است. روز چهارشنبه ۷ اکتبر ۲۰۲۰ وزارت دادگستری آمریکا با انتشار بیانیهای از ضبط و توقیف ۹۲ دامنه اینترنتی مورد استفاده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اطلاعات نادرست منتشر میکردند، خبر داد. در بیانیه آمده است چهار دامنه از این ۹۲ دامنه ضبط شده، با پنهانکاری خود را رسانههای خبری معتبر معرفی میکردند. وب سایتهایی که توسط وزارت دادگستری آمریکا توقیف شدند. توسط سپاه پاسداران کنترل میشدند. وزارت دادگستری آمریکا با صدور بیانیهای ۲۷ وب سایت مرتبط با سپاه پاسداران ضبط و مسدود کرد. در بیانیه آمده است که این وبسایتها اطلاعات نادرست منتشر میکردند. تحریمهای بینالمللی بر اساس توافق وزیران خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا، تمام حسابهای بانکی که به اعضا و وابستگان سپاه پاسداران تعلق دارند مسدود خواهد شد. استرالیا، نام رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا سپاه پاسداران، را در فهرست تحریمهای یکجانبه این کشور قرار داد. وزارت خزانهداری آمریکا در چارچوب اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران، فرمانده سپاه و وزیر دفاع ایران را به همراه نیروی هوایی و فرماندهی موشکی سپاه و شرکت مهندسی نفت و گاز سپانیر و شرکت راه ساحل وابسته به قرارگاه خاتمالانبیا در فهرست تحریم خود قرار داد. نظام جمهوری اسلامی ایران از چند جهت، متهم به نقض حقوق بشر است؛ این اتهامات در برخی موارد، جنبه دینی و در برخی موارد دیگر، جنبه سیاسی دارد و گاهی نیز دربردارنده هر دو. محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، محمدرضا نقدی، فرمانده سابق بسیج، و احمد وحیدی، وزیر دفاع، در فهرست افراد مورد تحریم قرار گرفتند. روز ۲۸ دی ۱۳۹۸ وزارت خارجه آمریکا حسن شاهوارپور فرمانده قرارگاه ولی عصر سپاه پاسداران در استان خوزستان را به دلیل نقض عمده حقوق بشر در برخورد با معترضان آبانماه تحت تحریم قرار داد. وزارت خزانهداری آمریکا روز پنجشنبه ۷ فروردین ۱۵ شخص حقیقی و پنج شرکت تجاری وابسته به سپاه پاسداران را مورد تحریم قرار داد، آنها متهم به همکاری با سپاه قدس و ارسال اسلحه به شبه نظامیان وابسته به ایران از جمله کتائب حزبالله و عصائب اهلالحق شدهاند. شرکت سهامی خاص متاجر نوین مدائن، شرکت سامان شیمی خاورمیانه. ستاد بازسازی عتبات عالیات، شرکت بهجت الکوثر و شرکت خدمات حمل و نقل دریایی الخمائل مشمول تحریمهای تازه آمریکا شدهاند. وزارت خزانهداری آمریکا با صدور بیانیه فردی بنام امیر دیانت را به اتهام همکاری با نیروی قدس سپاه پاسداران تحریم کرد، وی سالهاست که از عملیات قاچاق نیروی قدس در زمینه قاچاق اسلحه و موشک از ایران به یمن حمایت و همکاری میکند. این فرد به نام امیر عبدالعزیز جعفر المثاجی نیز شناخته میشود. اینستاگرام بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر مجموعه سپاه پاسداران، این سازمان را در لیست سیاه خود قرار داد، به طوری که هر کسی، پستی که مستقیم به فعالیت سپاه پاسداران اشاره دارد بگذارد پس از مدتی پست پاک میشود. سپاه پاسداران توسط برخی از کشورها در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته است. اولین کشورهایی که سپاه را در لیست تروریستی خود قرار دادند بحرین و عربستان سعودی در اکتبر سال ۲۰۱۸ بودند. همچنین ایالات متحده در آوریل سال ۲۰۱۹ و در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار داد. کانادا نیز در اکتبر همان سال سپاه پاسداران را پس از رأیگیری در پارلمان به فهرست گروههای تروریستی خود وارد کرد. در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۳، نمایندگان پارلمان اروپا به قرار گرفتن سپاه در فهرست گروههای تروریستی رأی مثبت دادند و پارلمان اتحادیه اروپا سپاه پاسداران را یک گروه تروریستی شناخت. دخالت سپاه پاسداران در اعدامهای ۱۳۵۶: به گفته ایرج مصداقی، زندانی سیاسی بازمانده از اعدام دستهجمعی زندانیان عقیدتی سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ که یکی از شاکیان پرونده دادگاه حمید نوری بود، نیروهای سپاه پاسداران در زمان اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی در این رویداد نقش داشته است.
تطابق قوانین کنوانسیون حقوق کودکان با قوانین جاری و ضد حقوق کودکان در ایران (بخش دوم)
پروین محمدی افقا
از آنجایی که ایران از سال ۱۳۷۳ به پیماننامه حقوق کودک پیوسته است اما تعدادی از قوانین ایران هنوز با این پیماننامه مغایرت ندارند. در ابتدا میپردازم به کار زودهنگام کودکان: کار کودکان پیامدهای بدی برای این کودکان که به کودکان کار معروف هستند دارد. در ایران کودکان کار وجود دارند اما آمار دقیقی از تعداد آنها در دست نیست. با این حال تعداد این کودکان به دلایل گوناگون در حال افزایش است. تعداد کودکان کار در تهران بیش از ۲۰هزار نفر است. سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵ تخمین زد بیش از ۷۱/۴درصد از کودکان ایرانی بین ۱۰ تا ۱۴ سال از لحاظ اقتصادی فعال بودهاند. در سرشماری رسمی ایران سال ۱۳۷۵ اعلام شد بیش از ۴درصد جمعیت شاغل ایران بین ۱۰ تا ۱۴ سال داشتند. در این آمار جمعیت شاغل ایران ۵/۱۴میلیون نفر ذکر شده است. بنابراین تعداد کودکان کار ۱۰ تا ۱۴، ساله که ۴درصد آن هستند در حدود ۶۰۰هزار نفر است. در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران کار ثابت داشته است. همچنین کودکان بسیاری در شهرها به دستفروشی مشغولند. والدین تعداد زیادی از این کودکان معتاد به مواد مخدر هستند. بسیاری از این کودکان مورد کودک آزاری و سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. با توجه به آماری که توسط مقامات ایران در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ منتشر شد تنها در تهران ۱۴هزار زبالهگرد وجود دارد که یکسوم آنها یعنی ۴هزار و ۷۰۰ نفر کودک هستند. از سوی دیگر مونیکا نادی عضو انجمن حمایت از حقوق، کودکان، روز چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ با اشاره به این که کودکان کار در حاشیه شهرها در مکانهای مملو از زباله به نام گود زندگی و زبالهگردی میکنند گفت: کودکان زبالهگرد به گودها میروند و در آنجا در شرایط بسیار سخت و عجیبی هم، زندگی و هم زبالهگردی میکنند. همچنین روزنامه همشهری در ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ در گزارشی درباره پدیده زبالهگردی کودکان در شهر تهران نوشت تهران ۴هزار و ۷۰۰ کودک زبالهگرد دارد که تقریباً نیمی از آنان نانآور خانه هستند و درآمد هر زبالهگرد خرد ۵۰هزار تومان در روز و در مناطق شمالی تا ۸۰هزار تومان هم میرسد. در ادامه این گزارش آمده که زبالهگردی در هر منطقه قیمت خودش را دارد. در واقع هر منطقه یک پیمانکار دارد و بررسیها نشان داده که معمولاً پیمانکار هر ۵ تا ۶ خیابان را به یک گروه واگذار میکند و معمولاً از ۳ تا ۵میلیون تومان از این زبالهگردها میگیرد و به آنها کارتی میدهد که نشان مالکیت آنان بر خیابانهاست. از جمله پیامدها و آسیبهای زبالهگردی کودکان میتوان به تجربه خشونت از سوی ناظران کارفرما و بازرسان شهرداری ساعات کار طولانی و خستگی مفرط کار در سرما و گرما پیاده روی طولانی به همراه حمل بار سنگین، تفکیک زبالهها از داخل سطلهای زباله و زبالههای تر بوی بسیار بد و مشمئزکننده زبالهها و سطلها امکان زخمی شدن به هنگام جمعآوری زباله، کار دور از خانواده و وطن، ناامن و کثیف بودن محل اسکان تخریب مکرر محل اسکان از سوی شهرداری و دستگاه قضائی، نگاه ترحمآمیز شهروندان و شکلگیری احساسات منفی در کودکان، درگیری با سایر زبالهگردها و بیخانمانها عدم دسترسی به امکانات مناسب رفاهی و بهداشتی مانند دستشویی و حمام مناسب در محل اسکان نداشتن ابزار و لباس کار مناسب، زندگی با بزرگسالان اشاره کرد. ازدواج کودکان نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی وارد پیمان زناشویی می شود. با نگاه به سنت فرهنگی و قوانین حقوقی ایران میتوان مفاهیم مرتبط با مقوله ازدواج کودکان را در آن یافت در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ایران در رابطه با حداقل سن ازدواج شهروندان اشاره میشود که: عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. ماده قانونی که ازدواج افراد در سنین کودکی را با رعایت بعضی شرایط قابل انجام شدن میداند. ازدواج با کودکان: فقیهان اسلامی ازدواج کودک زیر ۹ سال را با رضایت پدر جایز میدانند. از طرفی لذت جنسی از کودک هم با رعایت رابطه دخول نشود حتی برای دختر ۱ ماهه هم جایز است. این مطلب را شماری از فقیهان از جمله سیدروح الله خمینی باور دارد که لذت جنسی از کودک شیرخوار هم مجاز است اما دخول نزدیکی تا ۹ سالگی جایز نیست اما میتوان سایر لذتها مانند لمس نمودن با شهوت و بغل گرفتن و تفخیذ (لاپایی) با کودک شیر خوار اشکالی ندارد. اما قانون کودکهمسری در جوامع دیگر اسلامی مثل کشور عربستان اینطور نیست. به تازگی قانونی در عربستان تصویب شد که بر اساس آن سن ازدواج زیر ۱۶ سال ممنوع است. تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی و تغییر در قوانین کشور با توجه به قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۴ ازدواج پسران زیر ۱۸ سال و دختران زیر ۱۵ سال ممنوع بود البته در شرایط خاص و با ارائه گواهی دادگاه دختران از ۱۳ سالگی و پسران از ۱۵ سالگی میتوانستند ازدواج کنند. آمارهای سال ۱۳۸۹ نشان میدهد در این سال ۴۳،۴۵۷ مورد ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال به طور رسمی به ثبت رسیده است. ۹۰درصد این آمار مربوط به دختران است. اما تحقیقات نشان میدهد تعداد ازدواج کودکان محدود به آمار ثبت شده نیست زیرا در روستاها کودکان (صیغه) میشوند و سالها بدون ثبت رسمی ازدواج متعه زندگی میکنند. همچنین بر اساس آمار سال ۱۳۸۹ تعداد ۳۷۰۰۰ کودک ۱۰ تا ۱۸ ساله طلاق گرفته یا بیوه بودهاند. در هر سال ۸۰۰دختر ۱۰ تا ۱۴ سال و ۱۵هزار دختر ۱۵ تا ۱۹ سال در ایران طلاق گرفتهاند. طبق آمار ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور بر اساس آمار ۹ ماه اول سازمان ثبت احوال ایران در سال ۹۴ بیش از پنج درصد زنانی که در این مدت ازدواج کردهاند کمتر از ۱۵ سال سن داشتهاند. یعنی ۲۸۲۴۲ نفر مطابق این آمار بیش از ۲۱۴ هزار ازدواج دختران ۱۵ – ۱۹ سال را نیز در این دوره از سال ثبت شده است. از جمله علل رواج مقوله کودکهمسری در ایران را میتوان به عواملی نظیر فقر، ضعف قوانین بازدارنده، آداب و رسوم فرهنگی اعتقادات مذهبی اختلاف طبقاتی، پایین بودن سطح تحصیلات پدرسالاری و ناموسپرستی مردان نسبت داد. در بیشتر موارد خانواده داماد به خانواده عروس که اغلب فقیر هستند پولی پرداخت میکنند که به آن شیربها میگویند. از پیامدهای ازدواج زودهنگام میتوان به افزایش بیسوادی و کمسوادی در میان دختران و پسران، چندزنی پدیده فرار از خانه و همسرکشی اشاره کرد. در قوانین ایران سن مسئولیت کیفری تعریف نشده است و قاضیها با برداشت خود از فقه و ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی دختران بالای ۹ سال قمری و پسران بالای ۱۵ سال قمری را بالغ دانسته برایشان مانند بزرگسالان حکم صادر میکنند. بر اساس ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد. مواردی از اعدام کودکان یا اعدام افرادی که جرمی را پیش از ۱۸ سالگی مرتکب شدند دیده میشود. مانند دلارا دارابی و بهنود شجاعی گفته میشود در قانون جدید مجازات اسلامی مبنای جدیدی برای تعیین سن مسئولیت کیفری برای مجازات قصاص و حد وجود خواهد داشت و دیگر سن مسئولیت کیفری سن مطلقی دختران ۹ و پسران ۱۵ سالگی نخواهد بود و در هر مورد از نظرات یک کارشناس برای تشخیص سن مسئولیت کیفری استفاده خواهد شد. همچنین پزشکی قانونی به تشخیص بلوغ واقعی متهم رسیدگی خواهد کرد. همان طور که میدانید در ایران پدر و جد پدری ولی و به نوعی صاحب کودک شمرده می شود از این رو قوانین ایران درباره کودک آزاری و خشونت خانوادگی علیه کودکان دچار مشکل هستند. همچنین قوانین خاصی برای پیشگیری از کودک آزاری در ایران وجود ندارد و خشونت علیه کودکان جزو موارد عمومی به حساب میآید. بر اساس ماده ۲۲ قانون جزای اسلامی اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و تنها به پرداخت دیه و تعزیر محکوم میشود اما در شرایط مشابه مادر به قصاص محکوم خواهد شد. تا پیش از سال ۱۳۸۱ کودک آزاری از جرایم خصوصی شناخته میشد فقط پدر که ولی کودک است به مثابه مالک کودک حق داشت در صورت رخ دادن کودک آزاری شکایت کند. در سال ۸۱ طرحی ۱۲ مادهای به پیشنهاد انجمن حمایت از حقوق کودکان به مجلس ارائه شد و با پیگیری کمیسیون بهداشت مجلس تصویب شد که بر اساس آن کودک آزاری از مصادیق جرایم عمومی قرار گرفت و اعلام جرم علیه مرتکبین کودک آزاری ممکن شد با این حال به گفته مسئول انجمن حمایت از حقوق کودکان، پدر از شمول این قانون استثنا قرار گرفته شده و در صورت آزار کودک از سوی پدرش، نمیتوان شکایتی علیه او مطرح کرد. در حالی که آمار نشان میدهد بیشتر موارد کودک آزاری در خانواده را پدران انجام میدهند همچنین طبق قانون مدنی تنبیه کودک اگر برای تربیت وی و به اندازه انجام شود مجاز است. این در حالیست که حدود این اندازه مشخص نشده است.
سپاه پاسداران – سپاه جهل و جنایت و حافظ مطلق حاکمیت ولایت فقیه در ایران
فرشاد اعرابی
سپاه پاسداران، یکی از مخوفترین و وحشیترین نیروهای حکومت ولایت فقیه است و در واقع سپاه ترور و غارتگر و حافظ مطلق حاکمیت در جامعه ایران است. سپاه پاسداران که با نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به فرمان خمینی تشکیل شد، یک نهاد نظامی و بازوی مسلح برای پاسداری از حاکمیت ولایت فقیه در ایران است. در ابتدای تشکیل سپاه پاسداران، هدف از تشکیل این نهاد نیز حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگیری از تحریک و توطئه، جلوگیری از خرابکاری در مؤسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانهها، جلوگیری از رسوخ عناصر فرصتطلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاههای فوقالعاده اسلامی، ذکر شده بود. در حکومت چهل ساله ولایت فقیه هیچ جنایتی نبوده که دست مستقیم سپاه خونخوار پاسداران در آن دخیل نباشد. در تمام پروندهها اعم از کشتار، شکنجه، قتلعام، اختلاس، فساد، رانتخواری، کوهخواری، دکلدزدی….. تا علت ویرانی و قربانیان خسارات طبیعی مثل زلزله، سیل و… دست ناپاک ولایت فقیه از طریق سپاه پاسداران دیده میشوند. قتلهای زنجیرهای در دهه هفتاد نیز یکی از هزاران جنایتی است که توسط سپاه پاسداران زیر نظر بیت ولایت انجام شد. در سپاه مسئولیت اجرایی قتلهای زنجیرهای به عهده، محمدباقر ذوالقدر، جانشین پاسدار رحیم صفوی سرکرده سپاه پاسداران، قرار گرفت. افرادی مانند قاسم سلیمانی (فرمانده نیروی قدس سپاه)، پاسدار سرتیپ احمد وحیدی (فرمانده سابق نیروی قدس) و پاسدار سرتیپ حسین نجات فرمانده قرارگاه ثارالله (نیروی ویژه سرکوب تهران) از اعضای کمیته ویژه اجرای قتلها بودند. هر چند نظام با عوامفریبی و دورغگویی همیشگی سعی کرد پرونده بسیاری از جنایتهای دیگر را با از میان برداشتن و حذف امثال سعید امامیها و یا در نمونه دیگر، با عدم انتشار آمار کشته شدگان اعتراضات سراسر آبان ۹۸ و یا با سرپوش گذاشتن بر شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی به نحوی جنایاتش را رفع و رجوع کند و نگذارد که پای عناصر بالاتری مثل خامنهای وسط کشیده شود. اما تا جایی که به مردم ایران و قربانیان و خانواده شهیدان و جانباختگان برمیگردد، این پروندهها همچنان باز است. ملت ایران نه میبخشد و نه فراموش میکند. دست عدالت بسیار بلند است و این جانیان هر قدر هم که برای ماندن در اریکه قدرت، دست به جنایت و ریختن خون بیگناهان در ایران زمین بزنند، روزی نه چندان دور در برابر عدالت قرار میگیرند و باید پاسخ تمامی جنایاتشان در ۴۰ سال گذشته را بدهند. سپاه پاسداران، نیروی اصلی حفاظت از کل حاکمیت ولایت فقیه است و حفاظت شخص خامنهای را نیز برعهده دارد. سپاه پاسداران، در سرکوب اعتراضات کارگران و مردمی، بازداشت و شکنجه مخالفین سیاسی حکومت در زندانهای مخفی و ویژه خود، دخالت در انتصابات داخلی تا بازداشتهای اقتصادی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق و خرید و فروش سلاح، شناسایی و ترور مخالفین و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج کشور و آموزشدهنده گروههای تروریستی در سایر کشورها و تسلیح آنها تا شرکت در سرکوب جنبشهای اجتماعی – سیاسی ایران تا شرکت در جنگهای داخلی کشورهای منطقه و جنگهای معروف به جنگهای نیابتی فعالیت دارد. فرماندهان سپاه در کنار دیگر سران و مقامات وابسته به حکومت، بخش بزرگی از کلان سرمایهداریِ تجاری ایران را در اختیار دارند. نیروی قدس، سازماندهی، پروراندن، تجهیز کردن و سرمایهگذاری بر جنبشهای انقلابی اسلامی است. در ضمن نیروی قدس مسئولیت راهبرد سیاستهای خارجی نظام را بر عهده دارد. تعداد نفرات این نیرو مشخص نیست ولی تعداد نفرات نیروی قدس تا ۵۰ هزار نفر تخمین زده شده است. انفجار مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت (لبنان) در ۲۱ اکتبر ۱۹۸۳ به سپاه قدس نسبت داده میشود. در این عملیات دو نفر از اعضای حزبالله لبنان دو کامیون با بار مواد منفجرهای در حدود ۵۴۰۰ کیلوگرم تیانتی را به بلوکهای ساختمان کوبیدند و انفجار بزرگی به وجود آوردند که در اثر آن بیش از ۲۸۶ نفر از نیروهای آمریکایی و فرانسوی کشته شدند. لوئیس فری، رئیس سابق افبیآی که برای بررسی ترور ۲۵ ژوئن ۱۹۹۶ به عربستان سعودی اعزام شده بود، سپاه پاسداران و نیروی قدس را در این عملیات تروریستی دارای نقش دانسته است. در آن عملیات، انفجاری در برجهای خبر و در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر دهران عربستان رخ داد. مواد منفجره از لبنان با کامیونی از نوع تانکر انتقال گاز قاچاق شده بود و حاوی دههزار کیلوگرم TNT بود و ۱۹ سرباز آمریکایی کشته شده و حدود ۴۰۰ نفر مجروح شدند .به گفته لوئیس فری، در سال ۱۹۹۷ ولیعهد وقت عربستان، امیر عبدالله، در حاشیه اجلاس سران کشورهای اسلامی در اسلامآباد، خطاب به هاشمی رفسنجانی گفته بود: ما میدانیم شما عملیات خوبر را انجام دادید. رفسنجانی در پاسخ اصرار داشته که خودش شخصاً درگیر این کار نبوده و با اشاره به خامنهای گفته است: او این کار را کرده است. به گزارش روزنامه الشرق الاوسط به نقل از یک مقام ارشد امنیتی عراقی، سپاه قدس مسئول جنایت النخیب است که منجر به کشته شدن ۳۰ زائر عراقی که از سوریه بازمیگشتند، شد. نیروی قدس به شدت به دنبال کنترل جاده بین عراق و سوریه است و مسئولیت این نیرو گماردن نیروهای نظامی و امنیتی در حد فاصل این جاده است تا بر تمامی مناطق سنینشین خصوصاً در فرمانداری الانبار تسلط کامل داشته باشد؛ و نیروی قدس به دنبال ایجاد جای پایی در بین مرز عراق و عربستان سعودی هستند و چندین بار تلاشهایی برای کنترل آن انجام دادهاند. روزنامه الشرق الاوسط به نقل از یک مقام ارشد امنیتی عراقی مینویسد سپاه قدس در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه حفاظت شده سبز بغداد (که سفارتخانههای غربی و عربی و ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد. به گفته او اعضای سپاه پاسداران به درون منطقه سبز با پوشش محافظ فیزیکی مقامات دولتی و سیاستمداران عراقی که اکثراً از طرفداران احزاب شیعه عراقی هستند، نفوذ کردهاند. پس از انتصاب محمدعلی جعفری به فرماندهی کل سپاه در سال ۱۳۸۶، وی اقدام به تشکیل سازمان بسیج مستضعفین و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تشکیل ۳۱ سپاه استانی نمود تا از این طریق سیطره سپاه پاسداران را در کلیه ارکان کشور، گسترش دهد. امروز سپاه پاسداران و ارگانهای امنیتیِ وابسته به آن، دارای آنچنان نفوذ سیاسی- مالی در کلیه نهادهای وابسته به حاکمیت هستند که به راحتی میتوانند نقشی تعیینکننده در رویدادهای آینده کشور بازی کنند. فرماندهان سپاه قدس از آغاز تاکنون:۱-احمد وحیدی.۲-قاسم سلیمانی.۳-اسماعیل قاآنی اکبرنژاد. بمبگذاری در عربستان با انتشار اسناد بسیار محرمانه دولت وقت آمریکا در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، در تابستان ۱۹۹۹ در پیامی کتبی به محمد خاتمی، سپاه پاسداران را مسئول بمبگذاری برجهای خبر در عربستان سعودی دانست و خواستار استرداد متهمین این عمل تروریستی شد. بمبگذاری در بحرین: در ۲۲ مرداد ۹۴، دولت بحرین پنج نفر را به جرم بمبگذاری در منامه پایتخت این کشور دستگیر و آنها را متهم به ارتباط با سپاه پاسداران کرد و اظهار داشت که آنها روش بمبگذاری را از سپاه یاد گرفته بودند. این بمبگذاری منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از نیروهای امنیتی بحرین شد. بحرین همواره ایران را به تحریک شیعیان این کشور به ناآرامی متهم میکند. همدستی با محمد مُرسی: دادستانی مصر محمد مرسی را به اتفاق ۳۵ نفر دیگر به همکاری با جنبش فلسطینی حماس، گروه لبنانی حزبالله و سپاه پاسداران ایران برای انجام حملات تروریستی در مصر متهم کرده است. حضور در جنگ داخلی سوریه: ایران نیروهای سپاه را جهت سرکوبی هزاران تظاهراتکننده مخالف بشار اسد فرستاده است. آنها میگویند سپاه پاسداران صدها کوماندو را به وسیله بالگرد به شهر درعا اعزام کرده است. به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشینگتن، مقامات آمریکایی روز جمعه به این خبرگزاری گفتند که تهران برای کمک به سرکوب اعتراضات ضد حکومتی در سوریه، سلاح در اختیار رژیم بشار اسد قرار میدهد. به گفته این منابع، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی ویژه قدس وابسته به سپاه پاسداران برای بررسی اوضاع بحرانی این کشور و راههای کمک به رژیم بشار اسد جهت سرکوب اعتراضات ضد حکومتی در سوریه بوده است. اسماعیل قاآنی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در مصاحبهای با خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا اعتراف کرد که جمهوری اسلامی ایران در عملیات نظامی، شبهنظامی و غیرنظامی در سوریه همگام با رژیم بشار اسد شرکت دارد. متن این مصاحبه کوتاه پس از قرار گرفتن بر روی خروجی سایت خبرگزاری ایسنا حذف گردید. قاآنی در این مصاحبه گفته است: اگر جمهوری اسلامی در سوریه حضور نداشت، کشتار مردم آن چند برابر شده بود. دخالت و حضور در خاک عراق: سپاه پاسداران، در عراق حضور لجستیکی-نظامی دارد؛ برای مثال، قاسم سلیمانی، در جریان علمیات آزادسازی شهر تکریت از دست داعش، حضور داشت و عکس او هم در رسانهها، منتشر شده است. تحریمهای بینالمللی: اتحادیه اروپا روز چهارشنبه اوت ۲۰۱۱–۲ شهریور ۱۳۹۰ سپاه قدس، واحد برون مرزی سپاه پاسداران را به اتهام ارائه کمک و پشتیبانی به حکومت بشار اسد برای سرکوب معترضان سوری مورد تحریم قرار داد و نام قاسم سلیمانی و حسن چیذری در فهرست تحریم قرار گرفت. وزارت خزانهداری آمریکا روز سهشنبه اول آبان ۱۳۹۷ (۲۳ اکتبر ۲۰۱۸) دو عضو نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را در لیست تحریمهای تروریستی خود قرار داد. این دو نفر محمد ابراهیم اوحدی و اسماعیل رضوی نام دارند و گفته شده است که از طرف نیروی قدس سپاه پاسداران امکانات مالی و تکنولوژیک در اختیار نیروهای طالبان افغانستان قرار میدادند. استرالیا، نام رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا سپاه پاسداران، را در فهرست تحریمهای یکجانبه این کشور قرار داد. وزارت خزانهداری آمریکا در چارچوب اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران، فرمانده سپاه و وزیر دفاع ایران را به همراه نیروی هوایی و فرماندهی موشکی سپاه و شرکت مهندسی نفت و گاز سپانیر و شرکت راه ساحل وابسته به قرارگاه خاتمالانبیا در فهرست تحریم خود قرار داد. محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، محمدرضا نقدی، فرمانده سابق بسیج، و احمد وحیدی، وزیر دفاع، در فهرست افراد مورد تحریم قرار گرفتند. سپاه پاسداران در فهرست تروریستی برخی کشورها: سپاه پاسداران توسط برخی کشورها در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته است. کشورهای بحرین و عربستان سعودی در اکتبر سال ۲۰۱۸، همچنین ایالات متحده در آوریل سال ۲۰۱۹ سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار داد. کانادا نیز در اکتبر همان سال سپاه پاسداران را پس از رایگیری در پارلمان به فهرست گروههای تروریستی خود وارد کرد.
خشونت علیه زنان
مهسا یاحق
خشونت علیه زنان در برخی کشورها شامل اشکال مختلفی از خشونت مبتنی بر جنسیت است و ممکن است شامل آزار عاطفی، فیزیکی، جنسی یا ذهنی باشد که معمولاً توسط یک مرد علیه یک زن انجام میشود. اشکال رایج خشونت علیه زنان در ایران شامل اعمالی مانند آزار خانگی، تجاوز جنسی و قتل است. برای اینکه خشونت علیه زنان تلقی شود، این عمل باید صرفاً به دلیل زن بودن قربانی انجام شود. به طور معمول این اعمال توسط مردان در نتیجه نابرابریهای جنسیتی طولانی مدت موجود در کشور انجام میشود. رفتار یا حتی تهدید به رفتار خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب و رنج فیزیکی، جنسی و روانی در زنان شود، خشونت علیه زنان تعریف می شود. طبق این تعریف اعمال اجبار و ایجاد محرومیت خودسرانه از آزادی برای زنان، چه در عرصه عمومی اتفاق بیفتد، چه در عرصه خصوصی، جزو تعریف خشونت علیه زنان قرار می گیرد. این مفهوم که اولین بار توسط یوهان گالتونگ در سال ۱۹۶۹ مطرح شد.خشونت علیه زنان پدیدهای است که در آن زن به خاطر جنسیت خود و به علت صرفاً زن بودن مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس مخالف قرار می گیرد. به طور کلی هر نوع عمل یا رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی و روانی یا محرومیت و عذاب زن منجر شود خشونت علیه زنان گفته میشود. تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از زندگی شخصی و یا جمعی نیز جزء خشونت علیه زنان میباشد. خشونت خانگی اغلب به معنی تعرض مرد به همسر (شریک عاطفی مونث) است. خشونت خانگی علیه زنان را میتوان به عنوان هرنوع اقدام یا قصور وابسته به جنسیت تعریف کرد که منجر به مرگ، آسیب جسمی، جنسی یا روانی و آسیب معنوی به زنان میشود؛ که توسط افرادی با پیوندهای خانوادگی یا حتی بدون این پیوندها که از طریق پیوندهای خویشاوندی یا کلامی با هم در ارتباط هستند از جمله روابط پراکنده ایجاد میشود. خشونت پلیس با زنان به بهانههای مختلف و ضربوشتم آنان از مظاهر خشونت علیه زنان در بعضی کشورها میباشد. مفهوم خشونت علیه زنان یک پدیده قدیمی و نسبتاً گسترده در همه جوامع است. خشونت علیه زنان عبارت است از کلمه یا مفهومی که به شیوهای گسترده و فراگیر برای دربرگرفتن آزار کلامی، ارعاب، آزار و اذیت فیزیکی، قتل و تجاوز جنسی استفاده شده است. این شکل از خشونت مبتنی بر جنسیت است. خشونت دقیقاً به دلیل جنسیت آنها اتفاق میافتد، به ویژه به این دلیل که قربانیان زن هستند. سازمان ملل متحد رفتار یا حتی تهدید به رفتار خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب و رنج فیزیکی، جنسی و روانی در زنان شود، خشونت علیه زنان تعریف میکند. طبق این تعریف اعمال اجبار و ایجاد محرومیت خودسرانه از آزادی برای زنان، چه در عرصه عمومی اتفاق بیفتد، چه در عرصه خصوصی، جزو تعریف خشونت علیه زنان میگنجد. از جمله دلایل شکلگیری این مفهوم، میتوان به تغییر نقشهای جنسیتی و به دنبال آن تغییر جایگاه زنان و دگرگونی رابطه قدرت میان زن و مرد در ساختار خانواده و جامعه اشاره کرد که در نهایت منجر به بازنگری در شرح حقوق زنان شدهاست. بنا به تعاریف حقوق بشری، از خشونت فیزیکی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی، خشونت دولتی و خشونت اجتماعی میتوان به عنوان انواع خشونت علیه زنان نام برد. این مفهوم که اولین بار توسط یوهان گالتونگ در سال ۱۹۶۹ مطرح شد. گالتونگ در کتاب خشونت، صلح و تحقیقات صلح مینویسد: هنگامیکه یک مرد همسرش را کتک میزند یک نمونه خشونت در حوزه خصوصی اتفاق افتاده اما هنگامیکه میلیونها مرد، همسرانشان را در ناآگاهی و جهل نگه میدارند خشونت ساختاری رخ داده است. خشونت سیستماتیک بر تمامی جنبههای زندگی زنان از سلامت و امنیت فردیشان گرفته تا سلامت روان کودکانشان تأثیر میگذارد. زنانی که از حقوق اساسی خود به دلیل نابرابریهای ساختاری محروم میشوند به لحاظ جسمی و روحی با آسیبهای جسمی نظیر بارداریهای ناخواسته، سقط جنینهای غیرایمن، ابتلا به ایدز، ناتوانیهای مادامالعمر و… آسیبهای روانی مانند ترس، اضطراب، افسردگی، اختلال در عملکرد جنسی و بروز رفتارهای وسواسی در آنها روبهرو هستند. در حقیقت این خشونت نه یک رفتار معطوف به فرد بلکه ناشی از روابط نابرابر قدرت میان مردان و زنان است که امکان اعمال چنین خشونتی را ممکن میکند. خشونت پلیس در جمهوری اسلامی با زنان به بهانههای مختلف و ضربوشتم آنان از مظاهر خشونت علیه زنان در ایران میباشد. روز جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ در منطقه سد لتیان یک مأمور پلیس پس از ضربوشتم یک زن به همراه دو مأمور دیگر این شهروند را به زور سوار خودروی پلیس میکنند. ویدئو این خشونت پلیس با زنان ایران در شبکه اجتماعی به صورت گسترده منتشر شده است. زنکشی در گزارش سازمان بهداشت جهانی به عنوان قتل عمدی زنان به دلیل زن بودن تعریف شده است. به طور مشابه، توسط زنان سازمان ملل، اتحادیه برای پایان دادن به خشونت علیه زنان، و دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل به عنوان مرگ خشونت آمیز زنان دلایل جنسیتی تعریف شده است. زنکشی به عنوان نوع خاصی از خشونت علیه زنان یا خشونت جنسیتی طبقهبندی میشود که سازمان ملل در سال ۱۹۷۹ آن را به عنوان مکانیسمی برای تسلط، کنترل، سرکوب و قدرت بر زنان توصیف کرد. زنکشی در ایران بر اساس قوانین داخلی ایران و به دلیل سرپرستی داشتن مرد خانواده بر جسم و جان زنان تحت سرپرست خود به عنوان پدر یا شوهر، کمترین مجازات را در پی داشته و بسیاری از مردانی که مرتکب زنکشی یا قتل به بهانههای ناموسی شدهاند. پدر رومینا اشرفی که خرداد ۱۳۹۹ به قتل رسید تنها به ۹ سال حبس و پرداخت دیه محکوم شد حکمی که به گفته وکیل مادر رومینا دور از انتظار نبوده است. قوانین ایران نه تنها خشونت علیه زنان را منع نمیکند بلکه با حمایت از فرد خشونت گر به صورت سیستماتیک این خشونت را در بسیاری از موارد ترویج هم میکند. در ایران قتلهای ناموسی بیشتر در جوامع سنتی با فرهنگ مردسالار و مذهبی رخ میدهند، مرتکبان قتلهای ناموسی در ایران نیز، عموماً محارم زنان هستند که در لوای قانون و به نام شرع و حفظ غیرت، دست به زن کشی میزنند. اردیبهشت ۱۳۸۷ ایسنا به نقل از سرهنگ مختاری فرد، رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان نوشت بیش از۴۰درصد قتلها در خوزستان ناموسی است. به گفته او استان خوزستان از نظر آمار قتلهای ناموسی، پس از استان سیستانوبلوچستان در رتبه دوم کشوری بود. فریدون عبدی، رئیس اداره بهزیستی دزفول اعلام کرد در سال ۱۳۹۷، ۲۲۵ مورد خشونت علیه زنان در اورژانس اجتماعی شهرستان دزفول ثبت شده است. خشونت علیه زنان در استان جدی و تهدید به مرگ در مناطق حاشیهای کرمان زیاد است. در سال ۱۳۹۸ ،۸۵هزار و ۴۲۰ مورد همسرآزاری ثبت شده است. مدیر کل بهزیستی کرمان، روزنامه شهروند مطالعه توصیفی- تحلیلی که در سال ۱۳۸۶ در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز با نمونه ۱۸۲۰ نفری از زنان چهارده تا پنجاهوشش ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی چهار شهر اهواز، آبادان، دزفول و اندیمشک انجام شد نشان داد که شیوع خشونت فیزیکی در هر زمان از زندگی مشترک ۲۰٫۲درصد و شیوع خشونت روانی، جنسی و هر نوع خشونت به ترتیب ۴۱، ۱۰٫۹ و ۴۷٫۳درصد بوده است. مطالعه دیگری که معاون آموزش، تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی آبادان درسال ۱۳۹۴ صورت گرفت نشان داد که شیوع کلی خشونت ۷۲٫۳درصد و انواع خشونت روانشناختی، فیزیکی، تهدیدکننده حیات و جنسی در این زنان به ترتیب ۷۱٫۷، ۱۷٫۸، ۸٫۳ و ۷٫۱ بوده است. سازمان بهزیستی استان کرمان در پژوهشی که با کمک دانشگاه علوم پزشکی درباره خشونت علیه زنان در مناطق حاشیهای کرمان انجام داد که نتایجش مشخص کرد خشونت علیه زنان در این مناطق بالاست. شایعترین نوع خشونتها به ترتیب خشونتهای روانی، کلامی، جسمی، اقتصادی و جنسی بوده است. از افراد شرکت کننده در این پژوهش ۴۶درصد انواع خشونت را تجربه کردهاند که از این میان، خشونت روانی (۷۸٫۶درصد)، جسمی (۵۵٫۶درصد)، جنسی (۲۸٫۶درصد) و اقتصادی (۳۴٫۷درصد) بوده است. ایجاد خانههای امن کرمان یکی از استانهایی است که خانه برای زنان خشونتدیده در آن ایجاد شده است و در کل کشور ۳۳خانه امن در شهرهای مختلف ساخته شده است. این خانهها مرکزی برای زنان در معرض خشونت است، برای زنانی که در جامعه و زندگی فردیشان دچار مشکلات میشوند. قانون پس از قتل رومینا اشرافی معاونت زنان و خانواده دولت روحانی طرح تشدید مجازات پدر مرتکب قتل فرزند را مطرح کرد اما در دادگاهی که پدر رومینا را محاکمه میکردند اثری نداشت. در این مورد وکیل پرونده در گفتوگو با روزنامه شرق از اهمیت بازنگری در قانون گفت: بارها و بارها گفتیم که قوانین ما در حوزه تقابل با این جرائم بازدارنده نیست. قوانین نیاز دارند که بهروز شوند و مبتنی بر عرف حاکم بر جامعه باشند تا در شرایطی که فجایع تلخی رخ میدهد، امکان تقابل با آنها و کاهش آمار آنها توسط قانون و البته به مرور زمان ممکن باشد. قوانینی که ما داریم نیاز دارند که با شرایط فعلی و این روزگار هم تطبیق داده شوند. در آن صورت است که میتوانیم از قانون و ابعاد متعدد آن در مبارزه با بزهکاری و جرم در جامعه استفاده کنیم. اغلب دختران و زنان قربانی قتلهای ناموسی کسانیاند که در برابر قوانین مردسالار و سلطهگرانه حاکم میایستند. کنشگران مدنی و فعالان حقوق بشر بر این باورند که تعدد قتلهای ناموسی به دلیل قوانین زنستیز جمهوری اسلامی ایران است. سخنگوی کمپین توقف قتلهای ناموسی گفت: در ۲۰ سال گذشته، تعداد قتلهای ناموسی در ایران افزایش یافتهاست. در مطالعهای پرونده قتل ناموسی هزار و ۲۲۰ زن را که در ۲۰ سال (۱۳۹۸) گذشته کشته شدهاند یافتههای پژوهشی نشان میدهد که آمار قتلها در دو دهه گذشته نه تنها افزایش یافته که از مرز بحران نیز عبور کرده است. ۲۸۶ مورد این قتلها با اسلحه گرم انجام شده است و در رتبههای بعدی هم قتل با طناب دار، چاقو، ساطور، اسیدپاشی و آتش قرار دارند.
مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی
میلاد ترغیبی
بدون شک انقلاب بهمن ۵۷ انقلابی است که بیشتر مردم ایران امروز از آن به عنوان بزرگترین ناکامی در طول تاریخ بعد از حمله اسلام و سقوط حکومت ساسانیان یاد میکنند. در این شکی نیست که اکثر مردم انقلابی ۵۷ پشتیبان و حامی خمینی بودند به نحوی که حتی گروههای کمونیستی از شخصی مذهبی به نام خمینی که نویسنده کتاب ولایت فقیه بود حمایت خود را اعلام کردند. سیستمهای دیکتاتوری در زمان قدرت هیچ امتیازی به عموم مردم نمیدهند و حتی به شدیدترین حالت ممکن آنها را سرکوب میکنند. حکومت پادشاهی محمدرضا شاه هر چند در جهت رشد و پیشرفت ایران قدم برمیداشت و در رویای ایرانی با اقتصاد شکوفا و قدرتمند بود اما به دلیل اینکه حرف اول و آخر را شخص شاه میزد و هر گونه میخواست با احزاب و گروههای مختلف برخورد میکرد وی را بر آن داشت که قدرت مطلقه است و همیشه در قدرت خواهد ماند. ساواک همان بلا سر گروهها و احزاب و مردم میآورد که سپاه پاسداران و اطلاعات جمهوری اسلامی امروز سر احزاب و مردم میآورد. از طرفی دیگر مذهبی بودن شاه و ساخت مسجد و امامزادهها که در نتیجهی آن باعث به دست آوردن اعتبار توسط آخوندها میان مردم بود، آخوند و دین و اسلام را مبرا از هر بدی و پر از خوبی برای مردم به تصویر میکشید. اینها پارهای از عللهای آشکاری بود که حرفهای نامفهوم و عکس خمینی درون مغز مردم حک شود و چنان توهمی را به مردم بدهد که برای دیدن معجزه تصویر خمینی در ماه بالا پشت بام خانهها را همچون صندلیهای سینما پر کنند. سر کار آمدن خمینی همانا و روی دیگر سکه پیامبر در مدینه همانا. خشم عمومی از حکومت شاهنشاهی به مانند بازوی قدرتمندی بود که شمشیر خمینی را با قدرت بر گردن سران ارتش و اشخاص رده بالای حکومت قبلی فرود میآورد تا بنی قریضه بعد از سالها در ایران تکرار شود. اما این کشتار در واقعه آغاز دیکتاتوری بود به مراتب بدتر از دیکتاتوری پادشاهی که آن را دیکتاتوری مذهبی مینامند. مردم مذهبی یک اشاره خمینی لازم داشتند تا مردم کردستان را کفار خطاب کنند و آنها برای جهاد در راه الله و شهید شدن به حرکت درآیند. حرکتی که خمینی را بر آن داشت تا بعد از حمله به کردستان جوانان را راهی جبهه جنگ ۸ ساله تقویتی نظام اسلامی کند. اما در این میان جوانههای آزادیخواهی از میان آن همه سرکوب پنهان بود تا امید به آزادی در میان مردم رنگی به رخ بگیرد. اسفند ماه سال۵۷ و تنها دو هفته بعد از انقلاب اسلامی و در پی اجباری شدن حجاب اسلامی توسط خمینی حدود ۸۰۰۰ زن درتاریخ ۸ مارس روز جهانی زن در دانشگاه تهران تجمع کردند و اولین اجتماع ضد جمهوری اسلامی را شکل دادند. هر چند قدرت زنان در مقابل حجاب اجباری و حکومت آخوندی به حدی بود که در آن روزها حجاب اجباری تصویب نشد اما در اوج جنگ ایران و عراق با تصویب قانون مجازات اسلامی در تاریخ ۱۸ مرداد ۶۲ توسط مجلس شورای اسلامی، حجاب در ایران اجباری شد و برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی مجازات تعیین گردید. بعد از تصویب این قانون و با خاکسپاری جوانان ایران بعد از کشته شدن در جبهههای جنگ حربه جدید آخوندها با عنوان ما شهید دادیم باعث شد به زنان با پوشش اختیاری بر سر مراسم خاکسپاری حمله شود و کمکم تفکر شهدا ناراضی از زنانی که حجاب اسلامی ندارند را در بین مردم اشاعه دهند و آنرا به تابوی بدل کنند تا مردم خودجوش در مقابل چنین زنانی بایستند که با توجه به حساسیت مردم در زمان از دست دادن عزیزانشان این کار مؤثر بود و زنان را بیش از پیش با لچک و چادر منزوی کردند. کشتار زندانیان در دهه شصت آب سردی بود بر پیکر بیجان مردم تازه از جنگ رها شده که باعث میشد حرکتی اعتراضی تا سالهای سال شکل نگیرد. اما جنبش دانشجویی به توقیف روزنامه سلام واکنش نشان داد و ساعت نه شب ۱۷تیر ۷۸ به تجمعی اعتراضی در مقابل خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران دست زد. بامداد ۱۸ تیر و با حمله به کوی دانشگاه و ضربوشتم دانشجویان و بازداشت آنها به اندازهای در اذهان عمومی گسترش یافت که اعتراضات سراسری دانشجویان و مردم را در سراسر کشور رقم زد و تا ۲۳ تیر ادامه داشت. بدون شک ۱۸ تیر روزیست که در خاطر مردم ایران حک شده و فراموش شدن آن در اذهان عمومی و مردم غیر ممکن است چرا که بعد از جنبش زنان در سال ۵۷ اولین اعتراضی بود که مردم را در مقابل جمهوری اسلامی قرار داد. جنبش سبز در سال ۸۸ یکی دیگر از جنبشهای مردمی بود که متأسفانه در جهت اصلاحات صورت گرفت و نه برای آزادی خواهی و برائت از جمهوری اسلامی. تفاوتی که این اعتراضات با سایر اعتراضات داشت دسترسی به سرور جهانی اینترنت بود و تلفنهای همراهی که تصاویر را ثبت میکردند تا جهان نظارهگر جنایتهای رژیم باشد و مردم بزرگترین راهپیمایی غیر حکومتی بعد از انقلاب ۵۷ را رقم بزنند. در این سال معترضان از هر فرصت و مراسم حکومتی برای تجمع اعتراضی در خیابانها استفاده میکردند. برگذاری راهپیمایی ۹ دی توسط حکومت نشان داد که طرفداران حکومت به اندازهای هستند که بتواند روی آنها حساب کند و همچین تجمعاتی را با ایمان آنها به مقدس بودن جمهوری اسلامی به خیابانها بکشد. در این سالها مذهبی بودن مردم بازوی قدرتمند نظام بود. دهه ۹۰ و با شروع نسل جدید تلفنهای همراه و دسترسی مردم به اینترنت و اپهایی به مانند تلگرام و اینستاگرام و شبکههای اجتماعی اولین اعتراضی را شکل داد که مردم برائت کامل خود را از جمهوری اسلامی اعلام کردند و شعار اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا، به خیابانها آمدند. آبان خونین ۹۸ به حدی گسترده بود که نه تنها شعارهای ضد حکومت سر داده شد بلکه ریشه و اصل ولایت فقیه یعنی دین اسلام را مورد هدف قرار داد و شعار هم اسلام، هم قرآن، هر دو فدای ایران، را برای رسیدن به سکولاریسم فریاد میزدند که نقش به سزایی در تفکر نقادانه در اذهان عمومی نسبت به دین و مذهب را در ایران به راه انداخت به صورتی که طبق آمار مؤسسه گمان در سال ۹۹ بیش از ۶۵ درصد مردم باور به دین اسلام در خود برنمیتابند. این در حالی بود که در حال حاضر حکومت جمهوری اسلامی بر طبق قوانین خود کسانی را که از اسلام خارج شوند مرتد مینامد و اگر زن باشد حبس میشود و اگر مرد باشد باید اعدام شود. انقلاب ژن، ژیان، آزادی با محوریت زن و قتل حکومتی ژینا فصل جدیدی را از در ایران رقم زد به گونهای که سلبریتیهای که تا آبان خونین هیچ گونه واکنشی نشان نداده بودند به صورت گسترده و قابل توجهی واکنش نشان دادند و تعداد بسیاری از زنان سلبریتی در حمایت از انقلاب مردمی روسریهای خود را به نشانه اعتراض از سر برداشتند که با بازداشت و تهدید و زندانی کردن آنها همراه بود. اما خاص بودن این انقلاب باعث شد که حتی سرکوب و زندانی کردن سلبریتیها ترسی در دل سایر سلبریتیها ایجاد نکند و همچنان در راستای انقلاب زن، زندگی، آزادی گام بردارند. نکتهی قابل توجهی که بعد از این قیام سراسری میتوان به آن اشاره کرد این است که حکومت بازوی مقدس بودن خود را از دست داد به گونهای که حتی نتوانست تجمعی از طرفدارانش را شکل دهد که قابل توجه برای رسانههای داخلی باشد و بتوانند آنرا پوشش دهند این در حالیست که از روز ۹ دی سال ۸۸ به عنوان یک حماسه یاد کردند و سالها بعد از آن تاریخ مردم را به تجمع در این روز خاص کردند. آنچه که در طول ۴۴ سال گذشته جممهوری اسلامی را پابرجا نگه داشته یکی توان اقتصادی از ثروتهای ملی برای تأمین مالی نیروهای سرکوبگر و پررنگتر از آن تعصب اکثریت مردم به اسلام و به خصوص مذهب شیعه بود. سرکوبگران بنا به فرگشت انسانی و بقای نسل خود به اقتصاد نیاز دارند و همچنان در این راه با یکدیگر رقابت میکنند تا جان فرزندان سایر مردم را بگیرد و در مقابل بقای خود و فرزندانشان را تضمین کنند. اما در مورد بازوی دوم جمهوری اسلامی یعنی مقدسات باید گفت که دیگر کارای چندانی ندارد به گونهای که نسل پرسشگر امروز امروز ترسی از حکومت دینی ندارد و والدین آنها نیز با آشکار شدن حیله آخوند و دین در جهت به دست آوردن حقوق انسانی با آنها هم قدم میشوند. شکلگیری بحثهای گروهی در شبکههای مجازی با نامشخص بودن هویت اشخاص در جهت نقد مقدسات و تفکر پیش فرض خالقی به نام خدا و شکلگیری تفکر نقادانه نسل جدید به واسطهی همین شبکههای مجازی و در نتیجهی آن باورمند نبودن به مقدسات اسلامی، عضوگیری را برای نیروهای سرکوب توسط جمهوری اسلامی به شدت مشکلساز کرده تا جای که در سال اخیر و با انقلاب ژن، ژیان، آزادی برای جبران کمبود نیروهای سرکوبگر کودکان کار را با لباسهای گشاد سرکوبگران و باتومها و سپرهای محافظتی به مراتب بزرگتر از جثه آنها، آنها را تجهیز و وارد خیابانهای سطح شهرها کنند. در مواردی هم گزارش شده بود که مزدوران حکومتی در مناطق فقیرنشین از جمله روستاهای دور افتاده به مردم آن مناطق دستمزد شبی یک میلیون تومان تعیین کرده بودند تا در ازای آن مردم را سرکوب کنند. آنچه که امروز حقیقت دارد برائت مردم ایران از رژیمی است که به دلیل عدم شناخت صحیح از آخوند و اسلام روزی اکثر آنها بازوی قدرتمند آن بودند. آزادی و عدالتخواهی برای مردمی که از عصر عکس خمینی در ماه به عصر اینترنت و تعاملات مجازی گذر کردهاند نه تنها شعاری به مانند راه قدس از کربلا میگذرد نیست، بلکه هدفی است که با اقتصاد در خدمت سرکوبگر برای بقا و تجهیز تن نهیف کودکان کار برای سرکوب و… راه رسیدن به آن هر چند دشوار شود ولی دست نیافتنی نمیشود و این یعنی مردم ایران در مقابل جمهوری اسلامی.
زنان روستایی ایران در سه واژه: رنج، محرومیت و زندگی بردهوار
سمانه بیرجندی
از سال ۲۰۰۸ سازمان ملل متحد، ۱۵ اکتبر برابر با ۲۳ مهر را با هدف برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در مناطق روستایی، روز جهانی زنان روستایی نامگذاری کرده است. زنان روستایی نقش مهمی در امحاء گرسنگی و فقر ایفا میکنند چرا که تقریباً ۴۲درصد زنان روستایی دستاندرکار بخش کشاورزی هستند. اکثر زنان روستایی نیروی کار کشاورزی را تشکیل میدهند و به دامداری نیز کمک بسیاری میکنند. روز ۱۵ اکتبر به نام زنان روستایی نامگذاری شده تا نسبت به نقش آنها که به طور عام نادیده گرفته میشود و مورد قدردانی قرار نمیگیرد، آگاهی ایجاد شود. از این رو ۱۵ اکتبر فرصتی برای پرداختن به وضعیت زنان روستایی در ایران و حمایت از آنها و نیز تأکید بر اهمیت نقش این زنان زحمتکش است. زنان روستایی همواره با داشتن نقشی فعال در تولید کشاورزی، دامی و همچنین صنایع دستی از ارکان مهم اقتصادی بودهاند. این فعالیتها با وجود اهمیت بالا، عموماً بدون حقوق و دستمزد است و اهمیتش در اقتصاد و اجتماع نادیده گرفته میشود. هم از این روست که وضعیت زنان روستایی در ایران بسیار فاجعهبار و قرین فقر، رنج و یک زندگی بردهوار است. زنانی که چالشهایی چون ازدواج زودرس، محرومیت از تحصیل، خشونتهای خانگی، فقر دانش حقوقی و اجتماعی، فقر بهداشت، ورشکستگی آبی، کولبری و دهها مشکل دیگر راه را برای توسعه و حداقل خلاقیت بر آنها بسته است. همچنین فرهنگ حکومتی مردسالار و فرهنگ مدیریت مبتنی بر ریش سپیدی در روستاها، امکان مشارکت اجتماعی زنان را محدود کرده است. یک زن خوب، در ساختار جامعه روستایی زنی است که در چارچوب خانواده بتواند همه مشقتها را تحمل کرده، خوب کار کند، به همه خدمت کند و با فرسایش جسم و روح خود، انسجام خانواده را حفظ نماید. علاوه بر همه این معضلات، سیاست بیعملی رژیم وضعیت زنان روستایی در ایران را به مراتب دشوارتر و بسیار آسیبپذیرتر ساخته است. در گزارش حاضر به برخی جنبههای این وضعیت از سال ۱۳۹۹ تا سال ۱۴۰۲ میپردازیم. فقرای شاغل و مولدانی بیحقوق: هر جنبشی که بخواهد رفاه اجتماعی و نظم اقتصادی را توسعه دهد، ناگزیر از توجه و همکاری با زنان روستایی است چرا که نیمی از نیروی کار فعال در اقتصاد روستاها را زنان تشکیل میدهند. زنان روستایی و عشایری بخش مهمی از نیروی کار حذف شده از جریان اقتصادند. ارزش کار زنان روستایی در ایران نه تنها از کار مردان کمتر نیست، بلکه در بسیاری موارد بیشتر است، اما عایدی این زنان چیزی نزدیک به صفر است تا جایی که میتوان آنها را فقرای شاغل و مولدان بیحقوق نامید. این زنان به دلیل زیرساختهای مردسالارانه و متحجرانه در یک رژیم استبدادی و زنستیز، نابرابری جنسیتی بیش از حد تصور را با پیامدهای آسیب زایش تجربه میکنند. اشتغال زنان روستایی به زبان آمار: مقایسه سهم اشتغال مردان و زنان نشان داده سهم زنان در بخشهای خدمات و کشاورزی بیشتر از مردان و در بخش صنعت کمتر از آنهاست. از هر ۱۰۰ نفر زن شاغل در ایران، تقریباً ۵۳ نفر در بخش خدمات، ۲۶ نفر در بخش صنعت و ۲۰ نفر در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. زمان کار روزانه زنان روستایی بین ۱۵ تا ۱۶ ساعت کار یکنواخت و سنگین است که در نتیجه فرسودگی زیاد به همراه دارد. از ۱۰ میلیون جمعیت زنان روستایی که بالغ بر ۱۲.۴ درصد جمعیت ایرانند، ۶ میلیون نفر زیر ۱۸ سال هستند. این زنان و دختران نقش برجستهای در تحکیم بنیان خانواده و تولید محصولات کشاورزی و امنیت غذای کشور دارند. بیش از ۷۰ درصد فعالیتهای مربوط به دام و طیور کشور بر عهده زنان روستایی و عشایری است و ۴۰ درصد فعالیتهای زراعتی و باغبانی و بیش از ۸۰ درصد تولیدات محصولات کشاورزی به روش سنتی توسط زنان روستایی انجام میشود. طبق آمار مرکز مطالعات و برنامهریزی اقتصاد کشاورزی، در استانهای بوشهر و هرمزگان۵۰ درصد نیروی کاشت، ۶۰ درصد نیروی داشت و ۶۵ درصد نیروی برداشت، زنان هستند. آنها در دامداری نیز نقش اصلی را ایفا میکنند. به طوری که حدود ۶۳درصد نیروی کار مراقبت از دامها در گیلان و مازندران به عهده زنان است. همت باقرزاده، مدیرعامل اتحادیه تعاون روستایی آذربایجان غربی ضمن ابراز تأسف از آمار پایین تعداد زنان روستایی شاغل در سطح استان گفت: شاید از ۱۰۰۰ زن ۴ نفر مشغول فعالیت اقتصادی هستند و دارای شغلیاند که منبع درآمد داشته باشند. لازم به ذکر است تعداد زیادی از زنان روستایی که علاوه بر خانهداری در کشاورزی، دامداری و دامپروری مشارکت دارند، در آمار رژیم، خانهدار و نه شاغل اعلام شدهاند. یک استثمار و نادیدگی بسیار عیان و آشکار! وابستگی و نداشتن امنیت شغلی، موانع توسعه صنایع دستی: نداشتن درآمد مستقل زنان روستایی را به مردان وابسته میکند و قدرت تصمیمگیری، انتخاب و مشارکت در امور مختلف را از آنها میگیرد. این زنان اغلب در مشاغل غیررسمی پارهوقت، فصلی یا خانگی با درآمد پایین اشتغال دارند و به ندرت دارای قرارداد کاری هستند. آنها در نبود امنیت شغلی همواره در التهاب از دست دادن شغلشان هستند و از حقوق زمان بارداری محرومند. طبق تحقیقات محلی، بزرگترین موانع توسعه صنایع دستی زنان روستایی عدم حمایت دولت، نبود زیرساختهای اقتصادی لازم برای فروش محصولات، کوتاه مدت بودن درآمد حاصل از فروش، کمبود منابع آموزشی برای زنان روستایی و عشایری و در دسترس نبودن مواد اولیه است.پریچهر سلطانی، دبیر کارگروه زنان روستایی عشایر و مناطق محروم معاونت زنان و خانواده رژیم، گفت: به طور کلی برای صنایع دستی زنان عشایر هیچ اقدامی صورت نگرفته و هیچ برنامهای برای صنایع دستی زنان عشایر وجود ندارد. به عنوان مثال ۶۰-۷۰ هزار تومان ارزش حداقلی هر کیلو نخی است که زنان عشایر با پیلی میریسند، اما به دلیل عدم دسترسی به بازارها مجبورند این نخ یا محصولات دیگرشان را به یک سوم قیمت به واسطهها بفروشند. واسطهها زنان روستایی و عشایر را استثمار میکنند. با وجود توانمندی صنایع دستی دختران روستاهای دیشموک بیشتر آنان به دلیل عدم حمایت، در خانه میمانند و افسرده میشوند. حال آنکه اگر مشاغل آنان مورد حمایت دولت قرار گیرد به عنوان یک زن شاغل در جامعه اقتصادی نقش مفید خواهند داشت. توانمندسازی زنان با صرف هزینههای اندک البته ممکن است اما متأسفانه به دلیل وجود رژیمی ضدمردمی و زنستیز هیچگونه اقدامی در این راستا صورت نگرفته و نمیگیرد. تبعیض جنسیتی و حقوق نابرابر: وضعیت زنان روستایی در ایران با نابرابری حقوق زن با مرد و تبعیض عجین است. کشاورزان زن در حالیکه به اندازه همتایان مرد خود مولدند اما کمتر به زمین، اعتبار، نهادههای کشاورزی، بازارها و زنجیرههای تأمین با ارزش بالا دسترسی دارند؛ محصولاتشان با قیمت کمتری به فروش میرسد؛ بابت زحمت خود یا دستمزد کمتری میگیرند، یا اصلاً مزدی نمیگیرند و فقط جای خواب و غذایشان تأمین میشود. زنان روستایی نیروی کار هستند اما حذف شده از جریان اقتصاد! آنها پس از مرگ همسر یا پدر، توانایی تولیدی را از دست میدهند. در بخشهای کارگری روزمزد و اغلب فصلی، زنان روستایی شاغلند در حالیکه تقریباً هیچ زنی در بخش کلان تولید دخالت نداشته و محیط کاملاً مردانه است. همچنین در بخش کشاورزی، تعداد بسیار کمی از زنان مالک منابع و زمین و کشاورزی مستقل هستند و معمولاً در بخش خانگی فعالیت دارند. زنان روستایی نسبت به مردان از فرصتهای آموزشی کمتر برخوردار هستند و این امر سبب دور ماندن آنها از بازار کار و فعالیتهای اقتصادی میشود. این در حالی است که تجربه کمنظیر زنان روستایی در بعضی بخشهای تولیدی که نشان از توانمندی آنان دارد نادیده گرفته میشود. نادیده گرفتن کار زنان روستایی و اخراج از کار در سایه سیاستهای ضدمردمی و زنستیزانه رژیم، شکافهای تبعیض جنسیتی عمیقی بر وضعیت زنان روستایی در ایران وارد شده است. اولین کسانی که در روستاها از کار اخراج میشوند، زنانند و تنوع شغلی برای آنها محدود است. اگرچه زنان در پیچیدهترین کارهای فنی و حتی سختترین کارهای کشاورزی و دامداری قادرند همپای مردان کار کنند، اما در مناسبات بازار نقشی ندارند. نقش زنان روستایی در اقتصاد خانواده بیشتر در فرآوری و فروش محدود محصولات خلاصه میشود و دادوستد، کاری مردانه تلقی میشود. حدود ۴۵ درصد زنان روستایی و عشایر حقوق خود را به شخصه دریافت نمیکنند، ۶۳ درصدشان اجازه خرج کردن به طور مستقل را ندارند. به این ترتیب فعالیتهای این زنان منجر به تولید درآمد مستقل برایشان نمیشود! شیرینبانو رضایی از اهالی روستای کلهجوب سیروان گفت: زحمت و تلاش زنان بیشتر از مردان است زیرا ما علاوه بر کارهای کشاورزی باید در خانهداری، تربیت فرزندان، تهیه مواد مصرفی و نیز تولید انواع مواد پروتئینی و لبنیات هم فعالیت کنیم. تلاش زیاد زنان روستا به چشم نمیآید و تنها افراد در صورتی متوجه این زحمات میشوند که زن روستا بمیرد و مریض شود و کارها لنگ بماند. یک زندگی بردهوار، سهم زنان روستایی: وضعیت زنان روستایی در ایران فاجعهبار است. در روستاها، بیشتر بار زندگی را زنان بر دوش میکشند. آنها علاوه بر اینکه بار اصلی کارهای کشاورزی و اقتصاد روستایی را بر دوش دارند همه کارهای مربوط به خانواده و خانه را نیز انجام میدهند. زنان روستایی ایران با انجام بیجیره و مواجب کارهایی از قبیل نگهداری و مراقبت از دام و طیور، تهیه هیزم، آوردن آب، رسیدگی به چادرها و محل زندگی، قالیبافی، تولید شیر و ماست، پخت نان، شیردوشی، نظافت خانه، پختوپز، شستشوی لباس افراد خانواده، بچه داری و… زندگی بسیار سخت و بردهواری را تجربه میکنند. بسیاری از آنان ساعت کارشان قبل از طلوع آفتاب شروع میشود و آخرین نفری هستند که به رختخواب میروند. وضعیت زنان در مناطق روستایی مختلف: طاقتفرسا بودن وضعیت زنان روستایی در مناطق کوهستانی و صعبالعبور لرستان حکایت مشترک مناطق روستایی این استان است. جایی که کیفیت و امکانات زندگی و مسکن، بهداشت و آموزش در سطح پایینتری قرار دارد. تولید و نگهداری کاملاً سنتی و در نبود امکانات مکانیزه در این مناطق با حداقل سرمایهگذاری صورت میپذیرد. زندگی زنان روستایی در روستاهای شهرستان الیگودرز در دو منطقه پیشکوه و پشتکوه بسا دشوار است. تابستان و آفتاب داغش، دسترسی به منابع آب و علف برای دامپروری را برای روستاییان دشوار میسازد. آنها با کوچ به دامنه کوهستان خانههای عمدتا گلی و سنگی را ترک کرده و در سیاه چادرهایی که حاصل دسترنج زنان کوههای سر به فلککشیده زاگرس است ساکن میشوند. داستان روستاییان زن در بخش ذلقی الیگودرز حکایتی از جنس نداشتههای اولیه زیستن است که حتی تصور داشتنش را ندارند. فرسنگها راه خاکی و کوهستانی با پیچهای خطرناک، پراکندگی جغرافیایی، نبود سرپناه مناسب، کمبود آب آشامیدنی سالم، بهداشت پایین، سوء تغذیه، تکیه به دامپروری سنتی و فراوری محصولات لبنی، پخت نان و تأمین غذای حداقل، بار سنگینی بر دوش زنان روستاهای ذلقی الیگودرز است.
۲۰ آذر (۱۱ دسامبر)؛ روز جهانی کوهستان
فرشته خیامالحسینی
سرچشمه همه رودهای بزرگ و منشاء نیمی از آبهای شیرین جهان، کوهستان است. کوهها، زیستگاه گونههای بیشمار گیاهی و جانوری، خاستگاه بخش مهمی از تنوع زیستی و پناهگاه بسیاری از گونههایی هستند که در دشتها نابود شدهاند. نامگذاری روز جهانی کوهستان: به دنبال بزرگداشت سال بینالمللی کوهها در سال (۲۰۰۲) مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پنجاه و هفتمین جلسه خود در ژانویه ۲۰۰۳ روز ۱۱ دسامبر (۲۰ آذر) را به عنوان روز جهانی کوهستان تعیین و از سازمان خوار بار و کشاورزی ملل متحد (فائو) دعوت کرد تا مسئولیت هماهنگی این روز در سطح جهان را بر عهده بگیرد. فائو هر سال با تعیین یک موضوع، از کشورهای کوهستانی و اعضای مشارکت برای کوهها (MP) دعوت مینماید تا با اجرای آیینهای ویژه نظیر گردهمایی و… اجرای برنامههای کوهنوردی در بزرگداشت این روز و تأکید هر چه بیشتر بر اهمیت و نقش کوهستان بکوشند. نماد روز جهانی کوهستان: نماد روز جهانی کوهستان شامل سه مثلث متساویالاضلاع بر روی یک خط افقی است. مثلث سمت چپ یک الماس آبی رنگ در بالا دارد و نشان از یخ و برف در قله کوه و لزوم توجه به گرمایش زمین و حفظ برفهای کوهستان دارد. مثلث میانه دایره نارنجی دارد که نشاندهنده منابع طبیعی محیط کوهستان است که به طور مداوم از داخل کوهها استخراج میشوند و مثلث سمت راست یک مثلث سبز کوچک در پایه دارد که نشان دهنده سرسبزی و محصولاتی است که در دامنه کوهها رشد میکنند. ارزش کوهها: سرچشمه همه رودهای بزرگ، و منشاء نیمی از آبهای شیرین جهان، کوهستان است. کوهها، زیستگاه گونههای بیشمار گیاهی و جانوری، خاستگاه بخش مهمی از تنوع زیستی و پناهگاه بسیاری از گونههایی هستند که در دشتها نابود شدهاند. کوهها، بزرگترین گردشگاهها و ورزشگاهها هستند و با داشتن چشماندازی باشکوه و هوای پاک، امکان پیادهروی و ورزش در یک محیط دلانگیز را فراهم کردهاند. چند عامل اصلی تخریب در کوهستان چرای دام، ساختوساز، معدن کاوی، جادهسازی، گردشگری ناسالم، چیدن گلها و گیاهان، نوشتن یادگاری، انباشت زباله و وظیفه کوهنوردان در حفظ کوهستان: اگر چه ممکن است یک کوهنورد طبیعت دوست، نقشی در ایجاد و تشدید بسیاری از عوامل تخریب کوهستان نداشته باشد، اما چون انگیزه اصلی کوهنورد برای رفتن به کوه، بهرهمندی از محیط طبیعی است، خود را برای حفظ محیط کوهستان و کاهش عوامل مخرب مسئول میداند. بهتر است کوهنوردان برای حفظ محیط زیست کوهستان به این نکات توجه کنند: احساس مسئولیت در قبال فرزندانمان تا در آینده بتوانند همچون ما از طبیعت بهره ببرند. برنامههای کوهنوردی پرجمعیت که فشار ناگهانی زیادی را بر طبیعت وارد میکند، اجرا نکنیم. در هنگام کوهنوردی، چون یک محیطبان مسئول، مراقب تخلفها و آسیبرسانیهای دیگران باشیم. بیشتر کسانی که اشتباه کوچکی مرتکب میشوند، با یک تذکر محترمانه قانع میشوند. از فعالیتهای مخرب محیطهای کوهستانی گزارش تهیه کرده و برای انعکاس آنها در رسانهها و اطلاعرسانی به سازمانهای مسئول اقدام کنیم. به جای درخواست از مسئولان برای ایجاد تسهیلات کوهنوردی در دل طبیعت (مانند پناهگاه)، خواستار ساخت خانه کوهنورد در شهر یا روستا، برای برگزاری نشستها و تأسیس کتابخانه و مرکز اطلاعات کوهنوردی شویم، یا به جای حمایت از پناهگاهسازی، خواستار ایجاد مجتمعهای کوهستانی در مبادی مسیرها و دامنه کوهستان شویم. در سازمانهای غیردولتی طرفدار محیط زیست عضو شویم و در برنامههایی مانند روز پاکسازی کوهستان، روز جهانی کوهستان، روز جهانی زمین پاک، روز ملی دماوند و… مشارکت کنیم. مشارکت در اداره امور مربوط به محیط زیست و رعایت اصول طبیعت گردی پاک را ترویج کنیم.
افساد فی الارض
عباس منفرد
یکی از اتهاماتی که جمهوری اسلامی در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب به مخالفانش میزند، اتهام محاربه با خدا و افساد فیالارض است؛ اتهامی که از اعدام فلهای منصوبان پادشاهی پهلوی تا اعضای گروههای مخالف جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و برخی معترضان سیاسی و غیرسیاسی را در سالهای اخیر دربرگرفته و ردی از اعدام و تیرباران و خون در سراسر ایران گسترده است، آخرین مورد هم ۱۵ متهم به قتل یک بسیجی در کرج و در مراسم چهلم حدیث نجفی از کشتهشدگان اعتراضات اخیر است. همچنین اخبار ضد و نقیض درباره محارب دانستن دو کودک بلوچ در جریان اعتراضات استان سیستان و بلوچستان نیز منتشر شده است. بر اساس اطلاعیه سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ، دستکم ۲۶ تن از معترضان دستگیر شده در خطر مجازات اعدام با همین اتهامات هستند. تاکنون کشته شدن دستکم ۴۴۸ تن از معترضان توسط همین نهاد تأیید شده است. بعد ازانقلاب سال ۵۷ و به قدرت رسیدن اسلامگرایان و تأکیدی که آنان بر اجرای احکام اسلامی – از قصاص و دیه تا محاربه و جزیه – داشتند، قابل پیشبینی بود که به زودی احکام شرعی به بخشی از قوانین قضایی کشورتبدیل شوند. محاربه با خدا و افساد بر زمین در قانون مصوب سال ۱۳۶۱، وارد نظام حقوقی جمهوری اسلامی شدند. صادق خلخالی، قاضی جنجالی و بدنام روزهای آغاز انقلاب با مجوز شرعی که از روحالله خمینی داشت، بسیاری از موافقان حکومت قبلی و مخالفان حکومت فعلی و حتی قاچاقچیان مواد مخدر و کارگران جنسی را با همین اتهامات به اعدام محکوم کرد، در میان اعدامشدگان آن روزها، فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش و سرلشکر نادر جهانبانی فرمانده نیروی هوایی ارتش، از جمله کسانی بودند که در دادگاههای انقلاب مفسد فیالارض شناخته و اعدام شدند. جمهوری اسلامی متهم است که با صدور احکام سنگینی چون محاربه و فساد بر روی زمین به دنبال ایجاد جو رعب و وحشت است تا بتواند از ادامهدار شدن اعتراضها جلوگیری کند. نوید افکاری از بازداشتشدگان اعتراضات تابستان ۹۷ شیراز از جمله کسانی بود که با حکم محاربه اعدام شد. او به اتهام محاربه و قتل یک مامور امنیتی و فهرستی از اتهامات دیگر، به دو بار اعدام محکوم شد؛ اعدامی که با وجود تمامی اعتراضات داخلی و جهانی، به گفته وکلایش عجولانه و شبانه اجرا شد. پیش از مرگ نوید افکاری، فایل صوتی از او منتشر شد که در آن میگوید: هر چه هم لایحه نوشتم که اقرارم زیر شکنجه بوده و یک دلیل و مدرک توی این پروندهٔ لعنتی نیست که بگوید ما گناهکاریم، اما نخواستند صدایمان را بشنوند. فهمیدم دنبال گردن برای طنابشان میگردند… پگاه بنیهاشمی، حقوقدان در گفتوگو با بیبیسی میگوید: نه تنها حقوقدانها و وکلا بلکه افرادی که متشرع و فقیه هم هستند، آوردن احکام محاربه با خدا و فساد در روی زمین را در قانون مجازات اسلامی صحیح نمیدانند. به گفته خانم بنیهاشمی، بر اساس قوانین ایران، محاربه، کشیدن سلاح به صورت گسترده بر روی تعداد زیادی از مردم عنوان شده و در مسأله افساد فیالارض یعنی کسی بخواهد به صورت گسترده به تمامیت جسمانی افراد حمله کند. او میگوید: مصداق محاربه و فساد فیالارض میتواند حملات تروریستی باشد، یعنی عده زیادی از مردم را با سلاح هدف قرار دهند که به کشتن و ایجاد رعب و وحشت منجر شود. حکم محاربه و فساد بر روی زمین در حالی برای متهمان از سرقت مسلحانه و قاچاق مواد مخدر تا جرایم سیاسی صادر میشود که به گفته کارشناسان انگیزه جرایم سیاسی بسیار با محاربه متفاوت است. به گفته مهرنوش نجفی راغب، وکیل دادگستری، یک تفاوت مهم محاربه با جرایم سیاسی، طبق تعریف جرم سیاسی و مصادیق آن در قانون جرایم سیاسی مصوب ۱۳۹۵، انگیزه جرم است.
آرمیتا گراوند، قربانی دیگر مانند مهسا امینی
سپهر رضایی شایان
این جمله را آرمیتا گراوند در یکی از استوریهای اینستاگرامش با عکسی از پنجرهای که هوای گرگومیش دم صبح را نشان میدهد، منتشر کرده است. حتی تاریکترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید… پنجرهای که احتمالا پنجره اتاقش است و هر روز از آنجا به بیرون نگاه میکند و روزش آغاز میشود. آرمیتا گراوند، متولد ۱۳ فروردین ۱۳۸۵ و ۱۷ سال و ۶ ماه داشت. او روز یکشنبه ۹ مهر در حالی که بدون داشتن مقنعه به همراه دو نفر دیگر از دوستانش در مترو میدان شهدای تهران مانند هر روز به مدرسه میرفت، بیهوش و به کما رفت. حکومت سعی داشت بیهوش شدن آرمیتا را نتیجه افت فشار خون اعلام کند، اما این روایت به دلیل محدود کردن خانواده او برای عدم اطلاعرسانی و جلوگیری از ورود روزنامهنگاران مستقل برای پیگیری این موضوع، افکار عمومی را قانع نکرد. از سوی دیگر، تصاویر تقطیع شده دوربینهای مداربسته مترو که توسط رسانههای حکومت به صورت قطره چکانی منتشر شد، همه حقیقت را نمیگویند. به ویژه که گفته شد واگن قطار دوربین مداربسته نداشته و به ادعای مقامهای جمهوری اسلامی از لحظه اصلی که بیهوش شدن آرمیتا است، تصویری ثبت نشده است. ادعایی که تردیدهای زیادی نسبت به آن وجود دارد. برخی روایتها حکایت از این داشت که آرمیتا گراوند در آن روز با حجاببانها در مترو درگیری پیدا کرد و آنها او هل دادند که در نتیجه آن سر آرمیتا به یک میله آهنی برخورد کرده و بیهوش میشود، آرمیتا تنها یک خواهر بزرگتر داشت و خانوادهاش اصالتا اهل روستای سرطرهان از توابع کوهدشت در استان لرستان هستند که به گفته یکی از نزدیکانش از ابتدای دهه ۸۰ خورشیدی ابتدا به کرمانشاه و سپس به تهران مهاجرت کردند. در مدتی که آرمیتا گراوند درکما به سر میبرد، اخبار ضد و نقیض فراوانی درباره او منتشر شد. از قطعی شدن مرگ مغزی توسط خبرگزاری برنا وابسته به وزرات ورزش تا وخیم شدن و ناپایداری وضعیت جسمانی. اطلاعات ما از آرمیتا گراوند بسیار محدود است، دختری که پر از شور زندگی، عاشق گربه و تاریکی و نقاشی و بیتیاس و انیمه و طراحی لباس و تکواندو بود. دختری که مانند دیگر همنسلانش در چهارچوبهای موجود فعلی جامعه ایران نمیگنجید. آرمیتا گراوند ورزشکار حرفهای تکواندو بود و از سال ۱۳۹۲ بهصورت حرفه این ورزش را آغاز کرد و به گواه یکی از دوستان همباشگاهیاش تا قبل از حادثه مترو، مرتب به باشگاه میرفت. آرمیتا با اینکه تنها ۱۷ سال داشت، اما توانست دان ۳ این ورزش رزمی کرهای را بگیرد که نشان میدهد درخشش خوبی در این ورزش داشته بود. او عضو تیم تکواندوی آناهید رزم در تهران و بر اساس اطلاعاتی که درباره او وجود دارد، دارای کمربند پوم یک بود. پوم یک در تکواندو، کمربندی نیمه سیاه نیمه قرمز است که معادل کمربند سیاه است برای افرادی که سن آنها کمتر از ۱۵ است. بدان معناست که فرد تکواندوکار تمام دانش لازم را برای دریافت کمربند سیاه دارد و تنها از نظر سنی شرایط لازم برای بستن کمربند سیاه را ندارد. تکواندو ورزشی کرهای است و آرمیتا به فرهنگ، زبان و موسیقی کرهای علاقهای زیادی داشت، تا جایی که برخی متنها را به زبان کرهای مینوشت که نشان میدهد تا حد خوبی با این زبان آشنایی داشت. آرمیتا عاشق گروه موسیقی کرهای بیتیاس BTSبود. او چهره پارک جیمین، یکی از اعضای اصلی بیتیاس را نقاشی کرده و با شیوه ابراز دوست داشتن کرهایها که با انگشت اشاره و شست یک قلب کوچک را به همدیگر نشان میدهد، نقاشی پارک جیمین را استوری کرده بود. ظاهرا آرمیتا شیفته مدل لباس پوشیدن و موهای پارک جیمین و جونگکوک از اعضای بیتیاس بود. او مدل موهایش را شبیه آنها کوتاه میکرد و حتی شبیه آنها لباس میپوشید. آرمیتا در زیر یکی از پستهایش به انگلیسی نوشته بود: انتخابهای من را قضاوت نکنید بدون اینکه دلیل آنها را بدانید… آرمیتای ۱۷ ساله در روز ۹ مهر انتخاب کرد بدون مقنعه از مسیر همیشگی به مدرسه برود، اما آن روز مانند همیشه نتوانست به مدرسه برسد و بر اثر زمین خوردنی که هنوز علتش مشخص نیست، بیهوش و به کمایی رفت که دیگر بیدار نشد. آرمیتا گراوند در هنرستان دخترانه عروه الوثقی درس میخواند و هر روز با مترو از ایستگاه شهدا به مدرسه میرفت. داستان آرمیتا گراوند برای همه یادآور مهسا ژینا امینی است، کسی که به دلیل نوع انتخاب و پوشش اختیاری در بازداشت گشت ارشاد کشته شد. بعدها عکسی از آرمیتا گراوند در حالی که کادر پزشکی در مترو شهدا مشغول انجام عملیات احیاCPR بودند، منتشر شد. در این عکس آرمیتا کفشهای کتانی سیاه و سفید با آرم نایکی به پا داشت، کفشهایی که او آنها را دوست داشت و در یکی از استوریهایش وقتی از کتانیهایش عکس گرفت بود، نوشت: زمان مناسب من…
موکلان بیپناه
سپیده عشقی
در ایران نه تنها متهمان سیاسی-امنیتی از حق آزادانه انتخاب وکیل و در نتیجه حق دفاع محروم هستند، بلکه وکلا نیز به سبب برعهده گرفتن پروندههای متهمان سیاسی-امنیتی با خطراتی چون بازداشت، زندان و لغو پروانه وکالت مواجهند. حقکشی، شیوه مرسوم جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که در پروندههای سیاسی و امنیتی وکیل و موکل را بهطور همزمان مرعوب و سرکوب میکند و حق دفاع را بیدریغ از هر دوی آنها تضییع و پایمال میکند. اصل ۳۵ قانون اساسی برای همه افراد حق داشتن وکیل انتخابی را به رسمیت شناخته است که حدود یک دهه پیش با تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری، نفس این اصل به محاق رفت و از آن زمان، به شیوهای سازمانیافتهتر بلای جان یک دادرسی عادلانه شد. این موضوع بهخصوص در بیش از یک سال گذشته که بسیاری از شهروندان معترض حداقل یکبار پایشان به دادگاههای انقلاب باز شد و با پروندههای امنیتی مواجه شدند، بیشازپیش خودنمایی میکند. طبق این تبصره که سال ۱۳۹۲ به این مادهقانونی اضافه شد، متهمان جرائم امنیتی در مرحله دادسرا حق انتخاب وکیل تعیینی ندارند و باید از میان لیست وکلای مورد وثوق قوه قضاییه، وکیلی را برگزینند. این موضوع موجب شده بسیاری قید این حقِ ناحقشده را بزنند و بدون وکیل به دادسرا بروند. این در حالی است که مرحله تحقیقات مقدماتی مهمترین مرحله در پروندههای امنیتی است، زیرا اساس پرونده در این مرحله شکل میگیرد. البته به گفته بسیاری از وکلای حقوق بشری این محدودیت در جریان رسیدگی به پروندههای معترضان جنبش زن، زندگی، آزادی به مرحله رسیدگی در دادگاههای انقلاب نیز سرایت کرده و بیشتر شعب در این مرحله هم به این تبصره استناد میکنند. یک وکیل دادگستری که پرونده برخی متهمان سیاسی را در سالهای اخیر به عهده داشته و نخواست نامش فاش شود، در این رابطه میگوید: ما شاهد این موضوع هستیم که در پروندههای امنیتی بهخصوص در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی و در البرز به ریاست قاضی آصفالحسینی و برخی شعب دادگاه انقلاب اصفهان هیچ وکیل تعیینی در مرحله رسیدگی امکان ورود و دفاع از موکل خود را ندارد، مگر وکلایی که بر اساس تبصره ماده ۴۸ آیین دادرسی کیفری از فیلتر نهادهای امنیتی و قضایی عبور کرده و مورد وثوق آنها باشد. به گفته این وکیل دادگستری اشکال روند مورد اشاره اینجاست که اکثر وکلای تأییدشده از سوی نهادهای امنیتی و قضایی در گذشته قاضی دادسرا یا دادگاه انقلاب بودهاند. این وکیل دادگستری اضافه میکند که این وکلا در برخی موارد حقالوکالههای سنگینی را از خانواده بازداشتشدهها مطالبه کرده و در نهایت نیز در این پروندهها عملکرد منفی دارند: یادمان نرفته است وکیل تسخیری مجیدرضا رهنورد معترض اعدامشده چطور در آن دادگاه نمایشی بهجای دفاع از موکل خود اعلام کرد مستندات کافی است.
روزگار سخت و کار سختتر؛ مادرانههایم در خیابانهای تهران جا ماند
نوید احمدی
تهران را هرطور ببینی زیباست از شبهای پرنور و درخشانش تا چشمک قله دماوند بر فراز شهر و نورافشانی برجهای آزادی و میلاد و جنبوجوش پل طبیعت تا بستنیخوران شبهای فرحزاد؛ اما گاه چهرههایی را در شهر میبینی که غمبار است؛ درست مانند بساط یک دستفروش در کنج خیابان ولیعصر یا راننده خانمی که مهر مادرانهاش را در پشت رل حبس میکند به امید لقمه نانی. این مقاله داستان واقعی از زندگی زنانی است که در این خیابانهای پرهیایو برای به دست آوردن همان لقمه نان از حس مادرانه خود گذشتهاند. ساعت ۱۵ عصر چهارمین روز از تابستان گرم ۱۴۰۲؛ آنگاه که گرما در اوج است و همه در میان هیاهوی روزمره، برای زندگی خود تلاش میکند، منتظر تاکسی بودم که خانمی نسبتاً میانسال پشت فرمان یک تاکسی جلو پایم ترمز کرد. مسیری را که میخواستم به او گفتم که پس از تکان دادن سرش سوار تاکسی شدم، به یکباره برای گرفتن گزارش از زنان راننده تاکسی جرقهای در ذهنم روشن شد، پرسیدم تو این هوای گرم تابستانی با این آفتاب سوزان رانندگی کردن با تاکسی بدون کولر، سخت نیست؟ همین یک یا دو جمله در مسیر کوتاهی که مسافرش بودم دردهای وجودش را که مانند زخمی کهنه سرباز میزند، برایم بازگو کرد، سختی روزگار و زندگی پر از مشقت من را به عنوان یک زن وادار به کار سخت مردانه کرده است، کاری که هزاران سختی با خود دارد و دلخوشی من چند کلمهای صحبت با مسافران خانم است. میگوید زمانی که همسن شما شاید هم کوچکتر بودم نمیتوانستم مدت زیادی را در تاکسی یا ماشین شخصی دوام بیاورم. همیشه در مسیرهای کوتاه برای خرید یا هر برنامهای که داشتم پیاده میشدم چون از سوار شدن بر خودرو متنفر بودم. پیادهروی و قدم زدن با دوستان یا خانواده را به هر چیزی ترجیح میدادم اما این روزها وضعیت کمی متفاوتتر است. سختیهای زندگی بانوان راننده با مشقت رانندگی به عنوان یک شغل مردانه عجین شده است. این روزها برخی کارهایی که جنس مردانه دارد برای بانوانی که مسیر سخت زندگی را سپری میکنند کاری آسانتر از فعالیتهای حوزه زنان است و امروز رانندگان زن زیادی در این عرصه بخاطر شرایط نامناسب اقتصادی فعالیت دارند. مشکلاتی که من دارم شاید بسیاری از مردم هم داشته باشند اما از نوع خود قابل قیاس با دیگران نیست، زندگی با دو فرزند بدون همسر شرایط را برای من و فرزندانم بسیار سخت کرده است. شرایط سخت زندگیام که نمیخواهم دوباره حتی برای خودم آن را بازگو کنم من را به این وضعیت رسانده است، از سال ۱۳۸۵ تاکنون راننده تاکسی هستم. زندگی سختی دارم و همیشه مجبورم با ساعتها تاکسی رانندگی کنم تا بتواند کفاف زندگی من و فرزندانم را بدهد. روزگار سختی در پیش داریم و همه خوب این را میدانیم. از ساعت هشت صبح تا ۱۲ ظهر هنگام ناهار در خیابان هستم یک تا دو ساعت برای استراحت به منزل میروم و دوباره ساعت ۲ بعدازظهر به بعد خانه را برای مسافرکشی ترک میکنم و حدود ساعت ۱۰ شب راهی خانه میشوم، البته خانه که نه، خوابگاه واژه بهتری است، چون به محض رسیدن میخوابم و باید فردا صبح از خانه بیرون بزنم. در این شرایط سخت و گرمای هوا به دلیل برخی مشکلات مجبور به گرفتن رژیم غذایی هستم، چون هوا خیلی گرم است برخی از موادغذایی را حذف کردهام و همین موضوعات باعث شده که مشکلات گوارشی هم چاشنی مسایل زندگی شود چون تا آب میخورم حالت تهوع میگیرم اما بخاطر گرمای شدید هوا به ویژه در هنگام ظهر و بعدازظهر مجبور به نوشیدن آب برای جلوگیری از گرمازدگی هستم. میگوید: مشکلاتی که من دارم شاید بسیاری از مردم هم داشته باشند اما در نوع خود قابل قیاس با دیگران نیست، زندگی با ۲ فرزند، بدون همسر شرایط را برای من بسیار سخت کرده است اما با رانندگی تاکسی در هر روز هفته حتی جمعهها باعث شده که تا حدودی دخل و خرج من با هم همخوانی داشته باشد؛ از طرفی دیگر فرزندانم از نعمت همراهی، تفریحات سالم و زندگی در جامعه محروم شدهاند. باز هم به سراغ زنان دیگری در این عرصه کار پرمشقت رفتم. یک بانوی راننده تاکسی دیگر که بخاطر دخترش و پس از جدایی از همسرش به دلیل مشکلات خانوادگی به شغل رانندگی آن هم با تاکسی روی آورده است، میگوید: از صبح ساعت ۶ صبح تا ۶ عصر حدود ۱۲ ساعت بیرون از خانه کار میکنم؛ ساعت هفت عصر دخترم چندکلاس نقاشی و زبان انگلیسی ثبتنام کرده که به خاطر نزدیکی با منزل خودش پیاده میرود و من همان ساعت ۶ تا ۷ عصر او را میبینم. رانندگان تاکسی که تنها منبع درآمد انها از مسافرکشی است حتی یک روز بیکاری باعث عقب افتادن قسط وام و اجاره خانه آنها خواهد شد. من هم مستاجرم و هم چندین مورد وام بانکی دارم که باید سر ماه اقساط آن پرداخت شود. شب هم که به خانه برمیگردد من خستهام و خواب و دخترم هم پس از خوردم شام برای استراحت به اتاقش میرود، این زندگی من و دخترم است و فقط روزهای جمعه کار نمیکنم تا شاید از این طریق طعم زندگی با فرزندم را بچشم. زندگی در چنین شرایطی بسیار طاقتفرسا و سنگین است اما چه باید کرد. سختی کار زنان راننده تاکسی به بسیاری از مشکلات دیگر گره خورده است اینکه شبها امنیت زیادی برای مسافرکشی وجود ندارد، در طول روز هم با هر مشکلی برای خودرو، مشکلات بیشتری را باید تحمل کنیم به عنوان نمونه یک روز پس از پنجرشدن لاستیک خودرو امکان تعویض آن را نداشتم و حدود ۲ ساعت در گرمای هوا ماندم تا بالاخره یک مرد به کمک من آمد و پس از نیم ساعت این مشکل من حل شد. میگوید: یکبار هم دنده ماشین جا نمیرفت و به سختی توانستم خودرو را به یک تعمیرکار نشان دهم و همان مشکل، من را ۲ روز کامل بیکار کرد. رانندگان تاکسی که تنها منبع درآمدشان از مسافرکشی است، حتی یک روز بیکاری باعث عقب افتادن قسط وام و اجاره خانه آنها خواهد شد. من مستاجرم و چندین مورد وام بانکی هم دارم که باید اقساط را سر ماه پرداخت کنم اما هر بار خرابی و تعمیر خودرو باعث اختلال در شرایط اقتصادی زندگی ام می شود. مشکلات رانندگان تاکسی به ویژه بانوان اعم از شرایط اقتصادی نامناسب، افزایش نرخ کالاها، اجاره خانه، شهریه مدارس و دیگر موضوعات همواره وجود دارد و به همین دلایل، هر روز به این فکر می کنم که در زمان هرکدام از این مشکلات ساعت بیشتری بیرون از خانه مسافرکشی کنم تا بتوانم از پس این مشکلات برآیم. ساعت ۹ شب درخواست خود برای اسنپ را که تأیید کرد نام یک بانو را برای من ثبت کرده بود، گفتم یعنی این موقع شب یک خانم باید مسافرکشی کند چه شرایط سختی شده که این بانو در چنین وضعیتی مجبور به کار در اسنپ در نیمههای شب است. به یکباره خودرو رسید. مشکلات و استهلاک خودرو باعث شده بخشی از درآمد روزانه من از ساعت ۶ صبح تا ۱۰ شب صرف مشکلات ماشین میشود و بخاطر شرایط زندگی روزانه بیش از ۱۲ ساعت بیرون از منزل کار میکنم اما همچنان مخارج زندگی را نمیتوانم تأمین کنم. چون خانم بود سر صحبت را باز کردم و گفتم این صداهای زیاد با کار مسافرکشی شما را خسته نمیکند چون واقعا برای هرکاری باید ذهن آرام داشت تا با تمرکز به آن فعالیت به خوبی ادامه داد؟ اما پاسخ این خانم شنیدنی بود کاش همین هم برام بمونه که بتونم مخارج زندگیام رو تامین کنم. خودروی ریوی من متولد سال ۱۳۸۲ است یعنی حدود ۲۰ سال است که کار میکند. البته من حدود ۱۰ سالی هست که آن را خریدم اما از روزی که این ماشین رو سند زدم شاید باورتان نشود که هر روز یک مشکلی دارد و مجبورم آن را تعمیر کنم اما در شرایط امروزی امکان خرید ماشین جدید با همه اقساط و اجاره خانه را ندارم و باید با همین بسازم. من خودم اکنون یک تعمیرکار خودرو هستم برخی مواقع با هر مشکلی که برای ماشینم پیش میآید کاپوت ماشین رو بالا میزنم و چند ساعتی با پیچگوشتی و اچار هبجان ماشین میافتم تابالاخره متوجه مشکل میشوم و آنقدر این کار را انجام دادهام که الان دیگر خودم برخی از مشکلات ماشین رو رفع میکنم. بیش از چهار هزار زن در عرصه تاکسیرانی تهران مشغول هستند و اگر بخواهیم پای صحبت هر یک از این زنان نشست متوجه میشویم که چطور این قشر از جامعه چه سختیهایی را متحمل میشوند و دولتمردان ایران هیچ تلاشی برای بهبود زندگی این قشر جامعه نکرده و نخواهند کرد.
۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
پریسا نیکونام نظامی
امروز همه مشکلات جامعه ایران، در گرو تغییر حاکمیت و تغییرات اساسی شرایط است. کلیه فعالیتهای مدنی از جمله فعالیتهای زنان نیز در همین راستا است که ثمربخش بوده و به نتیجه خواهد رسید. روز ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ به عنوان روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شده است. در این روز خواهران میرابل، توسط تروخیلو، دیکتاتور دومینیکن، کشته شدند. این روز از سال ۱۹۹۱ توسط سازمان ملل به یاد این سه خواهر، به عنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شد. سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی تلاش میکنند در این روز به آموزش و اطلاعرسانی پیرامون خشونت علیه زنان و روشهای مبارزه با آن بپردازند. بنا به تعریف سازمان ملل، هر رفتاری که منجر به آسیب بدنی، جنسی یا روانی به زنان شود، در زمره خشونت علیه زنان تلقی میشود. برابر بر تعاریف سازمان ملل، زنان حق برخورداری و حفظ همه حقوق بشر و آزادیهای اساسی خود را در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدنی دارند. حاکمیت دیکتاتوری در ایران، از روز نخست به حکومت رسیدن، تمام ابزار و امکانات خود را برای خارج ساختن زنان از پهنه کار و تلاش اجتماعی و همچنین مدیریت و رهبری جامعه بکار گرفت. آنها تلاش کردند تا دیدگاههای عقبمانده خود را بر جامعه ایران و زنان کشور مسلط کنند. خشونت علیه زنان با پشتوانه دیدگاههای بنیادگرایانه، در قانون نیز به تأیید رسید و علاوه بر آن نیز روش های سرکوب زنان بدون قانون نیز به اشکال مختلف به اجرا در می آید. بنا به آمار رسمی و تأیید شده در رسانههای رسمی در بازه زمانی خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۲، دستکم ۱۶۵ زن توسط همسر و یا اقوام درجه یک خود به قتل رسیدهاند. بنابه این آمار هر ۴ روز یک زن به قتل رسیده است. این آمار مربوط به قتلهایی است که رسانهای شده اما باید توجه داشت که آمار واقعی بسیار بیشتر از این است. قوانین زنستیزانه تصویب شده در دیکتاتوری ولایت فقیه، به خشونت علیه زنان، دامن زده و آن را قانونی میکند. تحقیر و توهین زنان در برنامههای رسمی رادیو و تلویزیون دولتی، گسترش گشتهای سرکوبگرانه موسوم به عفاف و حجاب و… زمینه را برای خشونت علیه زنان فراهم میکند. طبق قوانین زنستیزانه حکومتی زنان از حق طلاق، اجازه سفر و… محرومند. سران حکومت با تبلیغ چند همسری و دادن اجازه تعدد زوجات به مردان عملا به تحقیر و خشونت زنان مْهر تأیید گذاشته و آنرا قانونی کرده اند. موضوع خشونت علیه زنان نیز در جامعه ما امری جداییپذیر از سایر مشکلات و معضلات جانکاه مردم نیست. تحت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی، نمیتوان خشونت علیه زنان را به عنوان یک پدیده مستقل از سایر مسائل و مشکلات جامعه بررسی نمود و بیتردید نمیتوان در چنین حاکمیتی، برای آن راه حلی مستقل پیدا کرد. تا زمانی که حاکمیت با تمام ابزاری که در اختیار دارد، به ترویج خشونت و تحقیر علیه زنان و دختران میپردازد، صحبت از تغییر این رویه غیر ممکن است. امروز همه مشکلات جامعه، در گرو تغییر حاکمیت و تغییرات اساسی شرایط است. همه فعالیتهای مدنی از جمله فعالیتهای زنان نیز در همین راستا است که میتواند ثمربخش بوده و به نتیجه برسد. بنا به دلایل بالا، زنان ایرانی در قیام سراسری ۱۴۰۱ و قیامهای سراسری در سالهای ۹۸ و ۹۶ از جلوداران اعتراض بودند. در این میان باید به نقش و حضور مادران شهیدان قیام اشاره نمود که با شجاعت بیمانندی برای دادخواهی خون فرزندان خویش صدایشان را بلند کردهاند. همچنین اشاره میکنیم به حضور زنان بلوچ در اعتراضات جمعههای اعتراضی هر هفته در زاهدان که پس از نماز جمعه به خیابان آمده و علیه ستم صدای خود را بلند کردند. سران خونریز حاکم توسط ایادی خود در خیابانها خون زنان و دختران ایرانی را بر زمین ریختند. جرم آنها تنها اعاده حقوق حقه خود و آزادیخواهی بود. زنان و دخترانی چون: مهسا امینی، نیکا شاکرمی، نگین صالحی، بهناز افشاری تا پریسا بهمنی و نسرین قادری و… به یاد داشته باشیم که نام و مشخصات زنان و دخترانی که در مبارزه با این حکومت زنستیز جانباختهاند، شامل دهها هزار نام است. در گرامیداشت روز جهانی منع خشونت علیه زنان، یاد آنان را گرامی میداریم. دختران و زنانی که در ۴ دهه گذشته، جان خویش را نثار آزادی ایران کردند. زنانی که اگر برغم سنگینترین فشارها و تحقیر و توهینها، چه در کف خیابانها و چه در محیط کار و دانشگاه و محیطهای تحصیلی و چه در زندانها، بر نقش بیجایگزین خود در مبارزه برای آزادی ایستادگی کرده و هزینه سنگین آن را پرداختهاند.