شرح ماده ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح میدارد:

هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه‌ی اجتماعی و بین المللی باشد که حقوق و آزادی‌های ذکرشده در این اعلامیه را، به تمامی تأمین و عملی سازد.

شرح این اعلامیه بطور خلاصه بیانگر این مطلب مهم است که داشتن دنیایی آزاد و عادلانه حق همه است .

ابتدا لازم است تا مروری بر آزادی های ذکر شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر داشته باشیم :

‌به ‌استناد ماده ۲ اعلامیه جهانی ، همه انسان‌ها ازهر‌نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده دیگری بی‌هیچ تمایزی سزاوار تمامی حقوق و آزادی‌های مطرح در «اعلامیه» هستند. مواد ۳ تا ۱۱ اعلامیه در خصوص احترام به حقوق و آزادی‌های شخصی انسان است. در ماده ۳ اعلامیه، حق حیات، آزادی وامنیت روحی و روانی را حق مسلم همه انسان‌ها دانسته است.

منع بردگی، ممنوعیت شکنجه و آزار، کرامت انسانی و شناخت شخصیت حقوقی انسان، حق مراجعه به دادگاه در قبال خودسری‌ها و قانون شکنی‌ها، دادرسی عادلانه، برابری در مقابل قانون، اصل برائت و مصونیت‌های شخصی و منع توقیف، حبس، تبعید و شکنجه… حقوقی هستند که در این مواد با تأکید فراوان به آنها پرداخته شده است. به‌استناد ماده ۷ این اعلامیه همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آنند تا بدون هیچ تبعیضی به طور برابر در پناه قانون باشند. مواد ۱۲ تا ۱۷ اعلامیه، حقوق بنیادین فرد در رابطه با خانواده، سرزمین، اشیا و جهان خارج را تبیین کرده است. در این قسمت اعلامیه به مسائلی همچون تساوی حق ازدواج برای زن و مرد، حق داشتن اقامتگاه، مهاجرت، آزادی رفت و آمد، حق مالکیت و حق تابعیت پرداخته شده است.

به استناد ماده ۱۶ اعلامیه، مردان و زنان بدون هیچ گونه محدودیتی حق دارند که با آزادی و رضایت کامل با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده‌ای تشکیل دهند. همچنین حمایت ونگهداری ازخانواده به عنوان عنصر طبیعی و بنیادی جامعه، برعهده جامعه و «حکومت» است. در مواد ۱۸ تا ۲۱ اعلامیه به داشتن حق و آزادی اندیشه، عقیده، مذهب، آزادی بیان، تشکیل اجتماعات، مشارکت در اداره عمومی کشور و اشتغال به مشاغل دولتی پرداخته شده است. به استناد ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه، هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، دین، آزادی عقیده و بیان است؛همچنین این حقوق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر دین و مذهب، آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون نگرانی از مداخله و مزاحمت و… نیز است . در ماده ۲۰ اعلامیه هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمن‌های مسالمت‌آمیز شناخته شده و در ماده ۲۱ حق انسان‌ها برای شرکت در مدیریت دولت کشور خود، به‌طور مستقیم یا به‌ واسطه انتخاب آزادانه نماینده به رسمیت شناخته شده است.

مواد ۲۲ تا ۲۷ اعلامیه که مربوط به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است به حقوقی همچون حق کار، آزادی سندیکایی، حق برخورداری از تأمین اجتماعی، حق تفریح، تعلیم و تربیت، حق شرکت در زندگی فرهنگی و پیشرفت علمی و حق حمایت از ابداعات علمی و ادبی اختصاص داده شده است. با استناد ماده ۲۵ اعلامیه، هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی است و همچنین حق دارد در زمان‌های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره‌مند شود. همچنین در این مواد ضرورت احترام انسان‌ها به حقوق و آزادی‌های دیگران مورد تأکید قرار گرفته و انجام رفتارهای خلاف نظم عمومی و مصلحت جامعه وهمچنین معارض بااهداف واصول سازمان ملل به بهانه آزادی ممنوع و ناشایست اعلام شده است.

موضوعات بااهمیتی چون حق حیات، حق آزادی، حق امنیت، منع شکنجه، منع بردگی و استبداد، حق برخورداری از بهداشت، آموزش و پرورش، خدمات اجتماعی، منع بازداشت غیرقانونی، آزادی انتخاب شغل و اقامتگاه، حق مالکیت معنوی، ممنوعیت بردگی، شناسایی حق مالکیت ادبی و … موضوعاتی هستند که از منظر حقوق ذاتی و کرامت انسانی در اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توجه خاص قرار گرفته اند .

دست یابی به عدالت اجتماعی  

کوتاه ترین و باصرفه ترین راه برای دست یابی به عدالت اجتماعی، وجود انسان های عادل و با تقوایی است که نهاد آنان مزین به ملکه عدالت شده است و راه پر پیچ و خم نیل به عدالت جمعی را به دور از دغدغه شیوه های سازمانی و نهادمند پیچیده امروزی طی می نمایند. در این مفهوم، انسان های عادل همانند مهره های شطرنج تلقی می شوند که بدون نیاز به بازیگری در صحنه، خود جابه جا می شوند و بازی را به پیش می برند. انسان عادل به ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های عدالت آشناست و همه آنها را در اعمال، گفتار و رفتار خویش رعایت می کند، در پی احقاق حقوق خویش است، به خوبی با حقوق خود و سایرین آشناست، به قوانین عمل می کند و سعی در ایجاد توازن و برابری در جامعه دارد تا جامعه ای فارغ از تبعیض و امتیازات ناعادلانه ایجاد گردد.

امنیت

فراهم شدن شرایط و زمینه های برابر برای ارتقای همه افراد جامعه و برخورداری یکسان آنها از فرصت های اجتماعی، از عوامل مهم تأمین برابری در جامعه است و یکی از راه های اساسی برای فراهم کردن چنین زمینه ای، تأمین امنیت در جامعه می باشد. با ایجاد امنیت پایدار و گسترده، همگان به یکسان از فرصت های مناسب و مساعد برخوردار می شوند تا به انجام بهتر امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بپردازند.

از گذشته های دور تا امروز امنیت از مقوله های مهم و رایج زندگی بشر بوده است و گذر زمان نه تنها از اهمیت آن نکاسته، بلکه روز به روز بر اهمیت آن افزوده شده و ابعاد و دامنه وسیع تری یافته است. بنابراین، انجام هیچ کاری بدون وجود امنیت متصور نیست و در فقدان امنیت نه عدالت تحقق می یابد و نه آزادی .

عدالت فرهنگی

فرهنگ عبارت است از: ارزش هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند و کالاهای مادی که تولید می نمایند.

فرهنگ، محتوای باطنی و چارچوب ذهنی افراد یک جامعه را تشکیل می دهد. شخصیت افراد متأثر از فرهنگ خاص جامعه ای است که در آن زندگی می کنند و تظاهرات خارجی افراد که به صورت آداب و سنن و هنجارهای اجتماعی آنان نمود می یابد، برگرفته از مایه ها و باورهای درونی آنان است. لذا، فرهنگ دارای دو سطح ذهنی و مادی می باشد و سطح ذهنی آن به صورت زیر بنا عمل نموده و با تغییر خود، در سطح مادی تغییر و تحول ایجاد می کند. بنابراین، فرهنگ مشخص کننده شیوه نگرش ما به مسایل است؛ برای مثال، دیدگاه و عملکرد ما نسبت به اقتصاد، فرهنگ اقتصادی ما را می سازد و نسبت به حکومت و سیاست و سیاست مداران، فرهنگ سیاسی ما را شکل می دهد، تا آن جا که حتی از فرهنگ گفت و گو، فرهنگ کتاب خوانی، فرهنگ ورزش و … نیز صحبت می شود.

عدالت فرهنگی به دنبال یافتن راه هایی است که در شکل گیری ذهنیت ها و تغییر آنها و در نتیجه، در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد. اما در این که چه عواملی بر ذهن و عمل افراد تأثیر می گذارد، آنچه در وهله اول به ذهن می رسد این است که علم و معرفت و کسب آگاهی های تازه، ذهنیت فرد را شکل می دهد و تفاوت آگاهی ها، باعث تمایز انسان ها از یکدیگر می شود. بنابراین، یکی از زمینه های تحقق عدالت فرهنگی، برابری افراد در بهره مندی از علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقه آنها می باشد.

اساس استبداد، استعمار، ظلم و بی عدالتی بر جهل بنا شده است. جاهلان از حقوق خویش بی اطلاع اند نه از حقی که بر گردن خود دارند، آگاه اند و نه از حقی که بر گردن دیگران دارند، لذا اصلی ترین عامل شکل گیری انواع بی عدالتی ها، از جمله حکومت های مستبد می باشند و این حکومت ها نیز عملاً تا زمانی تداوم می یابند که جهل مردم تداوم داشته باشد. بنابراین، مبارزه با جهل و ناآگاهی گامی در راه تحقق عدالت به شمار می رود. آگاهی، به دو طریق رسمی و غیر رسمی انجام می پذیرد و اصلی ترین راه غیر رسمی آن، خانواده است:

فرد در خانه با فرهنگ جامعه آشنا می شود، از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت می شود که آیا پدر و مادر و سایر اعضای خانواده او از میزان های خاصی پیروی می کنند یا رفتار آنها تابع هیچ قاعده و اصلی نیست؟ آیا این میزان ها موافق یکدیگر هستند، یا متضاد می باشند؟ آیا پدر و مادر او همیشه در مقابل دیگران گذشت و اغماض روا می دارند یا در یک مورد گذشت می کنند و در مورد دیگر سختگیر هستند؟

بنابراین، اعتدال روحی و روانی فرد در خانواده نقش می گیرد. داشتن شخصیتی ثابت، متعادل و میانه رو نه جزمی و دگم در نتیجه زندگی در خانواده ای با چنین ویژگی هایی تحقق می یابد. برخورداری از روحیه و منش متعادل، زمانی میسر است که با محیط پیرامون همواره تبادل فکر و اطلاعات برقرار کنیم و از تحولات جدید مطلع باشیم، در غیر این صورت اعتدال روانی جای خود را به رکود و تحجر خواهد داد.

یکی دیگر از ابزارهای مهم انتقال اطلاعات به افراد، مدرسه است. مدرسه نهادی رسمی است که بیشتر اطلاعات فرد از محیط پیرامون را به او می رساند و او را برای نقش های مختلف موجود در جامعه آماده کرده، با هنجارها و قواعد اجتماعی آشنا می سازد. فرد شیوه صحیح زندگی اجتماعی را می آموزد و از حقوق خود و سایرین اطلاع می یابد، هم چنین آمادگی شرکت فعالانه در زندگی سیاسی و پذیرش مسئولیت در جامعه را می یابد.

شیوه دیگر انتقال اطلاعات به افراد وسایل ارتباط جمعی است که امروزه نقش و جایگاه قابل توجهی یافته است. مطبوعات و رسانه های جمعی می توانند در آنِ واحد جمعیت بی شماری را پوشش دهند، لذا هم به لحاظ زمانی و هم مکانی از سایر شیوه ها در انتقال اطلاعات سریع تر و وسیع تر عمل می کنند، به همین جهت مطبوعات و رسانه ها جایگاه بالایی را در فرایند جامعه پذیری افراد به خود اختصاص داده اند:

جامعه پذیری به طور کلی به معنای روندی است که بدان وسیله اعضای یک جامعه ارزش های گوناگون فیزیکی، فرهنگی، تکنولوژیک و زیبایی شناختی جامعه را طی دوره طولانی و اغلب در سراسر زندگی، به تدریج درونی و از آنِ خود می کنند. به طور مشخص تر، جامعه پذیری سیاسی را می توان ترکیبی از مکانیسم ها، روندها و نهادهای گوناگونی دانست که به وسیله آنها، اعضای جامعه به تدریج از روابط قدرت طبقه حاکم در جامعه شان آگاهی و شناخت می یابند و الگوها را می پذیرند.

به طور کلی، جامعه پذیری از خانواده آغاز شده، در مدرسه ادامه می یابد و به وسیله رسانه ها و مطبوعات استمرار پیدا می کند. علاوه بر این، شیوه های اطلاع رسانی فرصت بحث و انتقاد را به نحو وسیعی فراهم کرده، به ارتقای آگاهی عمومی جامعه کمک می نماید.

جامعه آزاد ( باز )

جامعه باز توسط هانری برگسون و پس از آن توسط کارل پوپر فیلسوف اتریشی و انگلسیی مطرح شده‌است. در جوامع باز، دولت مدعی است پاسخگو است و دارای مکانیسم‌های سیاسی شفاف و قابل انعطاف است. طرفداران این نظریه مدعی هستند که این جامعه در تقابل با جامعه بسته است.

دولت در یک جامعه باز و آزاد هیچ رازی از خود را از مردم پنهان نمی‌کند. غیر استبدادی بودن، آگاهی، آزادی‌های سیاسی و حقوق بشر از ارکان این جامعه نام برده شده است .

 

error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS
Follow by Email
YouTube
YouTube
Pinterest
LinkedIn
Share